فریدون مجلسی

حال در مورد اینکه تکلیف برجام و سیاست خارجه در دولت جدید چه می‌شود، به باور من دو حالت دارد. یکی ادامه دادن به همین وضعیت فعلی است یعنی اقتصاد لنگان لنگان با اتکا به نفت، منابع داخلی و صنایع بدون اینکه هیچ پیشرفتی کنیم. حالت دوم این است که یک قدم پیش‌تر در راه آرمان‌های خودشان بردارند.

 

فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بین‌الملل نوشت: مذاکراتی که اکنون وجود دارد، قطعا ربطی به دولت حسن روحانی ندارد و اگر مورد قبول باشد، مورد قبول آقای رئیسی هم باید باشد اما باور نمی‌کنم که این مذاکرات جدی باشد. چراکه قرارداد‌های قبلی مقاطعش ادامه جنگ تا نابودی اسرائیل بوده است. اما در مورد اینکه آیا اکنون تغییری در این موضع صورت می‌گیرد یا خیر، باید بگویم که خیر تصور نمی‌کنم تغییری شکل بگیرد. حتی آقای رئیسی هم این موضوع و بخش را نظارت می‌کنند.

در نتیجه این عملکرد و گفته‌ها حاکی از ادامه روند قبلی است. به این علت که اگرچه آمریکایی‌ها با ایران قرارداد را بسته‌اند ولی گویا در این برداشت یک سوءتفاهمی وجود دارد. برجام را آمریکایی‌ها به این دلیل امضا کردند که از موقعیت اسرائیل در برابر ایران حمایت شود و سپس شروع به اجرا کردند، قرارداد‌ها بسته، هواپیما‌ها فروخته و شرکت نفت و توتال مشغول به کار شد. ولی از سوی ایران پیام‌هایی هم به صورت شفاهی و موکد و هم با فرستادن موشک، ارسال شد که گویی مسأله همچنان در جای خود باقی‌ست.

بنابراین به این دلیل بود که آنها هم عقب نشینی کردند. به این معنا که اوباما مجددا تحریم‌هایی را آورد. اگرچه اعلام شده بود طرفین با هم به توافق رسیدند که بخواهند تحریم‌ها را بردارند و ما هم خوشحال شدیم که گویا یک سازشی در میان راه وجود دارد اما آقای رئیسی در نشست خبری روز گذشته خود به نوعی اعلام کردند که چنین سازشی وجود ندارد. با این شرایط فکر می‌کنم بهتر است آقای عراقچی هم دیگر به کشور بازگردند به این دلیل که اگر قرار بوده که توافقی به انجام برسد، با این صحبت‌ها طرف مقابل دیگر آمادگی ندارد، چراکه می‌دانند قراردادی که با دولت آقای روحانی بسته شود، دولت بعدی که به طور رسمی روی کار بیاید، برایش خیلی ارزشی ندارد.

البته از طرف ایران هم فکر می‌کنم مذاکره برای خرید زمان است نه برای رسیدن به نتیجه. حال در مورد اینکه تکلیف برجام و سیاست خارجه در دولت جدید چه می‌شود، به باور من دو حالت دارد. یکی ادامه دادن به همین وضعیت فعلی است یعنی اقتصاد لنگان لنگان با اتکا به نفت، منابع داخلی و صنایع بدون اینکه هیچ پیشرفتی کنیم.

حالت دوم این است که یک قدم پیش‌تر در راه آرمان‌های خودشان بردارند. برای اینکه گروه انقلابی‌تری روی کار آمده آن موقع در میدان نتیجه باید مشخص شود و دیگر مسأله دیپلماسی وجود دارد. به این معنا که این منطقی که بیان می‌شود، منطق گروه‌های جوانان انقلاب است که انتظار دارند آمریکایی‌ها با ایران همکاری کنند.

 

منبع: آرمان ملی