همیشه حکومتها با سپر «قانون» و به نام «قانون»؛ مخالفانشان را سرکوب میکنند اما قانونی که واقعا در خدمت حاکمان و قدرتمندان باشد یا به سود آنان تفسیر شود، واقعا «قانون»ی پذیرفتنی است؟
احمد حیدری نوشت: همیشه حکومتها با سپر «قانون» و به نام «قانون»؛ مخالفانشان را سرکوب میکنند اما قانونی که واقعا در خدمت حاکمان و قدرتمندان باشد یا به سود آنان تفسیر شود، واقعا «قانون»ی پذیرفتنی است؟
امروز باز هم «شبکه نمایش» فیلم ارزشمند «مناظره»(مناظره کنندگان بزرگ) را پخش کرد. این فیلم سینمایی روایتگر ماجرای یک گروه مناظرهکننده سیاه پوست در کالج «وایلی» است که در سال ۱۹۳۵ شکل میگیرد. «ملوین تولسن» سرپرست این گروه؛ شخصیتی نیکوکار، نترس، متفکر و دارای ارادهای قوی است که فعالیتهای تُند سیاسی نیز دارد. گروه وایلی مناظرههای نفسگیری با تیمهای مناظرهکننده دانشگاههای دیگر برگزار میکند و در این مسیر توجه بینندگان را به سمت «مشکلات، تبعیضها و ظلمها علیه سیاهپوستان» در آن دوره جلب میکند. اوج این مناظرهها، مناظرهای با تیم دانشگاه هاروارد با موضوع «نافرمانی مدنی مسالمتآمیز درمقابل حاکمیت قانون» است.
مناظره کننده دانشگاه هاروارد سعی دارد «نافرمانی مدنی در مقابل قانون» را عملی غیر قانونی و نتیجتا غیر اخلاقی معرفی کند و در فراز نهایی این مناظره، میگوید:
«هیچ چیزی که حکومت قانون را خدشهدار کنه، نمیتونه اخلاقی باشه حال به هر نامی که بخوایم صداش کنیم».
در مقابل، مناظره کننده کالج وایلی برای اثبات جواز بلکه صحیحتر بودن «نافرمانی مدنی مسالمتآمیز» از دیگر انواع مبارزه با «قانون ناعادلانه[قانونی که به نفع حاکمان بوده یا به نفع آنان تفسیر شود] که اصلا قانون هم نیست» با تأنی و اندوهی سنگین میگوید:
«در تگزاس سیاها رو لینچ[اعدام غیرقانونی در ملأ عام یا ضرب و جرح منجر به مرگ] میکنن. منو هم گروهیام مردیو دیدیم که دارش زده بودند و داشت میسوخت. لینچ کنندهها هنوز اونجا بودن، از ترس، صورتامونو کف ماشین چسبونده بودیم. به هم گروهیام نگاه کردم، وحشت از چشماشون میبارید و بدتر از اون، شرمساری بود!
اون سیاه، چه گناهی مرتکب شده بود که باید در دل جنگل بدون محاکمه به دار آویخته و به آتش کشیده میشد؟ آیا دزد بود؟ قاتل بود؟ یا فقط سیاه بود؟ مزارعه کار بود؟ واعظ بود؟ آیا بچههاش در خونه منتظرش بودن؟ آیا کسانیم اونو میدیدنو و مثل ما کاری نمیکردن؟ هر کاریم که کرده بود، بازم جنایتکار واقعی همین اراذل بودن. امّا قانون هیچ کاری نکرد؟ ما را رها کرد تا از خودمون بپرسیم چرا؟ حریف من[مناظره کننده دانشگاه هاروارد] میگه: «هر چیزی که حکومتِ قانون رو خدشه دار کنه، اخلاقی نیست»،
امّا برا سیاهها:
«حکومت قانون وجود نداره! خونههای اونا رو میگیرن. از مدارس و بیمارستان بیرونشون میکنن؛ آزادانه اونا را لینچ میکنن»
متفکر بزرگی میگه «قانون ناعادلانه قانون نیست؛ به این معنی که من حق دارم حتی وظیفه دارم مقاومت کنم:
«با توسل به زور یا نافرمانی مدنی؛ دعا کنید من دومی رو انتخاب کنم»!