یوسف مولایی

مذاکره برای این است که هر طرف به بخشی از خواسته‌های خود برسد و انعطاف نشان دهد. همین هم در مورد مذاکرات روز دوشنبه صادق است. اگر قرار بود هرطرف سر مواضع حداکثری خودش بایستند، دیگر مذاکره نمی‌خواهد.

 

یوسف مولایی نوشت: پیش‌بینی اتفاقاتی که هنوز رخ نداده، کار راحتی نیست برای اینکه متغیرهایی که می‌تواند تاثیرگذار باشد، هر لحظه می‌تواند تغییر کند و این داده‌ها تا آن روز همه ثابت نیست.

گفتارها و موضع‌گیری‌ها ممکن است تغییر کند به‌اضافه اینکه هر یک از طرفین با یک ذهنیت خاصی که فعلا معنای آن تا روز مذاکرات معلوم نخواهد شد، موضع‌گیری و مسائلشان را مطرح می‌کنند. ولی قصد آقای رافائل‌أگروسی در سفر به تهران حل و فصل یک مشکل پادمانی بود و با اینکه همه مشکل حل و فصل نشد

اما به‌گونه‌ای هم نبود که کاملا دست خالی برگردد و به همین دلیل شورای حکام قطعنامه‌ای علیه ایران صادر نکرد. البته سخنرانی در شورا یک مقدار تند بود وهمه، ایران را تشویق و ترغیب و حتی تهدید کردند که حتما با بازرسان آژانس همکاری کند. اینها پیام‌هایی است که فقط کسانی که در بطن این کار هستند، قادر به تعبیر و تفسیر آن هستند و ما خیلی نمی‌توانیم ازداخل کلمات به اینکه در ذهن بازیگران دقیقا چه می‌گذرد، پی ببریم. اینکه آنچه بیان می‌کنند، دلالت بر چه امری بر بیرون دارد، خیلی راحت نیست.

ولی همین که مذاکرات می‌خواهد شروع شود، خودش نقطه قوت این پرونده است و پیشاپیش هم نمی‌شود نه بدبین و نه خوشبین بود. با اینکه فضا علی‌الظاهر چندان مناسب نیست و به نظر می‌رسد بیشتر همراه با تنش است ولی همین که ایران آمادگی خود را برای شروع اعلام و قبلا هم انتظارات و توقعات خود را همانند طرف مقابل اعلام کرده با اینکه این توقعات و انتظارات از همدیگر دور است ولی طرفین حاضر به مذاکره شده‌اند.

وقتی مذاکره صورت می‌گیرد آن‌هم در شرایطی که دو طرف مواضع دور از هم اعلام کرده‌اند، به این دلیل است که طرفین در عین حال این پیش‌بینی یا آمادگی را دارند که انعطاف هم نشان دهند وگرنه با این فاصله علی‌الاصول نباید مذاکره شروع می‌شد.

درحقیقت آنچه از سوی طرفین بیان می‌شود بیشتر برای گرفتن امتیاز بیشتر است، برای اینکه هر طرفی با این نوع گفتمان و اعلام مواضع قبل از شروع مذاکرات می‌خواهد بگوید که در موضع ضعف نیست و حداکثر مطالباتمان را مطرح خواهیم کرد تا طرف مقابل یک مقدار آمادگی انعطاف را داشته باشد.

درواقع به این معنی نیست که ایران می‌خواهد به طرف فعالیت هسته‌ای غیرصلح آمیز برود. به هر حال ابزار ایران برای اعمال فشار این است که نشان دهد توانمندی‌ها و قابلیت‌های بیشتری دارد و اگر شرایط مساعد نباشد و بخواهد بیشتر تحت فشار قرار بگیرد به‌طوری که نتواند از منافع مذاکره و فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای دفاع کند، گزینه‌های دیگر را هم می‌تواند فعال کند.

همانطور که آمریکایی‌ها اعلام کردند  همه گزینه‌ها را روی میز دارند و اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، مسیر دیگری را خواهند پیمود. امری که تا حدی طبیعی است و طرفین تا قبل از مذاکره یک مقدار می‌خواهند خود را قوی‌‎تر نشان دهند و ابزاری که در اختیار دارند را خیلی موثرتر و کارآمد جلوه دهند.

ضمن اینکه در طول تاریخ همیشه جنگ روانی و رجزخوانی و بلوف زدن‌ها وجود داشته و جدید نیست که بخواهیم در مورد آن به عنوان امری جدید که فقط در روابط ایران و آمریکا که فقط در پرونده هسته‌ای حادث می شود، غیرمترقبه بدانیم و تعبیر خاصی برایش ارائه دهیم. اما فعلا برای مذاکرات می‌خواهم واقع‌بین باشم وهیچ نوع بدبینی نسبت به این مذاکرات نداشته باشم، برای اینکه خطر به‌هم خوردن و هزینه برهم خوردن مذاکرات برای هر دو طرف سنگین است.

برای ایران خیلی بیشتر و به همین دلیل چون خطر و هزینه شکست مذاکرات خیلی بالاست، طرفین این ریسک بزرگ را نمی‌خواهند بر مناسبات خود داشته باشند و احتمالا بحث‌های مقدماتی برای این است که هر طرف اعلام کند از موضع قدرت وارد مذاکرات می‌شود تا بتواند به امتیاز مورد نظر خود بیشتر نزدیک شود. مذاکرات یکطرفه به مثابه دعوا و جنگی است که یک طرف صد درصد پیروز و طرف دیگر صددرصد مغلوب است و آن دیگر مذاکره نیست و تسلیم بلاقید و شرط است.

بنابراین مذاکره برای این است که هر طرف به بخشی از خواسته‌های خود برسد و انعطاف نشان دهد. همین هم در مورد مذاکرات روز دوشنبه صادق است. اگر قرار بود هرطرف سر مواضع حداکثری خودش بایستند، دیگر مذاکره نمی‌خواهد.

طرفی که قوی است مواضع خود را پیش می‌برد و طرفی هم که قوی نیست به نوعی تسلیم می‌شود. ولی در مذاکره منطق دیگری حاکم است. منطق این است که حتما هر دو طرف به یک نوع رضایتمندی نسبی برسند.

 

منبع: آرمان