رحیم قمیشی

یک روز که از مترو پیاده می‌شدم، بیرون ایستگاه به‌قدری نیروی باتوم به‌دست، مشکی‌پوش، خشمگین، با موتورهای تریل ترسناک، ردیف ایستاده بودند که همه بهت کردیم.

 

رحیم قمیشی نوشت: در روزهایی که تهران به‌خاطر اعتراض‌های مردم، وضعیتی امنیتی داشت یک روز که از مترو پیاده می‌شدم، بیرون ایستگاه به‌قدری نیروی باتوم به‌دست، مشکی‌پوش، خشمگین، با موتورهای تریل ترسناک، ردیف ایستاده بودند که همه بهت کردیم.
دختری آمد عکس بگیرد. از همه طرف محاصره‌اش کردند. موبایلش را قاپیدند، خودش را دستبند زدند و با کتک بردند داخل ون‌های سیاه.

خانمی پشت سر من داد زد؛
“خواست عکس بگیرد، مگر لباس تن‌تان نیست!”
فرصت نداشتند و گر نه آن خانم را هم باید دستگیر می‌کردند، او راست می‌گفت. بعضی مجبور شده بودند آن لباس ریاکاری را کنار بگذارد و مستقیم بگویند؛
“اعتراض ممنوع است، حتی اعتراض به‌حق و مسالمت آمیز، اعتراض به نداری، اعتراض به تشنگی، اعتراض به درماندگی، اعتراض به زود مُردن‌ هم… همه ممنوعند”

خواستم بگویم لطفا این روزها هم، کسی عکس نگیرد، کتک‌ می‌خورد، دستگیر می‌شود، می‌برندش زندان، می‌گویند ضدانقلاب است، همدست استکبار است، می‌گویند ضد دین خداست!

لطفا کسی از خوزستان عکس نگیرد، اگر گاومیش‌ها آبی برای خوردن ندارند، اگر مردم حاشیه رودخانه‌ها از تشنگی له‌له می‌زنند، اگر برق‌شان می‌رود، اگر دادرسی نمی‌بینند، اگر احساس می‌کنند مستاجر این کشورند، شهروندانی درجه ده!

لطفا کسی از سیستان و بلوچستان، از روستاهای کرمان و یزد عکس نگیرد، لطفا کسی نگوید مردم آنجا تشنه‌اند، علوفه‌ها خشکیده‌اند، دام‌ها هیچ ندارند، کسی غذای دام وارد نکرده، کرونا بیداد می‌کند، سردخانه‌ها جا ندارند، مردم واکسن ندارند. لطفا عکس نگیرید!

کسی از ایرانیان کارتن خواب در ارمنستان عکس نگیرد، کسی ننویسد پس واکسن چه شد، کسی نپرسد واکسن بیست هزار تومانی داخلی که برایش از خزانه دویست هزار تومان می‌پردازید، کجاست!؟
کسی از مقاماتی که دستشان در دست واکسن سازهاست عکس نگیرد…
نظام لباسش افتاده، آن لباس زربافتش، همان لباسی که می‌گفت همه چیز برای مستضعفان و پابرهنه‌هاست!

لطفا هیچکس عکس نگیرد که این روزها
در همسایگی ما طالبان دختران را به شیوه هزار سال پیش به غنیمت می‌گیرد، به کنیزی می‌برد، خواهران‌مان را شلاق می‌زند، مردان را می‌کشد، و ما خوشحالیم… که طالبان مثل ما ضد آمریکایی است! خوشحالیم که خارجی‌ها می‌روند و هزار بار بدترشان می‌آیند…
خاک بر سر ما، که جز همراهی، کاری نداریم.
نگیرید عکس…

دوستان عزیزم!
لطفا موبایل‌هایتان را بردارید. دوربین‌هایتان را غلاف کنید، قلم‌هایتان را بشکنید… مبادا فکر کنند از آنها بدون لباس عکس می‌گیرید…
از جوان‌های بیکار، از تورم افسار گسیخته، از حقوق‌های عقب افتاده، از پیمانکاران بی‌خدا، از ماموران شهرداری که ندارند، از مردمی که نای ناله هم برایشان نمانده، از بی‌آبی، از بی‌برقی، از کارخانه‌های تعطیل شده، از مرگ‌های کرونایی، از توجیه‌ها، از نامردمی‌ها، از لباس سیاه‌شان، از باتوم پشت سرشان…

عکس نگیرید
ما از نسل‌های بعد
از فرزندان‌مان، خجالت می‌کشیم
دوربین‌تان را می‌گیرند و می‌برند
چرا از آنها
بدون لباس
عکس گرفته‌اید…