علیرضا علوی تبار گفت: کنشگران سیاسی باید از این وضعیت تعلیق اجباری حداکثر بهره را برای ارتقاء وضعیت خویش ببرند. نخستین گام این است که در درون جبههی وسیع منتقدان داخلی به نوعی جناحبندی کرده و جناحهای (فراکسیونهای) مختلف را از هم متمایز کنیم.
علیرضا علوی تبار در گفت وگویی با ماهنامه ایران فردا چشم انداز پیش روی کشور را ترسیم کرده است که متن کامل آن در ادامه می آید:
۱-در شرایط کنونی وضعیت جامعه سیاسی و آرایش نیروهای سیاسی را در جامعه ایرانی چگونه ارزیابی می کنید؟
برای پاسخ به سؤال شما، چند نکته را یادآوری میکنم:
الف- از دید بخش قابل ملاحظهای از فعالان و ناظران سیاسی، تلاش و جنبش جمعی که حداقل از ۲۵ سال پیش برای اصلاحات دموکراتیک در ایران شروع شده بود، به بنبست رسیده است.
منظورم از تلاش برای اصلاحات دموکراتیک، مجموعه اقداماتی است که به گونهای مسالمتآمیز، با اتکاء بر شهروندان ایرانی، مرحله به مرحله و در چهارچوب ظرفیتهای نظام سیاسی ایران برای رسیدن به اهدافی چون: محدود و مسئول کردن قدرت حکومت، تقویت و گسترش نهادهای مدنی، رعایت حقوق اساسی شهروندان و انتخابات آزاد و منصفانه صورت میگرفت.
وقتی از « بنبست» سخن میگوییم، منظورم ناممکن شدن پیشروی به سوی اهداف با تکیه بر نیروهایی است که تاکنون این تلاش را پیش میبردهاند و با بهرهگیری از روشهایی است که تاکنون مورد بهرهبرداری بوده است.
ب- وضعیت کنونی ریشه در سه عامل اصلی دارد: مقاومت شدید و توأم با قهر هسته اصلی حکومت در برابر اصلاحات، ضعف و ناتوانی نیروهای پیشبرنده اصلاحات و وضعیت عمومی مردم. حکومت در حال حاضر دارای هسته اصلی بسیار محدودی است (اندک سالاری) که بر «شبه حزبی نظامی» تکیه میکند و از نظر ایدئولوژیک ترکیبی از «تمامیتخواهی» و «نظامیگری» آن را هدایت میکند. متأسفانه برای اداره کشور ترکیبی از «فرصتطلبان» و «گروههای عقبمانده اجتماعی» اعتماد حکومت را جلب کرده و تکیهگاه حکومت برای اداره امور شدهاند. به دلیل این ویژگیها در مقابل هر نوع اصلاح مقاومت شدید و توأم با خشم و قهر صورت میگیرد.
اصلاحطلبان از نظر ایدهپردازی، سازماندهی، تحلیل وضعیت و ارائهی راهکارهای مناسب در بدترین وضعیت خود قرار دارند. فشارهایی که از هر طرف بر آنها وارد میشود، تأثیر بسیار مخربی در انگیزهی آنها برای اقدامات مناسب گذاشته است.
جامعهی ما هم هنوز جامعهای است «تودهوار»، «نیمه سنتی و نیمه مدرن»، «قطبی شده» و دچار «ضعف و اختلال در همبستگی جمعی». در نتیجه مردم عادی ما سرخورده، ناامید، خشمگین و مستأصل هستند. ترکیب این سه عامل اصلاحات دموکراتیک را در بنبست قرار داده است.
۲-بنظر شما روندهای مسلط در عرصه جامعه سیاسی کدامند و سمت و سوی آن نشانگر چه دورنمایی ( سه ساله) در جامعه ایرانی است؟
حکومت ظاهراً تصمیم گرفته است که با تکیه بر گروهی اندک اما قابل اعتماد (برای خودش) به اداره امور بپردازد. از اینرو به نظر نمیرسد که در کوتاهمدت به دنبال برگزاری انتخاباتی رقابتی باشد. بعلاوه با توجه به ناتوانیاش در مدیریت تعارضهای خارجی از منابع نفتی محروم بوده و برای اداره امور کشور ناگزیر به تکیه بر «مالیات تورمی» (چاپ پول) و افزایش قیمت کالاها و خدمات در اختیارش خواهد بود.
در مورد عامه مردم، اگر تحولی در روابط خارجی رخ ندهد، کماکان فشار و پیشبینیناپذیری زندگی آنها را تحتالشعاع قرار خواهد داد و بر استیصال و خشم آنها افزوده میگردد. از اینرو چندان نمیتوان به اقدامهای سنجیده و عقلایی و جمعی آنها امیدوار بود. اما بروز خشم آن هم در قالب تخریب محتمل است.
نیروهای سیاسی مسالمت جوی داخلی به دلیل بیاعتنایی مردم و فشار حکومت، تأثیرگذاری بسیار اندکی بر عرصهی سیاست خواهند داشت. نیروهای سیاسی خارجی نیر تنها ابزار چانهزنی قدرتهای غربی و بازیگر نمایشهای رسانهای خواهند بود.
قدرتهای غربی، سلطهگر و رقبای منطقهای هم با سوء استفاده از موقعیت، فشار خود را بر کشور افزایش خواهند داد، فشاری که قربانی اصلی آن مردم عادی خواهند بود.
روندهای جاری اگر ادامه یابند، چشمانداز ناامیدکنندهای در برابر ماست. اما نکته بسیار مهم، شکننده بودن این وضعیت است. یک پیشامد میتواند وضعیت را بهطور کامل دگرگون سازد. مثلاً احیای برجام زنجیرهای از پیامدهای مثبت را پدید میآورد که ممکن است ما را با موقعیت کاملاً متفاوتی مواجه سازد. به گمانم هر تحول کوچکی در روابط خارجی یا در تصمیمهای حکومت میتواند سریع به تغییر وضعیت منجر گردد.
۳-کنشگران سیاسی در جامعه ایرانی با چه تهدیدات (محیطی) و آسیب پذیری هایی(درونی) مواجه هستند؟ و چگونه می توانند میزان تهدیدات و آسیب پذیری ها را کاهش دهند؟
بخشهایی از حکومت به این نتیجه رسیدهاند که برای ایجاد انسجام در درون خودشان، بایستی وضعیت را «قطبی» کرده و تعارضها را تشدید نمایند. در نقطهی مقابل، جریانهای برانداز متکی بر نیروهای خارجی نیز به همین نتیجه رسیدهاند. آنها هم به انسجام نیاز دارند و از اینرو به «قطبی» کردن وضعیت اقدام میکنند. این دو قطب به ظاهر متعارض در یک نقطه توافق دارند: حذف نیروهای سیاسی میانهرو و مسالمتجو، اما منتقد و ریشهدار. نیروهای اصلاحطلب و تحولخواه، مسالمتجو تحت فشار دو طرف (اقتدارگرایان درون حکومت و براندازان متکی بر خارج) قرار خواهند گرفت. این فشار بهطور عمده در حملات تبلیغاتی در خارج و برخوردهای تبلیغی و امنیتی در داخل تجلی خواهد کرد.
اما فعالان سیاسی اصلاحطلب و تحولخواه مسالمتجو، از نظر درونی مشکل عمدهای دارند و آن «سازماندهی ضعیف» است. گامهای فرآیند سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت، تعریف روابط و ایجاد هماهنگی) در میان آنها ضعیف و پُرمشکل پیش میرود. البته آنها به دلیل فقدان منابع نیز در فشار مضاعف خواهند بود. اقدام جمعی نیازمند به داشتن منابع است که جریانهای منتقد داخلی فاقد آن هستند.
۴-کانون های بحرانی در حوزه جامعه سیاسی کدام عرصه ها هستند، لطفا مختصات و ویژگی های انرا بیان کنید؟
به گمان من، مهمترین کانون التهابآفرین و بحرانساز سیاسی در جامعه امروز ما در حوزهی سیاست خارجی است. روابط ما با کشورهای سلطهگر خارجی و متحدان منطقهای آنها میتواند به نوعی درگیری و تنش شدید بیانجامد. این واقعه بلافاصله وضعیت داخلی را نیز برهم خواهد زد. سختگیری و تندروی توسط بخشی از حکومت میتواند پیامد چنین وضعی باشد. در گام بعد اعتراضهای توأم با خشونت را باید به عنوان یک احتمال بحرانآفرین در نظر گرفت. فشارهای معیشتی، ضعف حکومت در مدیریت تعارضات، ناتوانی شدید مدیران اجرایی و بحرانهای نهفته مالی میتواند زمینه را برای اعتراض و تبدیل اعتراض به برخورد تند فراهم نماید. در این حالت نیز با توجه به شناختی که از ظرفیت پایین بخشی از حکومت داریم، ممکن است با تنش شدید مواجه شویم.
۵-بنظر شما چه ظرفیت ها، امکانات و منابعی بصورت بالقوه و بالفعل برای ایجاد تغییر در جامعه سیاسی ایرانی و جود دارد و چگونه می توان از فرصت ها برای ایجاد تغییر بهره گرفت؟
تصور عمومی مردم از پیامدهای خشونت فراگیر، تصوری که از مشاهده تجربه همسایگان آموختهاند و میل عمومی آنها به زندگی توأم با آرامش، یک امکان بزرگ و موجود است. در حکومت نیز نگاه بلند مدت را هنوز میتوان در میان برخی از مؤثرین دید. تفکر در مورد اینکه چگونه میتوان آینده را بهطور مطمئن مشاهده کرد، میتواند به نوعی تجدیدنظر در رفتارها و خطمشیها منجر گردد. البته وجود زیرساختها نیز خود میتواند به عنوان یک امکان برای تحولات آینده در نظر گرفته شود. بالاخره سرمایهگذاری بزرگی در ایران در بخشهای مختلف صورت گرفته است. این سرمایهگذاریها در شرایط بحران میتوانند بستری برای حل مسائل باشند. بهطور مثال به نقشی که شبکه بهداشت و درمان کشور در مقابله با کرونا و علیرغم ناتوانی مدیران و سردرگمی مسئولان، بازی کرد نگاه کنید.
۶- کنشگران سیاسی چگونه می توانند در برابر سرکوب ها و فشارهای سیاسی و امنیتی میزان تاب آوری جامعه سیاسی را افزایش دهند و مانع بسته شدن فضاهای مدنی – سیاسی در جامعه ایرانی شوند؟
به نظر من، کنشگران سیاسی باید از این وضعیت تعلیق اجباری حداکثر بهره را برای ارتقاء وضعیت خویش ببرند. نخستین گام این است که در درون جبههی وسیع منتقدان داخلی به نوعی جناحبندی کرده و جناحهای (فراکسیونهای) مختلف را از هم متمایز کنیم. اینکار باید با معیارهای ایدئولوژی و استراتژی صورت گیرد. هر فراکسیون باید در درون خود به گفتگوهای انتقادی پرداخته و به وحدت و انسجام بیشتری برسد و به مفهوم حزب نزدیکتر گردد.
گروههای صنفی (انجمنهای اصناف مختلف) باید بهصورت سازمانهای صنفی این احزاب گسترده درآیند. از طریق سازوکارهای دموکراتیک باید به سازماندهی درونی این احزاب اقدام کرد. هر یک از این احزاب باید برای خود مراکز تولید اندیشه تعریف کنند و با تأمین منابع برای آنها به تولید اندیشه بپردازند.
باز تعریف رابطه با مردم هم از اهمیت ویژه برخوردار است. کار حزبی را نباید با کارهای خیریه و عامالمنفعه یکسان انگاشت و بهتر است که افراد با توجه به ظرفیتها و علائق شخصی، جایگاه خود را مشخص کنند.
آمادگی برای مواجهه با وقایع ناگهانی (رویدادها) از کارهایی است که باید برای آن آموزش دید. جامعه شکننده و وضعیتی کاملاً ناپایدار ما را به آمادگی برای مواجهه از پیش اندیشیده با رویدادهای غیرمنتظره دعوت میکند. جامعهی ما در حال حاضر ظرفیت بسیار اندکی برای تحمل هزینههای انسانی دارد. از اینرو در حفظ نیروها باید بسیار کوشا بود و از ضربه خوردن آنها باید پیشگیری کرد. در عین حال داشتن شبکهای از حامیان برای پشتیبانی معنوی و مادی از کنشگران آسیبدیده و خانوادههای آنها باید تدارک دیده شود.
داشتن امید به اینکه روزی از این شرایط دشوار گذر خواهیم کرد، همهی ما را در شرایط سخت حفظ میکند. جلسات جمعی ما باید امیدبخش و شاد و انگیزهساز باشد.
منبع: ایران فردا