نیست پدرمان که ببیند امروز وقیحانه، از وعده هم خبری نیست! فضیلت، گرسنگی در مفهوم وارونه ی مقاومت و بگم بگم های یارانه ایست!

 

قاسم میرزایی نیکو، سخنگوی مجمع ایثارگران و نماینده سابق مجلس در سی و نهمین مراسم درگذشت مجاهد نستوه آیت الله طالقانی در ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۷ گفت: سلام بر پدر طالقانی، خیلی دور، خیلی نزدیک؛ سلام بر عاشقان، زنان، مردان، جوان و پیر، نسل هر روز، شما عزیزانِ جان؛ حسین با تمام هستی اش آمده است تا در محکمه جنایت تاریخ به سود کسانی که هرگز شهادتی به سودشان نبوده است و خاموش و بی دفاع می مردند، شهادت بدهد!

شهادت بدهد که چگونه یزیدِ جلادِ ضحاک، مغز جوانان را در طول تاریخ، می خورده است. با علی اکبرش(ع) شهادت بدهد!

شهادت بدهد که در نظام جنایت و در نظامهای جنایت، چگونه قهرمانان می مردند. با خونش شهادت بدهد!
شهادت بدهد که در نظام حاکم بر تاریخ، چگونه زنان، یا اسارت را باید انتخاب می کردند و ملعبه ی حرمسراها می بودند، یا اگر آزاد باید می ماندند، باید قافله دار اسیران باشند و بازمانده ی شهیدان، با زینبش!
شهادت بدهد که در نظام جور و جنایت، جلاد جائر بر کودکان شیرخوارِ تاریخ نیز رحم نمی کرده است. با کودک شیرخوارش!
هم نسلان من نباید این صدا را در نماز آدینه که میعاد عاشقانه بود، فراموش کرده باشند:
“و طریق الوسطی هی الجاده” و “صراط مستقیم” که بشر را به سر منزل می رساند و من، تنهای تنها از او در نطق سالیانه ام گفتم؛
بگذریم که صدا و سیمای ارزشی، چهل سال است که سید محمود طالقانی همان ابوذر زمان را هم گزینش یا حذف می کند!
طالقانی از قرآن و سنت پیامبر و اولیای خدا می گفت که نه در چپ بود نه راست! که فقط مردم صادق می توانند راه انقلاب علی را پیش ببرند!
رفتی و فرزندانت بر سر حکومت و حاکمیت، روبروی هم ایستادند و امروز ما بی تو خسته ایم! ما ورشکسته ایم!
پدر مادر ما متهمیم!

من افتخار می کنم که ملیت و اسلامیت را با تو شناختم؛ که تو مؤسس راستین نهضت آزادی بودی؛ مردان بزرگی چون مهندس بازرگان، سحابی ها و الباقی بزرگان فقید، که دین و آرمانشان را فدا کردند؛ پیش و پس از انقلاب حبس و حصر کشیدند و امروز دلواپسِ نقابدار، حتی از نامشان می ترسد و خاطرات تاریخ را تحریف می کند! نگذاریم نسلمان بمیرد!

پدرمان، بلند گفت! اما محیطمان شد محیط عقده گشایی و عناد و پیدایش مستبدین و مرگ آزادی اندیشه؛ در چنین محیطی، یک انسان خودخواه اما باهوش، با وعده ی آب و نان و مسکن و آسایش، مردمان را می فریبد! این انسان برای رسیدن به هدف، هر وسیله ای را توجیه می کند و شرافت و انسانیت را قربانی!

نیست پدرمان که ببیند امروز وقیحانه، از وعده هم خبری نیست! فضیلت، گرسنگی در مفهوم وارونه ی مقاومت و بگم بگم های یارانه ایست!
و آن دروغگو، خدا را شاهد می گیرد که من، دلسوز ترین، ناجیِ این آب و خاکم!
و پدرمان چهل سال پیش، این لجوج ترین و کینه ورزترین، نماد تفکر را خوب می دید…
جایت خالی نیست پدر طالقانی! از اینکه سید معمار و بانوی مجسمه ی مادر، در حصرند؛ سید محمد خاتمی شطرنجی است؛ حق بده که تو را زیر خروارها تحریف و تلبیسِ حق به باطل، دفن کنند؛ اما تو پدری؛ مگر فرزند پدرش را فراموشی می تواند!
ای پدر، سوگ تو ماتم آزادیست…
دریغ، دریغ، ازین پدر دریغ…

شهر خالیست ز عشاق ، بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند…