اگر دولت بایدن همچنان اشتیاق خود را برای همکاری مجدد با ایران و همچنین بیزاری از رقابت و تمایل به عقبنشینی در زمینههای کلیدی موردعلاقه چین ادامه دهد، در این صورت نفوذ خود را در صحنههای متعدد مناقشه چین و ایران از دست خواهد داد.
به گزارش گروه بینالملل صبح ما به نقل از واشنگتن اگزمینر، در اجلاس اخیری که در تاجیکستان برگزار شد، ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین که یک اتحاد اقتصادی و سیاسی است، پذیرفته شد. در ابتدا، عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای تضمینکننده منافع اقتصادی نخواهد بود. بااینحال، در میان عقبنشینی ایالات متحده از مناطق حیاتی موردعلاقه خود، پذیرش ایران در این سازمان پیشگام همکاری نزدیکتر ایران و چین است و نیز شهرت بینالمللی چین بیشتر شده است.
نکته مهم این است که ورود ایران به سازمان همکاری شانگهای در میان تلاش مجدد دولت بایدن برای بازگرداندن ایران به توافق هستهای ۲۰۱۵، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، صورت پذیرفت. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور جدید ایران به ادامه مذاکرات علاقه نشان داده است اما تنها از موضع قدرت. در نتیجه، مذاکرات بر سر توافق از ماه ژوئن متوقف شده است.
در ماه مارس، قبل از اینکه ایران عضو سازمان همکاری شانگهای باشد، رهبران تهران و پکن یک قرارداد مشارکت راهبردی ۲۵ ساله را امضا کردند. رویهمرفته این توافقنامه و مذاکرات متوقف شده برجام نشان میدهد که تغییرات اخیر در روابط ایالات متحده با ایران و چین منجر به همکاری نزدیکتر چین و ایران شده است.
از سال ۱۹۷۹، جهتگیری ضدآمریکایی ایران باعث ایجاد تنشهای سیاسی بالایی با ایالات متحده شده است. علیرغم بالارفتن خوشبینی نابجا برای ایران و آمریکا، ایجاد روابط حسنه تحت برجام و بلندپروازیهای هستهای ایران این تنش را از دهه اول سال دو هزار تشدید کرده است.
در دولت ترامپ، سیاست “حداکثر فشار” علیه ایران عملاً چین را از همکاری نزدیک با تهران بازداشت. بهعنوانمثال، خرید نفت ایران از سوی چین در برابر تحریمهای آمریکا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ به سطوح پایینی کاهش یافت. برای چین، همکاری با جمهوری اسلامی نسبت به رابطهاش با ایالات متحد در درجه دوم قرار دارد.
این امر را میتوان با این واقعیت نشان داد که دعوت از ایران اولینبار برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۵ با چراغ سبز چین پذیرفته نشد. حتی در ژوئن ۲۰۲۰ ، هنگامی که شایعات در مورد توافقنامه راهبردی ۲۵ ساله با ایران مطرح شد ، پکن هیچ توافق عمومی با تهران منعقد نکرد. تا زمانی که آمریکا در مقابل ایران محکم ایستاد، چین همواره از به خطر انداختن همکاریاش با آمریکا خودداری میکرد.
دولت بایدن عزم خود را برای همکاری مجدد با ایران و احیای برجام نشان داده و انگیزهای برای تشویق همکاری نزدیکتر چین و ایران در صورت ایجاد چنین روابطی در برقراری مجدد توافق هستهای ایجاد کرده است. این جهتگیری دولت بایدن محاسبه استراتژیک چین دررابطهبا ایران را تغییر داد و پکن را واداشت تا بااحتیاط به سمت همکاری نزدیکتر با تهران حرکت کند.
در ماه مارس، ایران و چین قرارداد مشارکت راهبردی ۲۵ سالهای را که از مدتها پیش شایعه شده بود، امضا کردند. «جوئی هود» دستار وزیر خارجه آمریکا درباره این توافق اظهارنظر کرد و گفت: ما میخواهیم ایران و چین روابط خوب، سالم و پرباری داشته باشند. این صحبت تمایل دولت بایدن برای تقویت روابط چین و ایران را نشان میدهد.
قبول دولت بایدن برای همکاری نزدیکتر چین و ایران در کنار سیاست خارجی تهاجمی چین که بهعنوان “دیپلماسی اصلی کشور” شناخته میشود، اتفاق میافتد. هدف این سیاست خارجی تأکید بر قدرت چین از نظر مادی و لفظی است. پروژههای بزرگ سرمایهگذاری چین مانند ابتکار یک کمربند و یک جاده و دیپلماسی رزمی “گرگ جنگجو” نمونههای بارز این سیاست هستند.
رویکرد دولت بایدن در قبال ایران و همکاری آن با چین خودشکنی است. درحالیکه ایالات متحده به همکاری نزدیکتر چین و ایران با عنوان “مشارکت مجدد” با ایران تن میدهد، خریدهای غیرقانونی چین از نفت ایران بهشدت افزایشیافته است. بااینوجود، چشمپوشی از خرید نفت ایران از سوی چین بر خلاف تحریمهای ایالات متحده، موفق به آوردن ایران به میز مذاکره نشد. در عوض آنچه برای ایجاد انگیزه ایران برای گفتگو ایجاد میشد، تبدیل به انگیزهای برای لجبازی شد.
پذیرش ایران از سوی چین در سازمان همکاری شانگهای بر اساس همین حرکت است. اگرچه نه قرارداد ۲۵ ساله امضا شده توسط هر دو کشور و نه عضویت در سازمان همکاری شانگهای بیش از یک اعتبار کوتاهمدت برای ایران چیز دیگری به همراه نخواهد داشت، اما همکاری مجدد دولت بایدن با ایران بااینوجود موانع بین تهران و پکن را کاهش میدهد.
اگر دولت بایدن همچنان اشتیاق خود را برای همکاری مجدد با ایران و همچنین بیزاری از رقابت و تمایل به عقبنشینی در زمینههای کلیدی موردعلاقه چین ادامه دهد، در این صورت نفوذ خود را در صحنههای متعدد مناقشه چین و ایران از دست خواهد داد.
ترجمه: گلناز سادات غفاری