مسعود میر

باید یاد بگیریم مظاهرات سلمی را، باید بیاموزیم جواب هنر، توهین و جواب گلایه، گلوله نیست. من باید یاد بگیرم و شما و آنها، همه باید یاد بگیریم که کمی عمیق‌تر و دقیق‌تر مسائل را ببینیم، بفهمیم و واکنش نشان دهیم…

 

مسعود میر، روزنامه نگار نوشت: خیلی خشک و خالی از راه رسید. خشک مثل سینه خوزستان و خالی چون دستان پرتمنای مردمانی که آرامش و آسایش‌ طلب می‌کنند. مرداد را می‌گویم که از پس یک ‌ماه تیر و داد و دود، امروز خودش را به دومین روز داغش مهمان کرد. به عقب که برگردیم قهرمان‌ها روی فرش قرمز قدم می‌زنند و آواز دماوند پخش می‌شود که «دست طبیعت گل عمر مرا مچین». همین‌جا متوقف شوید لطفا و مرور کنید دعواهای بی‌حاصل و تهمت‌های بی‌عادل را به طلایی‌ترین فیلمساز مملکت. یکی گفت حجاب دخترش مناسب نیست و دیگرانی گفتند چرا آقای کارگردان به دغدغه‌های جاری وطن بی‌توجه بوده است. هر چه بود دلخوری بود و البته یک افسوس بزرگ برای اینکه چرا ما مرواریدهای دریای ایران را اینقدر راحت می‌رنجانیم.
حالا کمی پیش‌تر بیایید، درست لب همان ته‌مانده آب هور بایستید و زیرلب با خود تکرار کنید: کارون کو؟ کارون کو؟… مگر می‌شود لب شط بایستی و آب نبینی؟ باید کاری کرد اما نه کاری از جنس تکثیر شماره حساب و کارت برای جمع کردن اعانه، نه کاری از جنس خرید بطری آب معدنی برای سیراب کردن کارون و دشت‌های تشنه پیرامونش.
باید یاد بگیریم مظاهرات سلمی را، باید بیاموزیم جواب هنر، توهین و جواب گلایه، گلوله نیست. من باید یاد بگیرم و شما و آنها، همه باید یاد بگیریم که کمی عمیق‌تر و دقیق‌تر مسائل را ببینیم، بفهمیم و واکنش نشان دهیم…