سعید معدنی

بهترین راه برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان ارائه امکانات رفاهی و ایجاد شرایط زیست فرهنگی و اجتماعی بهتر برای فرد نخبه و خانواده ایشان است.

 

سعید معدنی نوشت: مهاجرت امری دائمی در زندگی بشر بوده و تاریخ آن به تاریخ زیست انسان در این کره‌ی خاکی برمی‌گردد. اما در عین حال یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی انسان می‌تواند مهاجرت ناخواسته باشد، بخصوص مهاجری که دوران رشد و بلوغ خود را در موطن اصلی خویش گذرانده، و تلخ‌تر از آن، رفتنی است که امید به برگشت کم‌رنگ باشد.

بی شک اکثر انسان‌ها دوست دارند در سرزمین خود اقامت دائمی داشته باشند و اگر رفتنی هست موقت بوده و پس از چندی به میهن خود برگردند. این بازگشت اغلب با انگیزه‌های زیستن با فامیل و دوستان و خدمت به مردم سرزمین خویش است.
اما گاهی محدودیت‌ها و موانعی وجود دارند که که افراد مجبورند از کشورشان خارج شوند. آنان به سرزمین هایی می‌روند که نمی دانند چه اتفاقاتی در انتظار آنان است و زمان می‌برد تا به ماندن دائمی در سرزمین مقصد عادت کنند. عادتی که بعضا با رنج و تلخی همراه بوده و بتدریج از تلخی آن کاسته می شود.
به طور کلی همه مهاجرت‌ها به دو دلیل صورت می‌گیرد یکی “دافعه مبداُ” و دیگری “جاذبه مقصد” است. دافعه مبداُ می تواند شامل جنگ، ناامنی، بیکاری، خشکسالی، کم آبی، عدم امکان ادامه تحصیل، محدودیت های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی باشد. در مقابل جاذبه مقصد، می تواند شامل نکات مقابل و مثبت دافعه قرار گیرد. مثل وجود امنیت، امکان اشتغال و یا دستیابی به شغل بهتر، امکان ادامه تحصیل در سطوح بالاتر، امکانات رفاهی و تفریحی و آزادی های بیشتر.

مهاجرت نخبگان و یا ” فرار مغزها” از کشور های جهان سوم به سوی کشورهای پیشرفته پدیده‌ای نو در یکصد سال اخیر است که روی توسعه یافتگی و عدم توسعه یافتگی کشورها تاثیر جدی و مهم دارد. به همین دلیل مطالعات و بحث‌های زیادی پس از جنگ جهانی دوم در باره آن صورت گرفته است.

این جاذبه مقصد و دافعه مبداء که ذکر آن رفت طبعا می‌تواند شامل مهاجرت نخبگان نیز باشد. . اما جفاست که هجرت همه نخبگان را در اقتصاد و مسائل اقتصادی خلاصه کنیم. به باور نگارنده محدودیت های فرهنگی و محدودیت آزادی‌های اجتماعی نقش مهمی در وقوع این پدیده دارند.
آزادی های اجتماعی گاهی اولویت اول را – بخصوص برای خانواده و فرزندان یک تحصیلکرده – دارد. فرزندان آنها دوست دارند در دوره جوانی مانند بسیاری ازجوانان جهان در آزادی و رفاه و آسایش زندگی کنند. اما نظام‌های ایدئولوژیک چنین آزادی‌هایی را بر نمی‌تابند لذا نخبگان هجرت کرده علیرغم علاقه به وطن خویش، قید بازگشت را می‌زنند و یا بعضی بر می‌گردند اما خانواده‌هایشان همچنان در خارج زندگی می‌کنند . این جدایی از خانواده نیز دشواری‌ها و مشکلاتی به همراه دارد.
به باور نگارنده در مهاجرت نخبگان از کشورهای جهان سوم به کشورهای پیشرفته و صنعتی عوامل زیر موثر است:
۱- عوامل اقتصادی و رفاه بیشتر
۲- باور به اینکه در کشور مقصد فارغ از هر نوع عقیده و قومیت و مذهب ” شایسته سالاری” در آن بیشتر و بهتر است.
۳- باور به اینکه در آن کشورها امنیت و ثبات شغلی وجود دارد.
۴- عدم محدودیت های فرهنگی برای خود فرد و همسر و فرزندانش.
۵- وجود آزادی های اجتماعی.
مهاجرت نخبگان و در ادامه عدم بازگشت ایشان، لطمات زیادی به سرزمین مبداُ و مادری وارد می کند. بهترین راه برای جبران اندکی از این خسارت، امکان بازگشت ایشان به کشور ولو به شکل موقت و فصلی باشد. تا سرزمین مادری از دانش، هوش، خلاقیت و خدمات ایشان بهره‌مند شود.
در نهایت اینکه بهترین راه برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان ارائه امکانات رفاهی و ایجاد شرایط زیست فرهنگی و اجتماعی بهتر برای فرد نخبه و خانواده ایشان است.

۱۰ آذر ۱۴۰۰

منبع: کانال نویسنده در تلگرام