حمیدرضا جلایی پور

دعایی از اینکه در محیط روزنامه اطلاعات با روزنامه‌نگار زندانی و ضربه‌خورده و زیر پرونده بنشیند و نهار بخورد، هیچ ابایی نداشت.

 

 

حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‌شناس و فعال سیاسی نوشت: همه می‌دانند که مرحوم سید محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، یک انقلابی شریف و مهربان بود. من دو خاطره اختصاصی از او دارم.

خاطره اول: روزهای توقیف مطبوعات

او از دولت پنهان نمی‌ترسید. در سال ۷۸ تا ۸۰ در اوج جنبش اصلاحات در ایران قاضی مرتضوی به جان روزنامه‌های اصلاح‌طلب افتاده بود. ده‌ها روزنامه را بست و روزنامه‌های جامعه، توس، عصرآزادگان، نشاط، نوسازی (و هفته‌نامه گوناگون) را که ما نشرشان می‌دادیم را نیز بست و ده‌ها روزنامه‌نگار را زندان کرد. ولی او به این کار اکتفا نکرد و دفتر کار و دستگاه‌های کامپیوتری را نیز بست و به مدت دوسال آنها را پلمب کرد.

آن زمان فضا برای روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب خیلی سنگین بود. حتی مقامات اصلاح‌طلب برای ملاقات با ما مشکل داشتند و معمولا در ساعت غیراداری و در بیرون ساختمان دولتی به ما وقت می‌دادند. چون مرتضوی و دادگاه‌های مطبوعاتی مامور بودند و برخورد می‌کردند.

در همین فضا بود که برای مرحوم بورقانی و سحرخیز معاون و مدیرکل مطبوعات وزارت ارشاد هم پرونده درست کردند و وثیقه‌های سنگین بستند و سحرخیز را زندانی کردند.

در این فضا، دعایی بی‌خیال این جو سنگین بود. چندین‌بار شخصا شاهد بودم که پیگیر کار ما و مشکلات روزنامه‌نگاران زندانی بود؛ بدون ترس و منت.

در این گفت‌وگو‌ها و پیگیری‌ها حتی یک بار مارا نصیحت نکرد که در روزنامه‌نگاری تند نروید (به نظر من، بعنوان یک انقلابی او روزنامه‌نگاری آزاد و انتقادی را دوست داشت، می‌گفت خسته نباشی جوون!).

دعایی از اینکه در محیط روزنامه اطلاعات با روزنامه‌نگار زندانی و ضربه‌خورده و زیر پرونده بنشیند و نهار بخورد، هیچ ابایی نداشت. اتفاقا روزنامه‌نگاران ضربه‌خورده را بیشتر تحویل می‌گرفت، می‌بوسید و جلوی همکارانش با آنها راه می‌رفت و قسمت‌های مختلف روزنامه را نشان می‌داد و معمولا عمامه‌اش را بر‌می‌داشت.

خاطره دوم: روزهای فشار حداکثری

وقتی ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷ با اعمال یک جنگ تمام عیار روانی علیه ایران از برجام خارج شد و تحریم‌های حداکثری را علیه مردم اعمال کرد.

در چنین شرایطی در حالی که تندروهای دولت پنهان در داخل کشور دولت روحانی را زیر فشار قرار داده بودند، عده‌ معدودی ایرانی وطن‌فروش هم در خارج از کشور به جای محکوم کردن جنایت ترامپ از او تقاضای حمله نظامی به ایران را کردند!

من در واکنش به این تقاضا، در یک یادداشت کوتاه عمل خائنانه این وطن‌فروشان را محکوم کردم و گفتم اگر خدایی نکرده جنگی به ایران تحمیل شود، من به رغم اینکه سه برادرم در جبهه‌ها شهید شده‌اند و به‌رغم اینکه به عملکرد جمهوری اسلامی انتقاد دارم، باز تحت فرماندهی مقام رهبری به جبهه‌ها می‌روم و از ایران دفاع می‌کنم.

در فضای مجازی در واکنش به این نوشته کوتاه، سرنگونی‌طلبان از فحش و زدن اتهام به اینجانب فروگذار نکردند، اما چند روز بعد مرحوم دعایی یک میهمانی و نشست ویژه در روزنامه اطلاعات تشکیل داد و با تواضع بسیار در جلوی همکاران و معاونانش از من بخاطر این واکنش تشکر کرد و به شوخی می‌گفت حالا بگو: کی می‌ری جبهه.

برایش ایران خیلی مهم بود و آشکارا بعنوان یک انقلابی پیر آن‌را ابراز می‌کرد.

یادش گرامی.

 

منبع: راهبرد