حمیدرضا جلایی پور

تندروها در کشور با تداوم سیاست‌های غلطشان بیشتر «فرصت توسعه» را از جامعه ایران می‌گیرند و مردم بیشتری را فقیر می‌کنند.

 

حمیدرضا جلائی‌پور در واکنش به بازداشت شب هنگام سیدمصطفی تاج‌زاده نوشت:

۱-دلیل اول این‌که حاکمیتی که از یک طرف تن به اصلاح سیاست خارجی و داخلی برای برون رفت کشور از تله تحریم و رکود نمی‌دهد و مواضع خود را حق و غیرقابل بازگشت می‌داند و از طرفی‌ دیگر حاکمیتی که با یک «جامعه ناراضی» روبرو است و خود را در یک محیط‌ بین‌المللی ناامن می‌بیند، چنین حاکمیتی برای استوار ماندن و قدرت داشتن دو راه در پیش‌رو دارد. یا باید در پی جلب رضایت بخش میانی و غالب مردم باشد و از قدرت رضایت مردم تغذیه کند یا باید مردم را بترساند و از قدرت ناشی از ترس مردم ادامه حیات بدهد. فعلا حاکمیت با دستگیری شخصیت نمادینی چون تاج‌زاده و سایر کارگردانان سینمایی راه دوم را انتخاب کرده و می‌خواهد مردم معترض را بترساند، و این ترس را با پیگیری مقررات حجاب در ادارات تکمیل می‌کند. (اگرچه حاکمیت همین راه غلط را در ۸۸ رفت و در دانشگاه آزادی سلاخی کرد و نتیجه نگرفت).

۲-دلیل اول را به زبان دیگر هم می‌توان بیان کرد. حاکمیت در سال‌های گذشته راه نجات کشور را «حکومت یکدست» می‌دانست و می‌داند و با آبروریزی و هزینه زیاد در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ این حکومت یک‌دست را تشکیل داد. ولی اینک پس از یک سال این حکومت حتی نتوانست گرانی‌ها را مهار کند و تورم از چهل‌درصد گذشت و نارضایتی‌های مردمی افزون شد و پایگاه دولت حتی در میان رای‌دهندگانش ریزش چشمگیر داشته است- بیش از بیست‌درصد. در این وضعیت حاکمیت قادر نیست شکست راه حل «حکومت یکدست» را بپذیرد و تاب تحمل صدای انتقاد منتقدینی چون تاج‌زاده را در جامعه ناراضی ایران ندارد. لذا حاکمیت به دستگیری او روی آورده است تا منتقدین حساب کار خود را بکنند و ساکت شوند. جالب این‌که در جریان انتخابات ۱۴۰۰ آن‌گاه که حاکمیت در پی ساختن «حکومت یکدست» بود تاج‌زاده صریح‌تر و انتقادی‌تر صحبت می‌کرد. ولی به رغم اینکه این روزها «ویرانی‌طلبان شاهی-رجوی» تاج‌زاده را به باد حمله گرفته‌اند (چون تاج‌زاده مخالف خشونت است و طرفدار حاکمیت قانون و جمهوریت است) حاکمیت با لشگرکشی به منزلش او را دستگیر می‌کند.

۳-دلیل سوم اینکه تندروهای درون حاکمیت می‌دانند که حاکمیت بالاخره برای اداره عزتمندانه کشور راهی جز اصلاح‌ سیاست خارجی و داخلی ندارد، راهی جز بازگشت به نیروی عاقله اقشار متوسط شهری ندارد. ولی این بازگشت کابوس تندروهای حاکمیتی است. آن‌ها دوست دارند برای این‌که بهتر بر جامعه تسلط فیزیکی داشته باشند مردم به دو بخش تقسیم شوند. مردم یا باید تابع محض حاکمیت باشند تا حاکمیت سیاست‌های غلط خود را ادامه دهد و بقول خودش از پیچ تاریخی که فرض گرفته است بگذرد. یا مردم باید «برانداز» و مستحق سرکوب باشند. تندروها از بخش میانه و عاقل جامعه می‌ترسند. لذا آن‌ها با دستگیری تاج‌زاده دوست دارند بخش میانه جامعه ساکت شود و به تکاپو نیفتد. گویی شرط پیگیری توهمات تندروها در حاکمیت «انفعال بخش میانه جامعه» است. اما این رویکرد تندروها به نتیجه نمی‌رسد همچنان تندروها پس از سرکوب بخش میانه در سال ۸۸ واکنش قاطع این بخش را در انتخابات ۹۲ و ۹۶ دیدند. جامعه ایران نشان داده موم دست تندروها نیست.

در واقع تندروها در کشور با تداوم سیاست‌های غلطشان بیشتر «فرصت توسعه» را از جامعه ایران می‌گیرند و مردم بیشتری را فقیر می‌کنند. و این فقیرسازی ایران در حالی اتفاق می‌افتد که هم اینک امارات، کشور کوچک همسایه ما، به قدرت اقتصادی منطقه تبدیل شده و قطر به شریک تجارت گاز با اروپا ارتقا یافته ولی ایران بعنوان دومین دارنده منابع گازی جهان فقط نیم در صد در بازار گاز جهان نقش دارد و به کلونی مرعوب روسیه-پوتین تبدیل شده است.