اختصاصی؛

در آخرین تورنمنت سنتی هاکی در مسکو که در دسامبر برگزار شد، تیم روسیه با لباس تیم شوروی روی یخ رفت و تماشاگران اغلب پرچم شوروی را تکان دادند.

 

به گزارش گروه بین‌الملل صبح ما به نقل از سی‌ان‌ان، زمانی که سرانجام اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد، امری بدیهی بود گویی که در یک روز، کاری معمولی انجام شده باشد.

در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱، «میخائیل گورباچف» در جمع شهروندان شوروی استعفای خود را از ریاست‌جمهوری اعلام کرد. کمی بعد از ساعت ۱۹:۳۰ همان روز، پرچم شوروی که در باد در حال اهتزاز بود، از میله پرچم بالای ساختمان ریاست‌جمهوری در کرملین پایین آمد.
به مدت پنج دقیقه میله بدون پرچمی بود، گویی نمادی از انتقال قدرت است. تا اینکه در ساعت ۱۹:۴۵ سه رنگ پرچم روسیه بر روی آن برافراشته شد.
روز بعد، اتحاد جماهیر شوروی رسماً منحل شد. آن امپراطوری که در آن متولد شده بودم و ۲۶ سال اول زندگی‌ام را در آن گذراندم به پایان رسید. پس‌زمینه داستان خانواده من که شامل تلفات در طول جنگ جهانی دوم و دیکتاتوری سرکوبگر استالین بود، افول کرده بود.
اما باید اعتراف کنم که وقتی آن میله بدون پرچم ایستاده بود، هیچ حسی نداشتم.
برای من، اتحاد جماهیر شوروی پس از کودتای اوت ۱۹۹۱ به گذشته تبدیل شد. گورباچف با این اعتقاد که کشور را اداره می‌کند، ریسمان‌ها را کشید و از نفوذ خود استفاده کرد اما رشته‌ها قطع بودند. وزیران و رهبران منطقه نامه‌های هشداردهنده‌ای به یکدیگر نوشتند. ذخایر مواد غذایی در حال کم‌شدن و کشور با قحطی مواجه بود. روسیه در حال ایجاد یک دولت اصلاحات بود.
به‌عنوان یک روزنامه‌نگار نوپا، مشتاق این تغییر بودم. در یک روزنامه کار و هر روز مشتاقانه گزارش می‌کردم که اصلاح‌طلبان چه می‌کنند. برادر بزرگ‌ترم در همین حین مشاور اصلاح‌طلبان و بعداً مشاور «یگور گایدار»، نخست‌وزیر شد.
اما در میان دشواری‌های دوران گذار، گرایش مردم در سال‌های بعد شروع به محو شدن کرد و بخش عمده‌ای از جمعیت دریافتند که سرمایه‌داری شادی فوری به ارمغان نمی‌آورد.
با وجود آن، در بهار ۱۹۹۳، مردم در همه‌پرسی به ادامه اصلاحات رأی دادند و در پاییز همان سال، حزب اصلاح‌طلب «ویبور روسی» موفق شد یکی از بزرگ‌ترین فراکسیون‌ها را در مجلس جدید تشکیل دهد. آخرین باری بود که لیبرال‌ها موفق شدند.
در سال ۱۹۹۴، کمتر از سه سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جامعه‌شناسان به رهبری «یوری لوادا» تغییری در نگرش‌ها ثبت کردند. مردم شروع به گفتن اینکه استخدام در یک کار بی‌سروصدا را به کسب‌وکار خودشان و خطرات مرتبط با آن ترجیح می‌دهند، کردند.
باگذشت زمان، تعداد قابل‌توجهی از روس‌ها دچار درد دلتنگی شدند. آهنگ‌های شوروی در برنامه‌های سال نو در تلویزیون خوانده می‌شد و منوهای سبک شوروی پسامدرن در رستوران‌ها محبوب شدند.
اما هیچ‌کس به‌طورجدی فکر نمی‌کرد که به سال ۲۰۰۰ برگردد، زمانی که «ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهور جدید به معنای واقعی کلمه لحن خود را تغییر داد. پوتین نسخه احیا شده سرود اتحاد جماهیر شوروی را بازسازی کرد که هنوز هم استفاده می‌شود.
احیای ارواح شوروی توسط رئیس‌جمهور به همین‌جا ختم نشد. پوتین در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۵، مشهورترین فروپاشی اتحادیه را بزرگ‌ترین فاجعه سیاسی قرن بیستم خواند. دو سال بعد، او سخنرانی دیگری در مونیخ درباره تحقیر روسیه توسط غرب ایراد کرد.
شبیه یک نقشه به نظر می‌رسید: روسیه را دوباره بزرگ کنیم.
آن زمان مخاطبان داخلی زیاد آن را جدی نگرفتند. شهروند عادی در آن زمان به سیاست فکر نمی‌کرد و از بهبود رشد اقتصادی و اقتصاد بالای نفتی لذت می‌برد.
محبوبیت پوتین به‌تدریج کاهش یافت و مدرنیزاسیون روسیه اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسید. اگرچه جنگ کوتاه با گرجستان در سال ۲۰۰۸ باعث شد محبوبیت او به طور موقت افزایش یابد.
در سال ۲۰۱۲، پوتین با اعتراضات بی‌سابقه‌ای از سوی طبقات شهری مواجه شد و رو کردن به سمت سیاست‌های فوق محافظه‌کار را آغاز کرد. یکی از مؤلفه‌های اصلی تبلیغات او تجلیل از تاریخ شوروی بود.
الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ به‌عنوان اقدامی برای بازیابی امپراطوری به تصویر کشیده شد. احساسات امپراطوری در قلب اکثر روس‌ها خوابیده بود و پوتین با این موضوع بازی کرد و غرور آنها را به داشتن بخشی از یک قدرت بزرگ زنده کرد. با ازبین‌رفتن اثر کریمه، پوتین بر روی پدال نوستالژی شوروی پا گذاشت و دوران استالین به‌ویژه جنگ بزرگ میهنی را به‌عنوان دوران پیروزی و نظم معرفی کرد.
بر اساس مطالعه‌ای که مرکز مستقل لوادا در سپتامبر منتشر کرد، تقریباً نیمی از پاسخ‌دهندگان روس (۴۹ درصد) نظام سیاسی شوروی را ترجیح می‌دهند. این نظرسنجی که شامل ۱۶۰۳ پاسخ‌دهنده بزرگسال در ۵۰ منطقه روسیه بود، نشان داد که این یک رقم بی‌سابقه از حمایت شوروی در قرن حاضر است.
تحقیقات ما از مرکز کارنگی مسکو و لوادا نشان می‌دهد که با کمال تعجب، هیچ نگرش متضادی نسبت به دوران شوروی در بین نسل‌ها وجود ندارد. گروه‌های قدیمی‌تر نسبت به اتحاد جماهیر شوروی نوستالژیک هستند. جوان‌ترها تصویری از اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان کشوری افسانه‌ای، یک آرمان‌شهر که در آن‌همه برابرند، همه آزادند، و شخصیت پدری سخت‌گیر اما منصف که حکومت می‌کند، برای خود ایجاد کرده‌اند.
مردم رؤیای جامعه عادلانه‌تری را در سر می‌پرورانند و روس‌ها مدل دیگری جز اتحاد جماهیر شوروی ندارند. اتحاد جماهیر شوروی خیالی هنوز هم از بسیاری جهات به پوتین کمک می‌کند، حتی زمانی که رژیم او در حال ازدست‌دادن محبوبیت خود در برابر نظام شوروی است.
در آخرین تورنمنت سنتی هاکی در مسکو که در دسامبر برگزار شد، تیم روسیه با لباس تیم شوروی روی یخ رفت و تماشاگران اغلب پرچم شوروی را تکان دادند. سه دهه پس از پایین آمدن رسمی پرچم اتحاد جماهیر شوروی، این پرچم هنوز در زندگی روس‌ها به چشم می‌خورد.

ترجمه: گلناز سادات غفاری