درک و اقدام امام حسین(ع) در برابر خطر “بُغض” جامعه

هادی سروش

بر اساس آموزه های قرآنی؛ اگر بغض ها و ناراحتی ها در جامعه ای بشکل تلنبار در آید و روزی این فنر جمع شده رها شود، با یک انفجار همه مسئولان در همه سطوح را به شب سیاه خواهد نشاند.

 

هادی سروش نوشت: جامعه مانند یک فرد است که هم نشاط و شادابی دارد و هم بغض و ناراحتی و افسردگی دارد و همانطوریکه نشاط و پریشانی آدمی در همه اندام او نمایان میشود ، نشاط و یا بُغض و پریشانی جامعه هم ، در همه اندام او که شهروندان جامعه هستند بشکل نمایش و  نماد در رفتارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی پدیدار میشود.

نشاط و رضایت مندی جامعه از عدالت و کرامت برمیخیزد همانگونه که شعله ی بُغض و کدورت از آتش بی عدالتی و از اختناق بلند میشود.

ادعای این قلم این است که حضرت امام حسین (ع) افسردگی و مسیر مُردگی جامعه خود را بخوبی دریافت کرد و در برابر آن به فراخور دعوت مردم اقدام نمود و در عین هزینه سنگینی ایجاد شده ، توانست شرائط را به گونه ای دیگر رقم زند.

امروز اگر به بُغض و ناراحتی شهروندان جامعه اعم از؛ کودکان و جوانان و بازنشستگان و نیز نخبگان توجهی نشود ، چه بسا این افسردگی و گلایه ، به هزینه و خطرهای مهمی پیوست شود!

*روزگار امام حسین؛*

امام حسین(ع) آرمانی شد برای آنان که سالهای سال در دل بغض ها داشتند ونمادی برای نشان آن همه خون دل ، نداشتند !
امام حسین(ع) با آسمانی از عزت و افتخار و ایستادگی آمد و خود را نماینده همه ی آن افسردگی ها و بغض ها و گریه ها معرفی کرد و فرمود :
《انا قتیل العبره – کشته بُغض و اشکم》

*شرائط زندگی مناسب در شام‌*

در شام زندگی راحت بود و اگر هم بر برخی از اقشار  سخت باشد  چون دو خصوصیت را معاویه برایشان تهیه دیده بود ، آرام بودند؛
اول اینکه مردم شام از غیر خود ، در بی خبری بودند !
درخطبه ۵۱ نهج البلاغه باعنوان “عَمَّس الخبر..” اشارت نموده است که معاویه تمام رسانه های خبری روز را بر روی مردم شام مسدود کرد. خوب طبیعی است که از عالَم و آدم بی خبرند.
و دوم آنکه درشام اخلاق حمایت و اظهار ارادت به حکومت و سکوت در برابر بی عدالتی ها ، نهادینه شده بود !
لذا معاویه به فرزندش یزید در وصایایش گفت :
《من این مردم شام را در حد اعلی مطیع بودن بار آوردم و تو آنان را از ارتباط با دیگر مردمان بر حذر دار تا “اخلاق شان” تغییر نکند  –  وانظر أهل الشام فلیکونوا بطانتک وعیبتک، فإن رابک من عدوک شیء فانتصر بهم، فإذا أصبتهم فاردد أهل الشام إلى بلادهم، فإنهم إن أقاموا بغیر بلادهم تغیرت أخلاقهم》.
پس میتوان نتیجه گرفت در شام شرائط زندگی و معیشت برای مردم نسبتا مناسب است و این شرائط مثبت برای “فعالین در حکومت اموی” در دیگر مناطق مانند کوفه و بصره و حجاز و… هم دیده میشود.
و این طبیعی است وقتی بخشی از ثروت ایران و روم به کاخ سبز معاویه سرازیر باشد شرائط بسیار خوبی را رقم میزند.
معاویه در خطابه خود می گوید:
《اما بعد، من به خدا قسم، خلافت من براساس محبت شما ، یا به رضایت شما، به دست نیاورده ام، بلکه بوسیله شمشیرم بوده که مبارزه کرده ام.
مسلک و روش من در حکومتداری بگونه ای است که به نفع من و شماست.
کاری کرده ام که نیکو بخوریم و زیبا بیاشامیم  – “مُواکِلهً حسنهً و مُشاربهً جمیله”.اگر نگاه تان به من ،بهترین ها برای تان باشد ،حتماحکومتم برایتان سودمندترین خواهدبود. والله بر کسی که شمشیر ندارد شمشیر نخواهم کشید و سخن هیچ یک از شما که برای تسکین خود بوده ، پاسخ نداده و اعتنا نخواهم کرد .. هرگز مباد که در اندیشه فتنه باشید، زیرا که فتنه معیشت را تباه می کند و نعمت را کدر می نماید.》 (عِقدالفرید)

*بُغض های درگلو خفته*

اوضاع افتصادی و بی عدالتی در غیر شام و افراد غیر متصلین به حکومت ، غوغا میکند!
نامه اعیان و رجال کوفه حکایت از به تنگ آمدن مردم از فساد سیاسی _ اقتصادی سیستماتیک است ؛
《امورات دست کسانی افتاده که بدون توجه به رضایت افکارعمومی حکم رانده و بزرگان و خوبان به قتل رسانده و مبتلا به فساد اقتصادی هستند  و اموال عمومی مسلمین را بین سیاسیون فاسد و  رانت خواران شکم گنده تقسیم میکنند – و تامر علیها بغیر رضا منها، ثم قتل خیارها، و استبقی شرارها، و جعل مال الله دوله بین جبابرتها و اغنیائها.》.(ارشادمفید)

امام حسین این نگاه منفی رجال کوفه را تایید نمود و بُغض آنان را بجا دانست ؛ و به فرزدق فرمود: « اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاددر راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز  یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هوُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَهَ الشَّیْطانِ وَ تَرَکُوا طاعَهَ الرَّحْمانِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ اسْتَاْثَرُوا فِی اَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکینَ وَ اَنَا اَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَهِ دینِ اللّهِ وَ اِعْزازِ شَرْعِهِ وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ؛ لِتَکُونَ کَلِمَهُ اللهِ هِىَ الْعُلْیا» (اخبارالطوال)

امام حسین درزمان حیات معاویه به مشکلات اقتصادی و گلوی های مملو از بُغض وناله در خطبه مِناتصریح نمود:
« شما این فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظلم داده‌اید گروه‌هایی از مردم مثل برده‌های مقهور و شکست خورده اند و عده‌ای هم فقیر و بیچاره ‌اند و نان شبشان را هم نمی‌توانند تهیه کنند. آن‌ها هم هرگونه می‌خواهند، حکومت می‌کنند در هر شهری عده‌ای را گماشته‌اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند ؛ «اسلمتم الضعفاء فی ایدیهم فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشته مغلوب ،یتقلبون فی الملک بآرائهم فی کل بلد منهم علی منبره خطیب یصقع.».(تحف العقول)

امام حسین (ع) چون از طرفی ولی خداست و از اهلبیت است و از سوی دیگر عقلای قوم از او انتظار دارند که این ناراحتی های جامعه را نمایندگی کند و این کار را کرد وفرمود:
《آگاه باشید که زنازاده ی پسر زنازاده، مرا بین دو چیز قرار داده است؛ کشته شدن یا تسلیم شدن با ذلت و خواری، لیکن ذلت از ما دور است، خدا راضی نیست که ما ذلیلانه تسلیم شویم و پیغمبر خدا، مؤمنان و دامنهای پاک و پاکیزه ای که در آن پرورش یافته ایم و آن مردانی که از تن دادن به زیربار ستم منزه اند، راضی نیستند که ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه کریمان و بزرگواران برگزینیم. ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات مناالذله یأبی الله تعالی ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیمه من ان نؤثر طاعه اللئام علی مصارع الکرام》(احتجاج)

ابی الحدید در جلد سوم شرح نهج البلاغه خویش، فصلی دارد با عنوان «ابا کنندگان از پذیرش ننگ و ذلت» ، و در رأس همه، نام حضرت امام حسین(ع) رابرده، و مینویسد:
《آقا و رهبر آنانیکه تن به ذلت ندادند ؛ آن کسی که خویشتن داری و شهادت در زیر شمشیرها را بر زندگی پست برگزید، حسین بن علی بن ابی طالب، (ع)، بود – سید اهل الاباء الذی علم الناس الحمیه و الموت تحت ظلال السیوف اختیار اله علی الدنیه ابوعبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام عرض علیه الأمان و اصحابه فانف من الذل》.

*هشدار*

بر اساس آموزه های قرآنی؛ اگر بغض ها و ناراحتی ها در جامعه ای بشکل تلنبار در آید و روزی این فنر جمع شده رها شود ، با یک انفجار همه مسئولان در همه سطوح را به شب سیاه خواهد نشاند؛
《 وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ – بنای ما نیست که ملت و تمدنی را نابود سازیم در حالیکه شهروندان آن جامعه نیکو رفتار و مصلح باشند》. (هود/۱۱۷)

از سوی دیگر این آیه پاسخ به بسیاری از سوالات ماست در راستای چرائی زندگی آرام جهان غرب است ؟
در تفاسیر ما مانند مجمع البیان و صافی آمده ؛ 《تا وقتی مردمان ، انصاف را بین خود رعایت میکنند خطر هلاکت وسیعی نمیرود . و این از سعه رحمت الهیه است که خدا جوامع بشری را بخاطر شرک تباه نمیکند چرا که بازگشت “شرک” به حق الله است ، اما در رابطه با ظلم و فساد که پای حقوق افراد نسبت بیکدیگر است ، حساسیت جدی وجود دارد و باعث تباهی میشود》 .
این نگاه تفسیری اختصاصی به شیعه ندارد بلکه مفسران اهل سنت هم تصریح نموده اتد که ؛
《 کفر به تنها باعث زیر ورو شدن شهر و جوامع نمیشود ، آنچه سبب این مهم است “فساد” است.》

آخرین عناوین خبری