ناصر دانشفر

شخصاً بعنوان کسی که در انقلاب ۵۷ حاضر و ناظر بوده و همچنان معتقد است این خیزش اجتماعی اجتناب ناپذیر بود، اعلام میکنم که یکی از دلایل این واقعه همین منفی نگری حاکم بر جامعه بود.

 

ناصر دانشفر نوشت: بی شک کمتر کسی در جامعهٔ ما از اوضاع کنونی رضایت دارد و به جرأت میتوان گفت که حتی اقشار برخوردار نیز از نوع مدیریت کشور و وضعیت جاری ناراحت و دل نگرانند، چرا که اولین ره آورد رویکرد و استراتژی کنونی حاکمان ما چیزی جز عدم ثبات اقتصادی و تلاطم بازار نمیباشد.

اهل سیاست نیز یا بر خر مراد سوارند و یا مغضوب نظام ولایی، تکلیف دستهٔ دوم که روشن است، در میان دستهٔ اول نیز آنان که اهل انصافند از کیفیت رتق و فتق امور ناراضیند، اگر چه به ظاهر منتقد گردش کارها نباشند.

نوع کنش طبقهٔ متوسط و فقیر کشور به کردار متصدیان مملکت که نیاز به شرح ندارد و بدیهیست که این قشر از جامعه نگاه مثبتی به شیوهٔ حکومت داری حکمرانان فعلی ندارند.

بنده بنای مخالفت با واقعیات را ندارم که کتمان حقیقت تغییری در ماهیت ماجرا ایجاد نمیکند، اما میخواهم مطلبی اساسی را طرح کنم که به گمان بنده نپرداختن بدان از دو جهت به مردم آسیب خواهد زد.

آری بدبینی و نگاه منفی تبعات خطرناکی دارد که اولین آسیب آن سرخوردگی و فرسایش روح و روان آدمیست. من و شما آفتاب نزده گوشیمان را که بر می داریم با کوهی از اخبار منفی مواجه میشویم که چون بهمن بر سرمان آوار می گردد. بی تردید قسمتی از این خبرها از صحت برخوردارند و دانستن آنها برای انجام واکنش مناسب در برابر آن لازم است، اما وقتی بنای منفی دیدن داریم دیگر برایمان صحت و عدم صحت خبر واصله مهم نیست و بدون بررسی آن را در گوشهٔ ذهن خود جای داده، با غم و اندوه ناشی از آن لحظه به لحظه جسم و جان خود را خراش میدهیم و به دلنگرانی موجود در ضمیرمان دامن می زنیم.

این رویکرد در دراز مدت بلای جانمان می شود. حس بی اعتمادی حاصل از این رفتار چنان موجبات تلاشی جامعه را فراهم می آورد که التیام این زخم یا ممکن نیست و یا اینکه به زمان معتنابهی نیازمند است.

دومین صدمهٔ منفی نگری انباشت خشم و نهایتاً انفجاریست که تبعات آن نه تنها به سود جامعه نیست، که زمینه های انقلاب، آنارشیسم و نهایتاً نابودی کشور را فراهم می آورد.
ما بارها و بارها چوب منفی نگری را خورده ایم اما اگر صدبار از این سوراخ گزیده شویم باز هم برای صد و یکمین بار دست در آن خواهیم کرد.

شخصاً بعنوان کسی که در انقلاب ۵۷ حاضر و ناظر بوده و همچنان معتقد است این خیزش اجتماعی اجتناب ناپذیر بود، اعلام میکنم که یکی از دلایل این واقعه همین منفی نگری حاکم بر جامعه بود. ما به هر آنچه که از ناحیهٔ پهلوی دوم سرمیزد نگاه سراسر منفی داشتیم. خوانندهٔ محترم گمان نبرد که نگارنده در پی تطهیر نظام شاهنشاهی میباشد که باورم این است که همانطور که مهندس بازرگان فرمودند نوع سیاست گذاریهای محمدرضا چنان بود که ناخواسته خود رهبری انقلاب اسلامی را یک تنه به عهده گرفته بود. اما می خواهم اعتراف کنم که در این کجروی تنها او مقصر نبود، ما نیز کم خطا نکردیم.

ندیدن کارهای صواب و در راستای منافع مملکت، تحلیل نادرست برخی سیاستهایی که بعدها درستی آن بر همگان ثابت شد و بدتر از همه نسبت دادن کاستیهایی که وجود خارجی نداشت و صرفاً برای ضربه زدن به آن نظام در میان آحاد جامعه به عنوان خبر انتشار داده می شد و در یک کلمه نگاه صفر و صدی یکی از دلایل مهم و شاید رکن اساسی تغییرات بنیادی منجر به اضمحلال سلطنت بوده که امروز نیز شوربختانه در بر همان پاشنه می چرخد.

بنده به عنوان یک شهروند تمام هم و غم خود را مصروف آن کردم که چنین مجلس انقلابی شکل نگیرد و مخاطرات آن متوجه کشور نگردد. برای آنکه آقای رئیسی بر کرسی قوهٔ مجریه تکیه نزند تا جای ممکن تلاش کردم، باورم بوده و هست که ایشان در اندازه و قوارهٔ ریاست جمهوری نیست. اما بخواهیم یا نخواهیم این مجلس درون تهی مسئول قانونگذاری کشور است و جناب رئیسی بیش از سه سال دیگر مصدر امر قوهٔ اجرایی کشور خواهد بود. به گمان من نگاه سراسر منفی به این مجلس و دولت مشکلی را حل نخواهد کرد. واقع نگری آن است که علاوه بر انتقاد از سیاست های نادرست و مخرب و ایستادن در مقابل آن بر آن قسمت از عملکرد درست و مطابق منافع ملی قوای سه گانه و رهبری نظام نیز بپردازیم و از آن تقدیر و تشکر نمائیم.

به عنوان نمونه رویکرد نظام در بارهٔ جنگ اوکراین، حل و فصل مشکلات با کشورهای همسایه و به سرانجام رساندن برجام هرچند با تاخیر و تحمیل خسارت‌های عظیم به مملکت اتخاذ گردیده، جنبه هایی از عملکرد قابل قبول و مثبت نظام است.خلاصهٔ عرضم این است که برای حفظ کیان مملکت نگاه به وجوه مثبت کارکرد دولتمردان همان‌قدر مهم و ضروری است که نقد جنبه های منفی اعمال آنها. پس از خوانندگان محترم تقاضا دارم برای حفظ تعادل جامعه بیائید در آغاز سال نو با خود عهد ببندیم که در نگاه به جریانات حاکم بر کشور از نگاه سیاه و سفید دست برداشته و به سوی تحلیل عالمانه و عاقلانه حوادث گام برداریم.