پروفسور کردوانی معتقد است مردم ما حرف نمی‌خواهند نان می‌خواهند. تمام شدن آب مثل پول است و به دو عامل بستگی دارد، یکی مقدارش و دیگری روش خرج کردنش.

 

پرویز کردوانی، معتقد است که سه عامل و خطای راهبردی از دهه ۳۰ شمسی تا به امروز موجب نابودی منابع آبی کشور شده و ایران را خشک و بدون آب کرده است، او در گفت‌وگو با  «آرمان ملی» می‌گوید: «آب هر منطقه‌ای از مقدار بارش‌ها و نزولات آسمانی تامین می‌شود. این آب‌ها به راه می‌افتند و آب سطحی و رودخانه‌ها را تشکیل می‌دهند که در مسیر کمی از آن تبخیر می‌شود و مقداری نیز جذب زمین می‌شود و به آب‌های زیر زمینی تبدیل می‌شوند. مقداری از آب بارش‌ها نیز در چاله‌ها می‌ایستد و به تالاب‌ها و باتلاق‌ها تبدیل خواهد شد. دو سوم کره زمین مرطوب است و آنقدر رطوبت دارند که اهالی آنجا نمی‌دانند خشکسالی یا آبیاری زمین، یعنی چه! ولی یک سوم کره زمین خشک است و کشور ایران هم جزو این مناطق به‌حساب می‌آید، اما چرا تا چنددهه پیش دچار خشکسالی شدید نشده‌ایم، این به اشتباهات استراتژی و خطای راهبردی ما در قبال موضوع استفاده از آب بازمی‌گردد.
 عامل اول: چاه‌های عمیق
وی در ادامه گفته‌هایش می‌افزاید: اکنون که با شما صحبت می‌کنم ۹۰ سال سن دارم. در سال ۱۳۲۰ که در گرمسار کشاورزی می‌کردیم، اطراف زمین ما آب نداشت و یک حلقه چاه داشتیم که هر چند ساعت آب کشاورزی را تامین می‌کرد. از سال ۱۳۳۰ که اصلاحات اراضی توسط پهلویی دوم شروع شد، آغاز اشتباهات راهبردی در خصوص منابع آبی بود. آب ایران از قنات‌ها تامین می‌شد و مردم محلی  قنات‌ها را مدیریت می‌کردند. در آن زمان دولت گفت که ما می‌خواهیم پیشرفت کنیم و آب به دست بیاورید و «طرح چاه‌های عمیق و نیمه عمیق» از آنجا شروع و قنات‌ها کم کم فراموش شدند، درحالی که برای یک قنات پرآب باید ۳۰ سال زحمت کشید. در ابتدا بیشتر چاه‌ها نیمه عمیق بودند و تا عمق ۲۵ متری به آب می‌‌رسیدند. مردم در آن زمان به آب‌های سطحی دست پیدا کردند و وقتی آب‌های سطحی کم شد، عمق چاه‌‌ها را از ۵۰ متر افزایش دادند که همان چاه‌های عمیق بود. وقتی آب در چاه‌های نیمه عمیق تمام شد، گفتند چاه‌های عمیق می‌زنیم. در شهرستانی‌ مانند جهرم از ۴۳ تا ۴۵ متر به آب می‌رسیدند، اما امروز باید ۵۰۰ متر زمین را بکنید تا به آب برسید. از آن زمان ما هرچه توانستیم از چاه‌های آب برداشت کردیم و کسی به ما نگفت که یک روز این آب‌ها تمام می‌شود و آب‌های زیرزمینی حساب و کتاب دارد. حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق بود که دریاچه ارومیه را خشکاند.
 عامل دوم: سد سازی
پروفسور کردوانی، عامل دوم نابودی آب‌های کشور را ایجاد بی‌رویه سدها می‌داند و خاطرنشان می‌کند: قبل از انقلاب ما «وزارت آب و برق» داشتیم که بعد از انقلاب به «وزارت نیرو» تغییر نام داد. مسئولان این وزارتخانه گفتند اگر استان خشکی مانند یزد در دل بیابان قرار داد و آبی در آن موجود نیست، چه اشکالی دارد و دنیا تکنولوژی به دست آورده و ما سد‌سازی و کانال کشی می‌کنیم. تا پیش از این سدها در پایین دست رودخانه بودند و با لوله‌کشی آب را بالا می‌آوردند. در سد «دز» ۳۰۰ کیلومتر صخره را کندند و بالا آمدند. سدها کم کم ایجاد شدند و مسئولان معتقد بودند که مشکل را برطرف کرده‌ایم، ولی آنها نمی‌دانستند وضعیت منابع آبی به چه شکلی است در سال ۹۲ وزیر نیرو از من خواست که نظرم را در ارتباط با سدها بگویم و من به صراحت گفتم که «اگر می‌خواهید هر استانی را بیچاره کنید، به او آب بدهید، یعنی از رودخانه‌ها آب بگیرید، مثل کارون که آنقدر از آن  آب گرفتند تا به مرز خشک شدن رسیده‌ است.» آنها به این هشدارها توجهی نکردند و باز هم سد سازی، کانال کشی و لوله کشی شهر‌ها ادامه پیدا کرد.
 عامل سوم: شیر و شلنگ
«عامل سوم شیر و شلنگ بود که ایران را به خاک سیاه نشاند.» پروفسور کردوانی این جمله را می‌گوید و باور دارد، شیرهای آب بی‌حساب و کتاب شهرها، موجب نابودی منابع آبی کشور شدند، در ادامه صحبت‌ها و نظرات او را در این رابطه می‌خوانیم:‌ «امروز آب از ۵۰۰ متر آپارتمان بالا می‌رود، تا مردم آن را به‌راحتی حدر بدند و شیر آب را باز نگه دارند. همچنین برای آبیاری فضای سبز شهری، شلنگ آب ساعت‌ها باز نگه می‌دارند تا چمن‌هایی که با چند قطره شبنم و آب سیراب می‌شوند، در آب غرق شوند. این سه عامل باعث شد که به‌روزی بیفتیم که آب‌های زیر زمینی تمام شده و آب‌های سطحی به‌خاطر گرم شدن کره زمین، تبخیر می‌شوند. همین عوامل سبب شده که در مناطقی که بارندگی کمی داشتند، بارندگی کمتر شود و در مناطقی که بارندگی بیشتر بود، بیشتر شود و بی‌نظمی در بارش‌ها ایجاد شود که بعضا به ایجاد سیل و روان آب‌های مخرب همراه است.
 اولویت‌های فردی منابع آبی را خوردند
در این میان نمی‌توان نقش کشاورزی و توسعه صنایع را بدون کار مطالعاتی در آمایش سرزمین و خودکفایی نادیده گرفت، موضوعی که پروفسور کردوانی نیز آن را تایید می‌کند و بر این باور است که «متاسفانه بدون کارشناسی کشاورزی را توسعه دادند تا به خودکفایی برسیم و به آمریکا محتاج نباشیم، بعد گفتند این کافی نیست و آمریکایی‌ها با صنعت به خودکفایی رسیده‌اند و ما نیز باید صنعت را افزایش بدهیم.» او در ادامه می‌افزاید: کشاورزی و صنعت در کنار شهر‌های خشک و با حداقل منابع آبی توسعه پیدا کرد. متاسفانه «اولویت‌های فرعی» اولویت‌ اصلی ما را نابود کرد. اولویت اول گسترش شهر، اولویت دوم صنعت و اگر آبی ماند در اولویت کشاورزی قرار گرفت. در استان خشکی مانند اصفهان، اولویت‌ها را معلوم کردند و امروز اگر وضعت آب در شهر بحرانی شود، راهکار شورای شهر ایجاد چند حلقه چاه است. بدون تردید این سه اولویت (صنعت، توسعه شهرها و کشاورزی) را به ما دادند و ایران ما را به این روز انداختند. آمایش سرزمین، هیچ جایی در دیدگاه مسئولان نداشته و ندارد. آنها می‌گفتند که خارجی‌ها با صنعت پیشرفت کرده‌اند و صنایع بزرگی چون فولاد باعث این پیشرفت شده‌اند و ما نیز باید خام فروشی را متوقف کنیم، اما آنها توجهی نکردند که صنایع بزرگشان در کنار دریا ساخته شد نه مانند ما مثل مس سرچشمه، چادرملو یزد و گل گهر سیرجان صنایع آب‌بر ایجاد کردند درحالی‌که مردم این شهرها آب کافی برای خوردن ندارند. در حقیقت کشور کم آبی مثل ما نباید فولاد تولید کند. ما باید کنار دریا چنین صنایعی را به راه می‌انداختیم و همان‌جا فولاد خام را تبدیل می‌کردیم، نه در دل کویر. مدیران برای تامین آب گل گهر سیرجان، به وزیر نیرو مراجعه کردند تا به آنها چاه بدهد و او گفت هر چه چاه خواستید از کشاورزان بخرید و آب را از استان فارس برایتان می‌آوریم. آنها آب از رودخانه‌ها را گرفتند و الان هیچ آبی وجود ندارد. مدیران گل‌گهر گفتند که اگر به ما آب ندهید باید در این کارخانه را ببندیم و سه لوله خط انتقال آب از دریا کشیدند. مقداری آب رسید، ولی مشکلی را حل نکرد. در منطقه اردکان یزد که فقط ۶۰ میلیمتر در سال بارندگی دارد، کارخانه فولاد ساختند، ولی کسی نپرسید که آب آن از کجا تامین می‌شود. کردوانی در ارتباط با سه تکنولوژی بارور سازی ابرها، انتقال آب از دریا و تکنولوژی آب ژرف که مسئولان از آنها به‌عنوان تنها «راه نجات» نام می‌برند، معتقد است که در صورت تحقق این طرح‌ها، وضعیت کشور بدتر خواهد شد. «ما مساله آب عمیق داریم و همچنین مساله آب ژرف، وقتی ۹۰۰ متر زمین را می‌کنید و به آب می‌رسید، این آب عمیق است و آب ژرف ۱۰۰۰ متر و ۲۵۰۰ متر به کندن زمین نیاز دارد، همچنین مردم فکر می‌کنند با این موارد و با انتقال آب مشکل حل خواهد شد، در حالی که کشور را به‌طور کامل نابود می‌کند. چهره‌های ماندگار ایران چندی پیش در مصاحبه‌ای گفته بود که « نمی‌فهمید ﺩﯾﮕﺮ ﺁﺏ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿ‌‌‌‌‌ﮑﻨﻨﺪ‌، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿ‌ﺮﻭﻡ» او در این رابطه می‌گوید: قبلا که سمینار برگزار می‌کردند و شاید کسی گوش می‌داد، اما امروزه سمینار در حقیقت «سمی ناهار» شده است.  کار از سمینار و همایش گذشته، اتفاقا امروز سمینار‌ها خطرناک شده‌اند و برخی جمع می‌شوند و کرونا می‌گیرند. با سمینار که مشکلی حل نمی‌شود، سمینار حرف است و حالا نیازمند عمل هستیم. اتفاقا نا کارشناس‌ها و سمینار‌ها، امروز کشور را به چنین روزی انداخته‌اند.
 امنیت غذایی از همه چیز واجب‌تر است 
پروفسور کردوانی در ارتباط با امنیت غذایی و نیاز آن به آب نیز می‌گوید: امروز نان واجب‌تر از هر چیزی است. امروز برخی می‌گویند گندم آب زیادی می‌خواهد، وزیر و رئیس سازمان محیط زیست هر دو گفتند اگر از گندم خود کفا شویم، این خیانت است. در حالی‌که این نظریه کاملا اشتباه است، ریشه گندم حداکثر ۱۰ سانتی متر است و این گیاه آب زیادی نمی‌خواهد، وقتی کشاورزان از بی‌اطلاعی به او آب می‌دهند، گناه گندم چیست؟ از سوی دیگر امروز از کشاورز آب می‌گیرند و به صنعت می‌دهند، کشاورزی را بیچاره کرده‌اند. در اطراف گرمسار منطقه‌ای به نام مندولک وجود دارد که ۲۵۰۰ هکتار زمین دارد‌، ولی فقط یک سنگ آب دارد یعنی کمی بیشتر از لوله یک آفتابه! مردم آنجا چطور زندگی کنند؟ مردم ما حرف نمی‌خواهند نان می‌خواهند. تمام شدن آب مثل پول است و به دو عامل بستگی دارد، یکی مقدارش و دیگری روش خرج کردنش. کسی که پول کمی دارد و ولخرج است، پولش زودتر تمام می‌شود و استراتژی ما در آب همین است. وقتی آب کم است، چرا دائم کارخانه‌های آب‌بر راه‌اندازی می‌کنید؟‌ در تهران شروع به ساختن ۳۲ مخزن آب کرده‌اند و در نقاط مختلف مخزن می‌سازند تا آب در آنها بریزند و با کوپن آب بفروشند و من و شما آب بخریم. باید به راهکاری برسیم که هم بتوانیم خشکسالی را کمی عقب بیندازیم تا منابع آبی تامین شود.

 

منبع: آرمان