سعید گیتی آرا

ساده اندیشی است اگر گمان کنیم که کارزار «کاسبان تحریم» صرفا به کسب منفعت های مالی یک عده از شرایط تحریم و دورزدن آن محدود می شود و بی تردید می توان با واکاوی رفتارهای سازمان یافته اخیر این جریان علیه مذاکرات وین، به اهداف دیگر آن دست یافت. اهدافی که در بسیاری از مواقع در موضوعات دیگر نیز خودنمایی می کنند.

 

سعید گیتی آرا نوشت: کارزار اول به فشارحداکثری تیم ترامپ و متحدینش علیه ایران اختصاص داشت. کارزاری که بنا بر اعتراف طراحانش پس از ۴ سال «شکست خورده»تلقی شد و مثلث شوم ضد ایران را به این نتیجه رساند که باید با ایران به نحو دیگری رفتار کرد. نشانه های این تغییر رویکرد را می توان از اظهارنظرهای مقامات دولت جدید آمریکا و نیز اظهار نظر اخیر ولیعهد سعودی درباره میل به برقراری رابطه با ایران فهمید.

در سال های اخیر که آمریکا گمان می کرد می تواند با فشار حداکثری و محدودسازی دسترسی های ایران به منابع مالی و نفتی، خواسته های خود را به کشور تحمیل کند، شدیدترین تحریم ها علیه ایران وضع شدند و وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نیز با چالش های جدی مواجه شد.

رویکردها به حدی قهری و غیرانسانی بودند که هیچ دیپلماتی نمی توانست با گفت و گو از بار فشارها و تحریم های فزاینده بکاهد و در این مسیر، حتی دیپلمات های اروپایی نیز هرازگاهی از رویکرد بی رحمانه آمریکا و متحدانش علیه ایران ابراز ناخشنودی می کردند.

اما با ساقط شدن دونالد ترامپ، سیاست فشارحداکثری تقریبا منتفی شد و با اینکه تحریم های او همچون میراثی نامیمون برای دولت بایدن باقیمانده بود، اما نشانه هایی از بازشدن درهای دیپلماسی آمریکا به روی کشورهای عضو برجام مشاهده شد و سرانجام به مذاکرات وین رسید. مذاکراتی که در حال انجام است و به گفته اکثر تحلیلگران می تواند سرآغاز خوبی برای حل مسائل به وجود آمده باشد.

ولی به نظر می رسد که کارزار دیگری «علیه دیپلماسی و گفت وگو بر سر رفع تحریم ها»شکل گرفته است که ریشه ای داخلی دارد. هرچند در گذشته نیز جریانی در کشور همواره با هر راهی که منجر به شکست تحریم ها می شد، مخالفت می کرد اما این روزها فعالیتش به شکلی منسجم و برنامه ریزی شده در حال انجام است. چنانکه در تازه ترین اقدامشان فایلی را از وزیر امور خارجه ایران منتشر کردند تا فضا را علیه مذاکره در کشور ملتهب تر از همیشه کنند.

ساده اندیشی است اگر گمان کنیم که کارزار «کاسبان تحریم» صرفا به کسب منفعت های مالی یک عده از شرایط تحریم و دورزدن آن محدود می شود و بی تردید می توان با واکاوی رفتارهای سازمان یافته اخیر این جریان علیه مذاکرات وین، به اهداف دیگر آن دست یافت. اهدافی که در بسیاری از مواقع در موضوعات دیگر نیز خودنمایی می کنند.

انگار عده ای در کشور اساسا با چراغ سبزهایی که از مراجع نامعلوم دریافت می کنند، ماموریت دارند که نگذارند آب خوش از گلوی مردم پایین رود(!). از این رو، یک روز با برجام مخالفت می کنند و با انجام حرکات نمایشی مانع ورود سرمایه گذاران خارجی به کشور می شوند و روز دیگر علیرغم تاکید جدی اقتصاددانان، مانع تصویب FATF در مجمع تشخیص مصلحت می شوند.

همچنین با جنجال آفرینی های گسترده بر سر راه معیشت و رفاه مردم، توزیع شب نامه های ضد دولتی، توهین های مکرر به اصلاح طلبان، سرزنش مردم از اینکه چرا به کسی که آنها می خواستند رای نداده اند(!) و القای این موضوع که در همه عرصه ها«این ما هستیم که تصمیم نهایی را می گیریم» بر فضای یأس و ناکارآمدی در جامعه دامن می زنند.

وظیفه نانوشته عده ای در سال های گذشته همواره این بوده که یا طومارهای بلند محاکمه علیه اشخاص جمع کنند و یا با پیامک های دلواپسانه برای تصمیم گیران حوزه های مهم شاخ و شانه بکشند. بنابر شواهد موجود، طیف مذکور در مقطعی مهم ترین معضل کشور را دوچرخه سواری بانوان اعلام کرده و در برهه ای دیگر با بی تقصیر دانستن خود ژست غمخواری برای معیشت مردم گرفته است.

این در حالیست که تقریبا همه می دانند مشکل از کجاست. اینکه عده ای بنا بر منافع یا با اهدافی خاص با برداشته شدن سایه تحریم ها از کشور مخالفت می کنند، هرگز نمی توانند از داشتن «درد مشترک» با مردم سخن بگویند. چرا که آنها از همان وضعیتی ارتزاق می کنند که کمر یک ملت را خم کرده است. اینجاست که باید گفت«بازی تمام است!»

 

منبع: امتداد