یک جامعه شناس به صبح ما گفت: شادی و نشاط بیخودی ایجاد نمیشود، جامعهای که در آن شادی و نشاط نباشد بازده اقتصادی آن کاهش پیدا میکند، از حیث سیاسی بدبینی سیاسی ایجاد میشود، از لحاظ فرهنگی، فرهنگ جامعه را به غم و غصه عادت میدهد.
صبح ما | سازمان ملل اخیرا در گزارشی که به بررسی شادترین شهرهای جهان اختصاص داشت تهران را در میان ۱۸۶شهر در رتبه ۱۵۵ قرار داد که نشان دهنده ناشاد بودن پایتخت است.
درهمین باره یک جامعهشناس به پایگاه خبری «صبح ما» گفت: «جامعه ما یک جامعه ناشاد است، جامعهای که در آن شادی نیست گویی هیچ چیز وجود ندارد، در واقع همه چیر با بدبینی، ناامیدی، سرخوردگی و گریز از واقعیتها مواجه است. از مدتها قبل مشخص بود چیز که بتواند در جامعه ما ایجاد شادی و نشاط کند وجود ندارد.»
امانالله قرایی مقدم ادامه داد: «از در و یوار خیابان گرفته تا اخبار تلویزیون، درگیری با تمام جهان، وضعیت بد اقتصادی و معیشت مردم، تا بالا رفتن سن ازدواج، بیکاری، وجود ناامیدی و چشم انداز خوب نداشتن نسبت به آینده، در همه این موارد خبرهای بد وجود دارد و همه اینها سبب میشود جامعه نا شاد شود، صداوسیما دائم میگردد ببیند کجای جهان جنگ است، اما باید پرسید کجاست شنیدن صدای موسیقی شاد و موسیقی سنتی ایرانی، کجاست شعری که به آینده امید بدهد؟ امروز پزشک متخصص بیکار است درحالیکه جامعه حدود دو میلیارد برای او هزینه کرده است. کدام برنامه تلویزیون امروز شاد است؟»
وی بیان کرد: «شادی یک پدیده اجتماعی است، در ادیان الهی مانند زرتشت و اسلام به لزوم شادی تاکید شده است اما در جامعه امروز ما همه چیز غم است. از حیث جامعهشناسی و روانشناسی رنگها مفهوم دارند، رنگ سیاه رنگ ناامیدی است؛ رنگ آبی، برای انبساط قلبیست برای همین گلدستههای مسجد آبی است تا دور دستها را نشان دهد، اما امروز زنان کجا رنگ شاد میپوشند هرجا که نگاه میکنید سیاه است.»
این جامعهشناس عنوان کرد: «عدم شادی خشونت و پرخاشگری را در جامعه افزایش میدهد. در هند با وجود فقری که دارند اما صدای موسیقی شنیده میشود و در فیلمهایشان قهرمان فیلم بلاخره موفق میشود اما فیلمها و سریالهای ما اینطور نیست. امروز جامعه نسبت به آینده ناامید است، امید به آینده یعنی شغل و مسکن، اگر جوانان ازدواج نمیکنند و فرزندی بهدنیا نمیآورند برای این است که از آینده میترسند. چشم انداز به آینده نقش اساسی در شادی دارد.»
قرایی مقدم تصریح کرد: «شادی و نشاط بیخودی ایجاد نمیشود، جامعهای که در آن شادی و نشاط نباشد بازده اقتصادی آن کاهش پیدا میکند، از حیث سیاسی بدبینی سیاسی ایجاد میشود، از لحاظ فرهنگی، فرهنگ جامعه را به غم و غصه عادت میدهد. ایران در دوران باستان در ماه حداقل یک روز جشن داشت، از فروردین گرفته برای جشن نوروز تا مردادگان، تیرگان، مهرگان و موارد دیگر، برای اینکه جشن و شادی سبب تقویت روحی برای کار کردن میشود. شما مطمئن باشید در جامعهای که شاد هست مردم مشارکت سیاسی بیشتری خواهند داشت. اما اینجا برعکس عمل میشود مثلاً یک برنامه تلویزیونی مانند نود که جوانان آن را دوست دارند حذف میکنند. این یعنی دیده نشدن جوانان و همین سبب کاهش بینندگان تلویزیون شده است، امروز تلویزیون برای جوانان برنامه جالبی ندارد و دائم در حال سخنرانی است. شادی سبب شوق به کار و بالا رفتم بازدهی جامعه میشود، سبب آرامش روحی و روانی جامعه شده، توسعه یافتگی کشورهای دنیا که بیدلیل نیست. باید اوقات فراغت مردم با شادی و نشاط غنی شود، یعنی مردم دلگرم و امیدوار شوند، یکی از عوامل فرار مغزها در کشور همین مسئله ناامیدی و نبود نشاط در جامعه است.»