مرتضی صارمی

بحرانهای موجود کشور از جمله پدیده انتصاب دامادها و مسایل پرحاشیه کابینه و افزایش بی رویه قیمتها و مناسبات نامعقول در روابط بین المللی و منطقه ای از مظاهر و شاخص های «تولید بحران» است.

 

مرتضی صارمی نوشت: پدیده بحران مانند سیل، زلزله و آتش سوزی جزء لاینفک زندگی انسان است. بر همین اساس با استفاده از عقل و دانش بشری برای جلوگیری و مهار آن تدابیری در ساخت پلها ، لایروبی کانال، ایجاد سدها و یا رعایت ضوابط فنی و ایمنی در ساختمانها و پیش بینی امکانات و تجهیزات در نظر گرفته شده است.

بحرانها فقط جنبه طبیعی، فیزیکی و سخت افزاری ندارد بلکه مهمترین عامل در پیدایش و تولید بحران «انسان» است. و لذا نقش انسان به لحاظ خصلتهای فردی و اجتماعی نباید نادیده انگاشته شود.
همچنین پدیده های نظیر جنگها، فقر و نابرابری و ناهنجاریهای اجتماعی و فساد سیاسی و اداری و فرار و مهاجرت نخبگان و تعطیلی واحدهای تولیدی و عدم سرمایه گذاری در صنعت از عوارض وضعی نوع حکمرانی است که محور اصلی آن انسان می باشد.

انسانها به لحاظ طبیعی و الهی گوناگون هستند و تفاوتهای فردی از نظر ذهنی و هوشی در انسانها ابعاد مختلفی دارد که برخی را اصطلاحا «نخبه» می نامند. نخبه به فردی اطلاق می شود که در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگ سازی و مدیریت، اثرگذاری محسوس داشته باشد و با بهره گیری از هوش، خلاقیت و نبوغ فکری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی شود.

بدیهی است، عامل «ژنتیک» به تنهایی عامل موفقیت نمی شود بلکه در « محیط» باعث رشد انسان می شود. از این روست که اهمیت گفتمان در نوع حکمرانی و اداره امور کشور تبلور پیدا می کند. اگر تاریخ چهل و سه ساله کشور را مورد مطالعه و واکاوی قرار دهیم نقش نخبگان در اداره کشور با وجود بحران جنگ تحمیلی هشت ساله باعث حفظ تمامیت ارضی و توزیع ثروت و رفاه اجتماعی نسبی گردید.

اما در اوایل دهه هفتاد در پی غلبه گفتمان انقلابی گری راست، شاهد افول در حوزه اقتصاد و نارضایتی های اجتماعی و انسداد در سیاست داخلی و تقابل در سیاست خارجی شدیم. البته با هوشمندی مردم و با روی کار آمدن گفتمان توسعه سیاسی زمینه ورود نخبگان در عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گیری فراهم گردید و با مدیریت بحرانها، کشور در ریل توسعه همه جانبه قرار گرفت که شاهد شکوفایی در اقتصاد و فرهنگ و سیاست بودیم.

اقدام بنیادین و محوری گفتمان توسعه سیاسی که به اصلاحات مشهور است زمینه حضور سرمایه گذاران داخلی و خارجی را فراهم کرد و همینطور زمینه اعتماد نیروهای گریز از مرکز را هموار نمود در واقع هرکدام از این پدیده ها چنانچه مدیریت نشوند خود تولید بحران می کند و در حالیکه بسیاری از منابع کشور باید صرف رفاه اجتماعی شهروندان شود باید برای مهار این بحرانها بکار گرفته شود. شهرستان بروجرد به عنوان نمونه و یک واقعیت جهت تنویر افکار مخاطبین مثال زدنی است.

در دوران مدیریت مهندس میر حسین موسوی که بحران جنگ در مرز و بسیاری از شهرها وجود داشت، اما چند واحد تولیدی صنایع نساجی و کاشی سازی و دارویی بنا شد که محصولات آنها در خارج از ایران دارای برند جهانی بود. مدیریت کارخانه نساجی توسط یکی از نخبگان علمی و مدیریتی بروجردی خارج از کشور اداره می شد که رئیس جمهور وقت ( خاتمی) مدیریت وی را به عنوان الگویی برتر برای اداره امور کشور مطرح کرد ولی متأسفانه با روی کار آمدن گفتمان دولت اصولگرایی احمدی نژاد کارخانه نساجی را به ورشکستگی رساندند و به جای مدیریت بحران، خود به تولید بحران تبدیل شد. یا به دلیل تسلط گفتمان اصولگرایی و انقلابی گری بر شهرداری بروجرد اعتراض کارگران شهرداری، پای ثابت انعکاس آن در شبکه های خارجی بود که با روی کار آمدن گفتمان اصلاحات در شورای شهر و انتخاب شهرداری توانمند با اعمال انضباط مالی و جلوگیری از تبعیض و فساد، اعتراضات فروکش کرد و زمینه کارهای عمرانی و خدماتی در شهر فراهم گشت.

اما متأسفانه در انتخابات غیر رقابتی۱۴۰۰ عناصرگفتمان اصولگرایی با شعار مطالبه گری حاکم شدند و شهردار موفق و شایسته را از گردونه خدمت حذف کردند و سپس با به چنگ آوردن پست های گوناگون، مطالبه گری را فراموش کردند و با فراری دادن و عزلت گزینی استعدادهای کارآمد، به روزمرگی افتاده و هنری جز تغییر مدیران کارآمد و تبدیل آنها به افراد «یس من» ندارند.

با این توصیف نقش نخبگان در رشد و توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی پیوند ناگستنی دارد و هرگاه کشور در یک روند دموکراتیک قرار گرفته است کشور از مواهب و مزایای نخبگان بهرمند شده است و هرگاه این رابطه معکوس گردیده کشور وارد بحران شده است.

بحرانهای موجود کشور از جمله پدیده انتصاب دامادها و مسایل پرحاشیه کابینه و افزایش بی رویه قیمتها و مناسبات نامعقول در روابط بین المللی و منطقه ای از مظاهر و شاخص های «تولید بحران» است که نخبگان در گردش و جابجایی قدرت حذف و به جای آنها، بسیاری از افراد بکار گرفته شده نه استعداد حکمرانی دارند و نه از دانش لازم در حوزه نخبگی برخوردارند و لذا باید گفت مدرک سازی و داشتن مدرک( وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش ) لزوما به معنی داشتن هوش و نبوغ در مدیریت نیست.