کژ کارکردیِ یک رسانه در دراز مدت برای آن اعتبار و جایگاهی باقی نمیگذارد و در حد یک بلندگوی تبلیغاتی تتزل مییابد و هر آنچه بگوید نمیتواند دایره نفوذ قابل توجهی در جامعه داشته باشد.
اجلال قوامی نوشت: بیش از سه دهه است از فعالان سیاسی و مدنی و رسانهای گرفته تا مردم کوچه و بازار هر کدام به شکلی و نوعی اعتراض و انتقاد خود را نسبت به اخبار و گزارشهای صدا و سیما و در یک کلام کارنامه و خروجی این سازمان عریض و طویل اعلام کردهاند و تنها پاسخی هم که دریافت کردهاند بیتوجهی به این انتقادها و اعتراضها بوده است.
در روزهای اخیر که مساله گوهر عشقی بازتاب وسیعی در رسانههای داخل و خارج از کشور داشت، صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم در گزارشی تلاش کرد تا به افکار عمومی بقبولاند داستان چیز دیگری است. پس از پخش این گزارش در نقد آن هم مطالب زیادی منتشر شد. حال با توجه به تجربه این چند دهه و اتفاقاتی از این دست که در یک طرف آن جامعه و طرف دیگر صدا و سیما بوده است، میتوان گفت:
افکار عمومی اعتمادی به صدا و سیما ندارند و آن را به عنوان یک رسانه حرفهای با کارکردهای متعارف نمیشناسند و همواره با دیده شک و تردید به این رسانه مینگرند.
کژ کارکردیِ یک رسانه در دراز مدت برای آن اعتبار و جایگاهی باقی نمیگذارد و در حد یک بلندگوی تبلیغاتی تتزل مییابد و هر آنچه بگوید نمیتواند دایره نفوذ قابل توجهی در جامعه داشته باشد.
برگردیم به مساله گوهر عشقی و گزارش صدا و سیما. باید گفت این گزارش هم به مانند سایر گزارشهای صدا و سیما که سفارشی و درباره فعالان سیاسی و رسانهای منتقد وضعیت موجود است، نه تنها مشروعیت و مقبولیت طرف مقابل صدا و سیما را به چالش نمیکشد بلکه بر اعتبار و جایگاه آن میافزاید. در این مساله هم داوری مردم به نفع گوهر عشقی است و این گزارش صدا و سیما هم مثل گذشته نمیتواند در اقناع افکار عمومی کامیاب شود.
*کانال نویسنده