اختصاصی؛

در گفتمان اصلاحات«جامعه مدنی» ظرف تحقق اراده مردم و مقید کردن قدرت است. اندیشه اصلاحی، مردم را محق و حکومت را مکلف می داند؛ مشروعیت حکومت به آن است که حق مردم را ادا کند و اختیارات خود را مقید به قانون بداند. مسئولیت حکومت در برابر مردم و پاسخگو بودن آن نتیجه این ضرورت است. 

 

پایگاه خبری صبح ما قصد دارد در سلسله مطالبی از سیدمحمد خاتمی، گفتمان، مبانی و مفاهیم اساسی اصلاحات را تشریح کند. آنچه در ادامه می آید بخشی از نظر سیدمحمد خاتمی درباره گفتمان اصلاحات است که برای نخستین بار از سوی «صبح ما» منتشر می شود.

 

سیدمحمد خاتمی درباره «گفتمان اصلاحات» در اوایل دولت دوم خود گفت: پدیده اصلاحات به گونه های مختلف توصیف و تبیین شده است؛ گونه هایی که در جای خود می تواند محل نقدها و داوری های مختلف هم باشد. من در حد خود از این رخداد بزرگ تصور و تصویری داشته ام. چهارسال پیش برخی دریافت ها و برداشت هایم را از جامعه ایرانی و نیاز آن به اصلاحات به گونه ای فشرده بیان کردم و امروز لازم می دانم که جامعه به طور مشخص تر به مفاهیم و موارد اساسی در گفتمان اصلاحات مورد نظر که با اقبال مردم نیز روبه رو شد، بپردازد.

آن روز نوشتم…«دوم خرداد چیزی نبود جز تشخیص گفتمان و حدیث فکری و عاطفی جامعه ای که به صورت فزاینده ای جوان تر، با سوادتر، مشارکت جوتر و متوقع تر می شود. بر این اساس من اندیشه و راهی را موفق می دانم که واقعیت این تحول را درک کند، خود را با آن هماهنگ نماید و از عمل به تعهد خویش برآید.

گفتمان اصلاحات توانست با طرح شعار استقرار جامعه مدنی، تکیه بر رای مردم و انتخابات آزاد، توام بودن اسلامیت و جمهوریت در نظام سیاسی و ملازم بودن حق و تکلیف شهروندان و حکومت، پیشاهنگ تحول در منطقه باشد و باز نام ایران را در این دوران بلند آوازه کند. آنچه بعدها نام اصلاحات به خود گرفت فرصت ملی و سرمایه جدید اجتماعی برای کشور بود…

دوم خرداد بروز مقبولیت حدیث سازگاری دین داری و آزادی و نیز اسلام و مردم سالاری بود و معتقدان به این سازگاری از دو سو مورد تهاجم قرار گرفتند: یکی آن که می گفت: برای اینکه دیندار بمانیم، آزادی را رها کنیم و متاسفانه بسیاری از نهادهایی را که می باید در فراز و ورای جبهه بندی ها بمانند به استخدام خود درآورد، بی آنکه تکلیف مسئولیت ها معلوم باشد و دیگری آنکه: خواستار قربانی کردن دین در پای آزادی بود و ابزار جنگ روانی را نیز در اختیار داشت و می کوشید از میان جوانان و تحصیل گران سربازگیری کند.

در واقع این دو جریان برخلاف جهت آب شنا می کنند. بیش از یکصد سال است که این ملت خواستار آزادی و استقلال و پیشرفت است و این همه را سازگار با هویت دینی و ملی خود می خواهد و با این که بارها در معرکه شکست خورده است از مطالبه اساسی خود دست برنداشته است.«امروز با تأمل بر آنچه بر ما گذشته و نیز بر ایران می گذرد، ناگزیریم که مبانی و مفاهیم اساسی گفتمانی را که مورد اقبال جامعه به خصوص نسل روشن و بیدار آن قرار گرفت، به صورت فشرده و مشخص تر بیان کنیم، تا از یکسو از آشفتگی ذهنی و طرح برداشت های ابهام آفرین درباره اصلاحات رهایی یابیم و از سوی دیگر همه آنان که در ژرفای وجدان خود اصلاحات را می فهمند و می خواهند، هر چند ممکن است در بیان و تبیین آن دچار مشکل باشند، تکلیف خود را بدانند و با آگاهی بیشتر اندیشه و جنبش اصلاحات را پی گیرند.

به روشنی مشهود است که اصلاحات وجه جدیدی از اندیشه پیشرفت و گفتمان بیداری، دینداری، آزادی خواهی، عدالت جویی و استقلال طلبی ملت در مواجهه با مهم ترین تنگناها و مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکصدساله ایران است. از این رو، باید گفتاری را که در انتخابات دوم خرداد ۷۶ انعکاس یافت، در امتداد همین روند تاریخی فهمید و با مشخص کردن مبانی و تبیین مفاهیم اساسی آن، سیاست ها، راهبردها، برنامه ها و راهکارهای روزآمد و متناسب با نیازها و تحولات کنونی ایران و جهان را تدوین کرد.

گفتمان اصلاحات می تواند امروز سخن مشترک آن دسته از گروه ها و نیروها و جریان های سیاسی-اجتماعی باشد که ضمن پاسداشت دستاوردهای گرانسنگ انقلاب و انباشت تجارب ملی، نگران آینده ایران و نظام جمهوری اسلامی در گذار از دوران حساس و پرمخاطره کنونی اند. پس آنچه مورد نظر است پیشبرد حرکتی عمیق و ریشه دار در ایران است که از رویارویی جامعه ایرانی با جهان جدید آغاز گردید و وجوه نظری و عملی آن طی این صدسال اخیر در دو جنبش مشروطیت و انقلاب اسلامی انعکاس یافت و نهایتا در قالب نظام جمهوری اسلامی پی گرفته شد و بعد از آن نیز با رویکردی اصلاح طلبانه پیگیر همان آرمان های دینی و ملی است.

این حرکت امروز با تاکید بر فهم دین به گونه ای سازگار با مردم سالاری چنانکه در قانون اساسی آمده است، در پی تحقق خواسته های تاریخی ملت ایران برای دستیابی به پیشرفت همه جانبه و ارتقاء زندگی مادی و معنوی شهروندان است. از این رو، اصلاحات گفتمانی است متکی بر خواسته های تاریخی و جنبش های اجتماعی و تلاش های سیاسی که نقطه آغاز و تکوین آن «جامعه مدنی» است.

در گفتمان اصلاحات«جامعه مدنی» ظرف تحقق اراده مردم و مقید کردن قدرت است. اندیشه اصلاحی، مردم را محق و حکومت را مکلف می داند؛ مشروعیت حکومت به آن است که حق مردم را ادا کند و اختیارات خود را مقید به قانون بداند. مسئولیت حکومت در برابر مردم و پاسخگو بودن آن نتیجه این ضرورت است.

در بینش اصلاحی، قدرت مشروع برآمده از مردم و تحت نظارت آنان است و دولت مقتدر دولتی است که با پذیرش تنوع، تفاوت و حتی اختلاف در جامعه، ایران را از آن همه ایرانیان می داند و برای همه زنان و مردان، اقوام و مذاهب این سرزمین، به حکم قانون اساسی، حقوق مساوی و فرصت برابر برای استفاده از این حقوق قائل است و به مخالفان خود اجازه می دهد که در چارچوب قانون اساسی، سخن و رفتار مخالف داشته باشند.

گفتاری که به گفتمان اصلاحات در سال ۱۳۷۶ بدل شد، بیش و پیش از هر چیز بر همین وجه از حقوق شهروندان در برابر حکومت تاکید داشت و این مهم در برابر افراط ها و تفریط ها و تنگ نظری ها و درشت خوئی های پیش آمده در جامعه، افقی را پیش روی جامعه ایرانی می گشود که به اعتبار آن، انسان حرمت و کرامت می یافت و مردم به ویزه گروه ها و قشرهای به حاشیه رانده شده، امکان مشارکت و مداخله موثر در تعیین سرنوشت و بهبود وضع خویش پیدا می کردند.

دیدگاه ها و رئوس برنامه هایی که در ۲۷ اسفندماه سال ۱۳۷۵ با عنوان «فردای بهتر برای ایران اسلامی» اعلام شد، تخستین سند برای فهم این مضمون است که می تواند معیار سنجش پایبندی و عمل به اندیشه اصلاحات نیز به شمار آید. در آن سند «دیانت و معنویت»، عدالت گستری و تبعیض زدایی، فضیلت مجاهدت، حرمت انسان و حقوق و آزادی های قانونی، استقلال کشور و اقتدار ملت، حاکمیت قانون و امنیت اجتماعی، وحدت اسلامی و وفاق ملی، سازندگی و توسعه پایدار و همه جانبه، مشارکت و رقابت، خردمندی و حکمت، منزلت جهانی ایران، دولت مقتدر و خدمتگزار و پاسخگو به عنوان مولفه های اصلی گفتمانی متفاوت با گفتمان مسلط و رسمی مطرح شد و مورد اقبال عمومی قرار گرفت.

امروز می توان و باید در همان مسیر، مولفه های جدید گفتمان اصلاحات را که خوشبختانه حتی مخالفان آن نیز اکنون از جمله قائلان و حاملان بخش هایی از اصلاحات شده اند، تعریف و بر آن اساس راهبردهای ملی برای خروج جامعه ایرانی از تنگناها و کاستی های گوناگون کنونی تدوین کرد و به کار بست.