حمیدرضا جلایی پور

صدای نبوی در این مصاحبه صدای دوره “انقلاب آگاهی” است. وجدان عمومی بخش میانه مردم ایران نه از روی کتاب بلکه در واقعیت زندگی هزینه‌ها و پیامد ناخواسته اتخاذ روش‌های انقلابی رو دیده است، تجربه مجدد آن قابل دفاع نیست.

 

حمیدرضا جلائی‌پور، جامعه شناس نوشت: در شرایطی که کشور بیش از چهل روز است در شرایط جنبش اعتراضی قرار دارد و عده‌ای از تحلیل‌گران از این‌که ایران در آستانه انقلاب هست، صحبت می‌کنند. در شرایطی که رهبری نظام بعنوان مهمترین و قدرتمند‌ترین شخصیت در سخنرانی‌هایش به ریشه‌های این وضعیت‌های اعتراضی و راه‌های برون رفت از آن نپرداخته است. در چنین وضعیتی بهزاد نبوی به عنوان رئیس جبهه اصلاح‌طلبان و بعنوان سیاستمداری با شصت‌سال سابقه درباره این اعتراضات، اخیرا سخن گفته است. وقتی ارزیابی او در روزنامه هم‌میهن در دوم آبان ۱۴۰۱ نشر یافت در فضای مجازی خصوصا در شبکه اجتماعی توئیتر به مواضع او نقد‌های پرشمار و تند شد و حتی به شخصیتش حمله شد. هدف من در این نوشته پاسخ به دو سوال است: او درباره رویدادها چه گفت ؟ و چرا من از تحلیل و ارزیابی او دفاع می‌کنم.

او چه گفت؟

بهزاد نبوی در این مصاحبه گفت : “قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم، بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است.”

او در همین مصاحبه می‌گوید: “دیدگاه افراد ممکن است در گذر زمان دچار تغییر شود. به‌عنوان مثال من قبل از زندان اخیر «ضد انقلاب»! نبودم و با مطالعات و بررسی‌هایی که در زندان کردم، ضد همه انقلاب‌ها شدم. انقلاب مانند انفجاری است که یک ساختمان عظیم (نظام حاکم) را فرو بریزد و تا این مرحله، تقریبا همه انقلاب‌ها موفق هستند، ولی وقتی نوبت ساختن بنایی جدید توسط افرادی بی‌تجربه، ولو با حسن‌نیت می‌شود، همه انقلاب‌ها با مشکل مواجه می‌شوند و با این تحلیل و مطالعه سرنوشت همه انقلاب‌های جهانی، مخالف انقلاب شدم.”

او در تحلیل وضعیت جامعه می‌گوید: متاسفانه، امروز شرایط جامعه به‌گونه‌ای است که کمتر کسی به دنبال فعالیت حزبی و سیاسی است. مردم به سه دسته تقسیم شده‌اند. دسته اول، توده مردم که مشکل‌شان عمدتا به معیشت برمی‌گردد. دسته دوم، بخشی از روشنفکران ما هستند، که در پی آزادی، دموکراسی و… هستند که، چون این مقولات را قابل تحقق ندانسته یا تحقق‌شان را پرهزینه می‌دانند، کمتر به دنبال فعالیت سیاسی و حزبی بوده و عمدتا در پی مهاجرت هستند. دسته سوم، جوانانی هستند که این روزها اعتراض خیابانی کرده و به دنبال آزادی سبک زندگی هستند و با حجاب اجباری مخالفت می‌کنند. این سه دسته هیچ‌کدام با اصولگراها و با اصلاح‌طلب‌ها ارتباط تشکیلاتی ندارند و بعضا شعارشان همان «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» است.”

او می‌گوید ما به عنوان اصلاح‌طلب در این بین چند راه داریم: “۱- فعالیت اصلاح‌طلبانه و قانونی را کنار بگذاریم و به سمت انقلاب برویم. به دوستانی که پس از زندان به دیدارم می‌آمدند؛ توضیح می‌دادم که اگر من بدانم انقلاب خوب است، به‌رغم سن بالا در رأس انقلابیون قرار می‌گیرم، ولی معتقدم انقلاب کاری غلط و به زیان کشور و ملت است و به‌همین دلیل امروز تقریبا هیچ‌کس در دنیا به دنبال انقلاب نیست، مگر گروه‌هایی مانند داعش و القاعده. ۲- منتظر حل مشکل توسط خارجی‌ها باشیم که آن هم تجربه شده است و افغانستان و عراق دو طرف ما هستند و وضعیت‌شان مشخص است. در جریان حمله آمریکا به افغانستان و عراق، برخی فکر می‌کردند اگر آمریکا به سراغ ما بیاید اوضاع خوب می‌شود. امروز وضعیت عراق، افغانستان، سوریه و لیبی را می‌بینیم. ۳-راه سوم تداوم حرکت اصلاحی است. به‌نظر من به‌رغم شرایط نامساعد برای ادامه فعالیت سیاسی، کماکان باید حرکت اصلاحی را ادامه دهیم. فی‌المثل در ماجرای مهسا امینی جبهه در اولین روز، بیانیه داد و به رئیس قوه قضائیه نامه نوشت، ولی قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم.”

اما چرا دفاع

در شرایطی که جامعه با اعتراض در آستانه انقلاب روبرو است این سخنان اصلاح‌طلبانه نبوی آب‌سردی است بر روی انتظارات کسانی است که به اعتراضات جوانان در کف خیابان امید بستند. با این همه من از ارزیابی اصلاح‌طلبانه نبوی بنا به هفت توضیح زیر دفاع می‌کنم.

۱اعتراض چهل روزه در خیابان‌ها و خصوصا در دانشگاه‌های کشور فقط بافت انقلابی ندارد. بخشی مهمی از این جنبش اعتراضی، اعتراضی است که چرا حکومت سبک زندگی خود را با زور گشت ارشاد به جامعه تحمیل می‌کند. مطالبه این بخش از جنبش، بازپس‌گیری زندگی در زندگی روزمره است. یک بخش محدودتر این جنبش اعتراضی در کف خیابان است و مطالبه‌اش بازپس‌گیری سبک زندگی نیست بلکه مطالبه انقلابی و تغییر رژیم را دارد. نبوی با این بخش دوم و انقلابی اعتراضات همراه نمی‌شود.

۲-چرا نبوی با بخش انقلابی جنبش همراه نمی‌شود؟ نبوی در دهه پنجاه مثل اکثر نخبگان و سیاستمداران در دوره‌ای زندگی می‌کرد که انقلاب کردن “الگو و اسطوره رهایی‌بخشی” جامعه ایران بود. نیروی این اسطوره در پیروزی انقلاب ۵۷ در کنار سایر علل نقش مهمی داشت. الان نبوی بجای دوره اسطوره رهایی‌بخشی، در  دوره “انقلاب آگاهی” و آگاهی از پیامدهای ناخواسته انقلاب زندگی می‌کند و در شرایط خاورمیانه و جهان لغزه وقوع انقلاب، ورود ایران به دوره زیانبار به “بی‌دولتی” را نگران کننده می‌داند و صادقانه مخاطب را از روش انقلابی پرهیز می‌دهد-این عین صراحت، شجاعت و مسولیت‌پذیری سیاسی است.

۳-نبوی می‌داند جامعه مطالبه دارد، معترض هست، عاصی است. این وضع را می‌توان با چشم مستقیم در جمعیت عاصی در خیابان‌ها دید؛ نبوی می‌داند مهمترین نهاد مسول این وضعیت حکومت است. اما سوال مهم برای یک کنشگر مسول این است که از این گزارش سیاه از وضعیت جامعه چه نتیجه‌ راهبردی برای عرصه سیاسی می‌توان گرفت؟ او به سوال راهبردی پاسخ می‌دهد و منکر وضع بد جامعه نیست.

۴-بله همه از وضعیت نامساعد جامعه اطلاع داریم. بطور مثال طبق تحقیقات در دسترس بیست و پنج ساله هست که از فروپاشی اجتماعی در ایران بحث می‌‌‌شود (ولی همین جامعه فروپاشیده وضعیت‌های  مختلف سیاسی از ۷۶ تا ۱۴۰۰ را تجربه کرده است). البته من از فروپاشی، افول و زوال جامعه ایران صحبت نمی‌‌کنم بلکه معتقدم ایران با “آشفتگی اجتماعی” روبرو است و برنامه‌ریزان کشور و جامعه مدنی شایسته است به این واقعیت آشفتگی توجه کنند تا کمتر بشود (و به همین دلیل معتقدم حرکت در فرایند توسعه و ایجاد توانایی و ثروت از نان شب برای ایران واجب‌تر است و متاسفانه حکومت مخالف توسعه است). نبوی در همین مصاحبه اشاره می‌کند این وضعیت بد جامعه مجوز اتخاذ روش انقلابی نمی‌شود.

۵-بله بحران‌های فعلی کشور علل ریشه‌ای دارد (مثل عملکرد حکومت) ولی در تحلیل سیاسی کشور و پویایی‌های آینده آن نمیشود همزمان به عوامل دیگر اشاره نکرد و فقط به عامل ریشه‌ای چسبید و به کسانی که در ارزیابی وضعیت کنونی کشور همزمان به چند علت توجه دارند خندید. منتقدان نبوی می‌گویند به “دو شبکه داغون ماهواره‌ای” نباید توجه کرد و به ریشه‌ها (که عملکرد حکومت است) باید پرداخت. این حرف درست است ولی نباید به عملکرد تخریبی ماهواره‌ها بی‌توجه بود. بعنوان مثال تغییر مطالبه جنبش مدنی مهسا در شهریور ۱۴۰۱ که عدم تحمیل سبک زندگی بود به مطالبه “براندازی حکومت” در مهرماه عوامل متعدد دارد ولی یک از عواملش همین “ماهواره‌‌ها” هستند (اتفاقا ماهواره‌ها یک ماشین جنگ رسانه‌ای موثر هستند. ایران به موشک نقطه زن مجهز است و بن‌سلمان خود را به موشک تلویزیون ماهواره‌ای مجهز کرده است!). شبکه‌های ماهواره‌ای و مشوق براندازی که مستظهر به پشتیبانی شبکه کارشناسی و پولی عبری- بن‌سلمانی هستند، یک عامل دلسوز به سرنوشت ایران نیستند و با توسل  به وضعیت بد جامعه نمی‌توان عامل مخرب ماهواره‌ها را ندید. این غفلت یک فول درشت تحلیلی، در یک نگاه استراتژیک به آینده ایران است. نبوی در این فضای احساسی از این خطاها انجام نمی‌دهد.

۶-گفته می‌شود که در ذیل نگاه اصلاح‌طلبانه نبوی فرستادن چند نماینده چه دردی از جامعه دوا می‌کند؟! و تحلیل نبوی را سست ارزیابی می‌کنند. درصورتی‌که در زمینه کنونی ایران بحث به این سادگی نیست. در واقع هنوز هم از “مبارزات انتخاباتی” در برابر “مبارزات انقلابی” که عده‌ای شرمنده‌وار از آن دفاع می‌کنند، می‌توان دفاع کرد. نه اینه انقلاب بد است بلکه گفتیم روش انقلابی پیامدش در ایران روشن است و ، ایران را به مخاطره می‌اندازد. وقتی از سیاست انتخاباتی دفاع می‌‌شود نه این که نبوی متوجه موانع نهاد انتخابات سالم نیست، هست. او می‌گوید همان مجلس دهم و همان شورای پنجم که عده‌ای مسخره می‌کردند نسبت به اوضاع فعلی به نفع کشور بود.

۷-و اما نکته مهم این‌ هست که نبوی به اصل مساله در تحلیل اوضاع ایران پرداخته و عده‌ای دوست ندارند به اصل مساله توجه کنند و شعار خود را می‌دهند. اصل مطلب (و جان‌مایه بحث) این هست:

ما الان در ایران با این صحنه روبرو هستیم که: یک طرف صحنه ایران حکومت و جامعه ایران هست که این‌ها از راه مسالمت آمیز حریف هم نمی‌شوند. و حکومت هم این اعتراضات را شگرد دشمن می‌داند و فعلا دنبال پاسخ ریشه‌ای به بحران نیست. همینطور دولت و جامعه ایران دارد ضعیف می‌شود ولی حکومت می‌گوید این موج اعتراضی را رد می‌کنیم. اما طرف دیگر صحنه ایران، راست افراطی جهان، سرنگونی‌طلبان و گروه‌های مسلح (که بیش از چهل سال است اسلحه خود را زمین نگذاشتند) و سازمان‌های مسلح به رسانه (و بعدا مسلح به پشتیبانی قوای کشورهای غربی) هستند که اساسا دغدغه‌ای ندارند که جوانان معترض با نیروهای امنیتی کشور در گیر بشوند و از سرنگونی دفاع می‌کنند و نگران شرایط “بی‌دولتی و ناامنی” در ایران نیستند. کافی است برنامه‌های اتاق‌های براندازی را در ماهواره‌ها ببینید.

حالا سوال این است که ما از نبوی چه انتظاری نسبت به صحنه فوق داریم؟ به نظر من او موضع قابل دفاعی گرفته است. زیرا: اولا نبوی از این اعتراض خیابانی خشونت‌ناپرهیز انقلاب در جریان (که از کانون‌های راست افراطی تحریک می‌‌شود) ذوق‌زده نشده است و آینده خوبی را در آن برای ایران نمی‌بیند.

ثانیا مردم معترض را درک می‌کند  و به آن‌ها بی‌احترامی نمی‌‌کند. و صادقانه به مردم می‌گوید ما اصلاح‌طلبان در شرایط فعلی کاری برای شما نمی‌توانیم بکنیم (بخاطر تصلب و توهم حکومت) ولی مردم راتشویق نمی‌کند جوانانتان را به دم تیر بدهید تا بعد ببینیم چی می‌شود! او در عرصه سیاست‌ورزی “شارلاتان” ظاهر نشده است.

ثالثا نبوی با این مصاحبه‌اش کنار هفتاد درصد جمعیت خاموش (که جمعیتی که نه فدای  ج.ا می‌‌شوند و نه به وعده‌های ماهواره‌های سرنگونی‌طلب اعتماد دارند) ایستاده است و بنزین روی اعتراضات نمی‌ریزد تا این‌که شرایط مناسب‌تری برای “کنشگری خشونت‌پرهیز” فراهم بشود.

رابعا نبوی نمی‌گوید آن هفتاد در صد جمعیت خاموش ایران با اصلاح‌طلبان هستند. اتفاقا نبوی خیلی دقیق وضعیت غیر سیاسی (به معنای فقدان کنشگری حزبی) جامعه رو خوب بیان کرده است. سخن این است که اصلاح‌طلبان این واقعیت جمعیت هفتاد در صد رو می‌بینند و ضمن اینکه راه انقلابی رو قبول ندارند ذوق زده مشاهده‌گر تشویق به عمل انقلابی ماهواره‌ها نمی‌شوند. (ما همه شاهد بودیم این اکثریت خاموش در اعتراضات ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ به اعتراضات انقلابی نپیوستند. البته من ادعا ندارم که این موضع اکثریت خاموش تغییر نخواهد کرد. به اقدامات حکومت، جامعه مدنی و رخدادهای جهانی بستگی در آینده دارد).

بنابراین با هفت توضیح فوق می‌توان از ارزیابی نبوی در این شرایط بحرانی جامعه دفاع کرد.صدای نبوی در این مصاحبه صدای دوره “انقلاب آگاهی” است. وجدان عمومی بخش میانه مردم ایران نه از روی کتاب بلکه در واقعیت زندگی هزینه‌ها و پیامد ناخواسته اتخاذ روش‌های انقلابی رو دیده است، تجربه مجدد آن قابل دفاع نیست.

 

منبع: صدا