عبدالله ناصری

اهتمام سوگواری صفویان نهادینه شد و با بدعت‌ها و خرافه ها در درون جامعه شیعی اکثریت مطلق ایران خود را به عنوان “گفتمان تعزیت شیعی” جا انداخت.

 

عبدالله ناصری نوشت: در منابع تاریخی تا نیمه قرن چهارم هجری گزارشی از تعظیم و تکریم منسجم سازمان یافته مراسم عزاداری حسینی به چشم نمی خورد. با توجه به اخبار و روایات موجود طبیعی هم هست: علت هم سختگیری خلافت های معاصر و هم ضعف و انحطاط فرهنگی و اخلاقی جامعه دینی است.

از ابتدای دهه هفتاد هجری تا نیمه قرن چهارم هجری
آثار و گزارشهایی از مراسم متنوع عزاداری عاشورا و کربلا به چشم نمی خورد.
از جامعه ای ناآشنا با حقیقت قیام حسین بن علی که نهایتا کارزار دهم محرم ۶۱ هجری را اختلاف فقهی ‌اجتهادی می دانست؛ نمی توان فهم تکریم و تعظیم عاشورا را انتظار داشت.
از سوی دیگر گفتمان سیاسی اولین ناظر حادثه یعنی امام سجاد که در صحیفه سجادیه و در قالب دعا متجلی شده،
بیانگر این است که خفقان سیاسی -اجتماعی آن قدر شدید بود که فکر برگزاری تعزیه به ذهن و مخیله کسی خطور نکند.
خود امام سجاد در این زمینه فرموده است: «در تمام مکه و مدینه بیست نفر از عمق جان ما رادوست ندارند»(الغارات ثقفی ص ۳۹۳ و شرح ن ابن ابی الحدید۴/۱۴۰).
یا ابو یوسف قاضی خطاب به مردم مدینه(یعنی محل سکونت اهل بیت پیامبر اسلام)می گوید: “عجیب است کارشما مردم! که همه در طرب ونوازندگی غرق اید.”(العقدالفرید ۶/۱۱)
حتی عبیداله بن سلیمان وزیر معتضد عباسی می گوید: ” عاشورا به این دلیل ناگوارترین حادثه تاریخ اسلام است که مردم از هر گشایش وعدالتی امیدبخش ناامیدند.”(ثمارالقلوب ثعالبی ص۹۷۱)
یا این که موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان خطاب به هارون عباسی می گوید:«انا امام القلوب و انت امام الجسوم»(الصواعق المحرقه هیتمی ص۲۰۲).
این احادیث و روایات نشان می‌دهد، جامعه در حال و هوای دیگری است.
“فقیه-متکلم” شافعی مذکور در همان کتاب(ص۲۱۴–۲۱۸) به تاسی از امام محمد غزالی می نویسد: “ذکر مقتل حسین بن علی حرام بوده و هست، چون موجب تحریک مسلمانان علیه صحابه می شد.”
البته برخی منابع متقدم بر آل بویه اشاره به پاسداشت عاشورا دارند ،مثل یعقوبی که معتقد است اولین عزادار عاشورا، ام سلمه بود، ولی در اکثر منابع تاریخی و کلامی از “دعائم الاسلام” قاضی نعمان تا
“المواکب الحسینیه” کاشف الغطا همه بر رسمی و عمومی شدن عزاداری امام حسین از عصر آل بویه اشاره شده است. البته در عصر حکومت بویهی عاشورا به اندازه عید غدیر تکریم می شود .
در عصر سلجوقیان به علت قدرت فقیهان حنفی و شافعی در درون نظام سلطه سیاسی با فتوای علمایی چون غزالی در حرمت تکریم عاشورا و تعصب شدید اهل سنت عراق و ‌ایران، مراسم عزاداری حسینی بسیار کم رنگتر از عصر آل بویه شد.
البته لازم به یادآوری است در ایران و عراق عصر سلجوقی در میان شیعیان گفتمان منقبت، برای مقابله با گفتمان فضیلت اهل سنت، شکل می گیرد که دو دال اصلی آن غدیر ‌و عاشورا ست.
بدیهی است که این تقابل در قرون ۵ و ۶ هجری منجر به منازعات شدید میان دو فرقه اصلی ‌و کشتار مسلمانان(یعنی اکثر از شیعیان)شده است.
از آن پس تا ظهور دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب شیعه درمتن حکومت و طبعا جامعه، دیگر از عمومیت عزاداری عاشورا خبر زیادی نیست مگر مواردی محدود در شهرهایی که در آنها اکثریت با شیعیان است، مثل حله، کوفه، قم، کاشان، بیهق(سبزوار)، آمل، آوج، طوس، و … .
با روی کارآمدن صفویان و نیاز شدید آنها به راهبرد حذف سنیان و مقابله با دولت
عثمانی شیعه کش، ضرورت جدی برگزاری مراسم و آیین های شیعی شدیدا طرح و اجرایی شد.
شیعه که تا پیش از آن محرومیت کشیده بود، اینک در سایه اکثریت خود و ‌حمایت قلندران قزلباش که مخالف کشی، رسم سیاسی شان شده بود و البته با پشتیبانی “شیعه فقیهان “ایرانی و عاملی که بیشتر اخباری-روایی بودند تا اصولی-درایی، به رسمیت دادن و گسترش عزاداری حسینی اهتمام ورزید.
از آن پس مراسم عزاداری صورتی دیگر گرفت و با تالیف و نشر “روضه الشهدا” ملاحسین واعظی کاشفی سبزواری حتی اندک وجه ادراکی قیام عاشورا جای خود را به احساس عاشورا داد.
غالب شاهان صفوی چون از ادراک و خردمندی شاهان پیشین شیعه جهان اسلام مثل دیلمیان، علویان، فاطمیان و زیدیان دور بودند؛ تصمیم گرفتند در کنار تکثیر صورت فقهی شیعه امامی، سیمای حماسی آن را به گفتمان غالب بدل کنند.
از این دوره تاریخی تا معاصر، خواه زیدیان که در یمن حاکم اند و خواه اسماعیلیان که سلسله امامت خود را در جغرافیای پراکنده مثل یمن، هند، آسیای میانه و مرکز ایران حفظ کرده اند به مراسم وآیین مختصری بسنده کرده اند.
به عنوان مثال همین حالا در روستای انجدان اراک که پایگاه اسماعیلیان نزاری است در روزهای نهم، دهم و یازدهم محرم، مراسم نذری و چغچغه زنی اجرا می شود.
اهتمام سوگواری صفویان نهادینه شد و با بدعت‌ها و خرافه ها در درون جامعه شیعی اکثریت مطلق ایران خود را به عنوان “گفتمان تعزیت شیعی” جا انداخت.