مرتضی صارمی

راه برون رفت از این وضع نابسامان نه تنها بی عملی، بی خیالی و بیزاری از سیاست( به من چه به تو چه) نیست بلکه تقویت “سیاست ورزی” است تا از انحراف جلوگیری و با آگاهی بیشتر در قالب کار تشکیلاتی، جامعه در مسیر اصلی قرار بگیرد.

 

مرتضی صارمی نوشت: پیام تسلیت سید محمد خاتمی به مناسبت در گذشت مرحوم ری شهری واکنش هایی زیادی در پی داشت. عده ای در حد تکفیر و برخی هم با احتیاط تکریم کردند.

کنش گری خاتمی و موضع گیری آوانگارد نسبت به سرنوشت کشور در صدور پیام به کنگره احزاب سیاسی روشن است و معمولا حامیان وضع موجود نسبت به آن آلرژی دارند و مورد توجه آنها قرار می گیرد‌. اما با تاسف در اردوگاه اصلاح طلبی ، صدور یک پیام تسلیت معمولی آگراندیسمان شده و به موضوعی چالشی تبدیل می شود . فارغ از این رویکردها نسبت به این رویداد باید در عین آرمانگرایی با واقع گرایی به موضوع پرداخت.

قدر مسلم، وضع موجود کشور که به آوار تبدیل شده و خدمات و فداکاری چندین ساله را خدشه دار کرده است، عامل اصلی این تنش ها در فضای سیاسی کشور می باشد‌ فارغ از عاملان، حامیان و کارگزاران وضع موجود ، علت را باید در نوع نگرش به اداره کشور جستجو کرد.

برخی آگاهان سیاسی معتقدند، عاملان وضع موجود بر پایه طرز فکر و گفتمان ابزاری و تقلیدی رفتار کرده اند. چون این افراد بر این پندارند که آنها شاقول دین هستند و بصورت مستقیم و غیر مستقیم در سیاستگذاریها و تصمیمات تاثیر گذار بوده اند. بر این اساس حامیان و کارگزاران این طرز تفکر خود به دو دسته تقسیم می شوند: گروهی معتقدند “هر چه آن خسرو کند شیرین بود” بنابراین با نگاه ایدئولوژیک به صورت تقلیدی به ظواهر و مناسک اعلام شده عمل می کنند و گروه دیگر که منافع شخصی را به منافع جمعی ترجیح می دهند منافع خود را در “نگرش ابزاری و تقلیدی ” جستجو می کند چون تظاهر به مناسک و ظواهر کار دشواری نیست و لذا ترکیب و سازمان نگرش ابزاری، متشکل از این دو گروه است.

اگر بخواهم مصداقی و روشن‌تر، این نگرش و حامیانش را تجزیه و تحلیل کنم باید گفت: هسته اصلی عاملان وضع موجود که خود را شاقول دین فرض می کنند معتقدند: پیامبران و امامان شیعه چون سازمان و نیروی نظامی و اداری نداشتند در مقابل مخالفین شکست می خوردند و ما برای جلوگیری از این رویدادهای های تاریخی باید رویکردی متفاوت پیشه کنیم تا از افول و زوال نظام سیاسی جلوگیری شود. در این حالت دیدگاه ” محافظه کاری” در مقابل دیدگاه دموکراتیک به معنی حفظ وضع موجود به هر قیمت مشروع می شود. دسته دوم که همزبانی را بهتر از همدلی می دانند از این بستر فکری نهایت سوء استفاده را کرده و با تظاهر به مناسک کیسه خود را پر می کنند و پیوند نامشروع بین دو دسته شکل می گیرد (نگاه بر ترکیب اعضای نمایندگان مجلس، شورای اسلامی شهرها و بسیاری از انتصابات و افزایش آمار اختلاسگران و عدم حساسیت دسته اول شاهدی بر این ادعاست )
بنابراین، راه برون رفت از این وضع نابسامان نه تنها بی عملی، بی خیالی و بیزاری از سیاست( به من چه به تو چه) نیست بلکه تقویت “سیاست ورزی” است تا از انحراف جلوگیری و با آگاهی بیشتر در قالب کار تشکیلاتی، جامعه در مسیر اصلی قرار بگیرد. از این رو، با توجه به‌ اینکه سیاستگذاری و تصمیم گیری حاکمان برای اداره امور کشور، در سرنوشت مردم تاثیرگذار است و اکنون بعد از ۴۳ سال عده ای معتقدند اگر نظام پهلوی تن به اصلاح می داد شاید وضع ایران بهتر از گذشته و حال می شد، اتفاقا این تفسیر در مورد حاکمیت موجود نیز صادق است و برای اینکه کشور گرفتار دور باطل نشود و دوباره از صفر شروع نشود، ضرورت این طرز فکر و عمل سیاسی( سیاست ورزی) در “سبد زندگی” مردم احساس می شود تا جامعه از فروپاشی و جنگ همه علیه همه نجات پیدا کند.