خاتمی طرفدار حاکمیت قانون و احترام به اصول قانون اساسی، به ویژه اصولی که به شرح حقوق و آزادی های مردم ما می پردازند، بوده است. این موضع در کشوری که یک گروه تصمیم گرفته است خود را فراتر از قانون بداند، و بدون اینکه مورد سوال قرار بگیرد، اعمال قدرت کند، قابل تحسین است.

 

ابراهیم یزدی در بخشی از کتاب «دکترین امنیت ملی» خود نوشت: انتخاب آقای خاتمی در ماه مه ۱۹۹۷ آغازگر عصر جدیدی شد که می توان آن را «جمهوری سوم» نامید. در آخرین انتخابات ریاست جمهوری، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر یا ۹۰ درصد دارندگان حق رای، در انتخابات شرکت کردند که ۷۰ درصد این افراد به نفع خاتمی رای دادند.

شورای نگهبان، که تحت سلطه و کنترل روحانیان شدیدا راست گراست، از میان ۲۳۴ داوطلب فقط ۴ نفر را تایید کرد. بقیه داوطلبان، از جمله خود من، ردصلاحیت شدند.

ویژگی های نامزد اصلی ریاست جمهوری از جناح راست، رئیس مجلس چنان بود که هر چه سنتگرایان راست بیشتر به نفع او تبلیغ کردند، مردم بیشتر مصمم به شرکت فعال در انتخابات و رای به خاتمی شدند تا از انتخاب او جلوگیری کنند.

خشم عمومی از روحانیت حاکم، دست کم گرفته شده بود. و نتایج انتخابات همه را در داخل و خارج از کشور غافلگیر کرد. بخش عمده ای از رای سیدمحمد خاتمی، در واقع رای عدم اعتماد به سیاست ها و اعمال طبقه سنت گرا بود.

تخمین زده می شود که بین ۱۳ الی ۱۵ میلیون نفر جوان، با سنین ۱۶ تا ۳۰ سال، فعالانه در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند و به خاتمی رای دادند. این نسلی است که پس از انقلاب متولد شده یا رشد کرده است.

خاتمی، در خلال مبارزات انتخاباتی خود، قول تغییرات اقتصادی نداد، بلکه با صراحت بر اولویت توسعه سیاسی نسبت به توسعه اقتصادی تاکید کرد. او پیوسته بر ترویج قانونگرایی، جامعه مدنی، حاکمیت مردم و آزادی سیاسی تاکید می کرد.

علیرغم تمام مشکلات اقتصادی، مردم مفهوم این بیانات را می دانستند و به او رای دادند. از طریق انتخابات ریاست جمهوری، یک پدیده اجتماعی و سیاسی جدید به منصه ظهور رسیده بود.

در این جنبش سیاسی جدید، سه نسل دارای نقش هستند. نخستین گروه اکثریت روشنفکران مسلمانی هستند که طی چندین دهه در سیاست های تغییر در ایران و مهندسی انقلاب موثر بودند. برخی از این افراد، نقش های حیاتی در روند انقلاب داشتند.

هنگامی که نخستین نقص عهدها و انحراف ها از آرمان های انقلاب نمایان شد، این افراد به علت محدودیت های حکومتی و شور و التهاب افراط گرایانه ای که سایر گروه ها را فرا گرفته بود، برای انتقال دیدگاه های خود به مردم با مشکلات بزرگی روبرو بودند.

گروه دوم، نسل جوانتری است که جوانی خود را به عنوان دانشجوی دانشگاه و در جنگ با خفقان رژیم شاه گذرانده و سپس در انقلاب شرکت کرده و از کشور در برابر تجاوز عراق دفاع کرده است.

گروه سوم، به نسل جدیدی تعلق دارد که بخشی از آن هیچ خاطره ای از انقلاب ندارد. این نسل ۶۵ درصد جمعیت زیر ۲۵ ساله را تشکیل می دهد. این سه گروه هسته مرکزی یک جنبش برای تغییرات سیاسی مسالمت آمیز و تدریجی را تشکیل دادند.

خاتمی به این علت به عنوان رئیس جمهوری جدید انتخاب شد که آرمان ها و آرزوهای فراموش شده انقلاب را مطرح کرد. خواسته های تحقق عدالت اجتماعی، حاکمیت مردم و آزادی سیاسی به همان ژرفای دوره انقلاب هستند.

انتخاب خاتمی، سرآغاز یک فرآیند آزادسازی سیاسی است که از پایین به بالای مراتب قدرت حرکت می کند. رئیس جمهور خاتمی از هنگام انتخاب به سخنگوی اکثریت ایرانیان تبدیل شد که شدیدا مخالف ساختار قدرت و روش طبقه حاکمه در سیاست گذاری های بدون رضایت آنها بوده اند.

خاتمی طرفدار حاکمیت قانون و احترام به اصول قانون اساسی، به ویژه اصولی که به شرح حقوق و آزادی های مردم ما می پردازند، بوده است. این موضع در کشوری که یک گروه تصمیم گرفته است خود را فراتر از قانون بداند، و بدون اینکه مورد سوال قرار بگیرد، اعمال قدرت کند، قابل تحسین است./ صبح ما