در مقطع زمانی حاضر برای مواجهه با مسائل جاری از جمله پاسخ به ترور یا چگونگی مواجهه با برجام یا حتی به نحوی كرونا باید تصمیماتی را گرفت كه بیش از همیشه با پیچیدگیهای مذكور در امر سیاسی مواجه است.
عباس عبدی نوشت: ما در زندگی روزمره خود با گزینههای گوناگونی مواجه هستیم كه باید از میان آنها یكی را انتخاب كنیم. راحتترین آنها گزینه خوب و بد است. هر فرد متعارفی با حداقل ضریب هوشی میتواند گزینه خوب را بر گزینه بد ترجیح دهد. در خانه نشستهایم كه یك باره متوجه میشویم، حال یكی از اعضای خانواده خراب شده است. حتی نیاز به فكر كردن هم نیست، بلافاصله اقدام كرده و او را به بیمارستان میبریم. این گزینه خوب در برابر بیتفاوتی به عنوان گزینه بد است.
حالت دیگر انتخاب میان دو گزینه خوب و خوبتر است. از این گزینه نیز در زندگی پیش میآید و اتخاذ تصمیم درباره آن خیلی سخت نیست. در حالی كه گزینه سوم كه انتخاب میان بد و بدتر است معضل اصلی تصمیمگیری است. پیچیدهترین و خطیرترین تصمیمات اینجا خود را نشان میدهد. پزشكان با این نوع انتخابها بسیار مواجه میشوند.
برداشتن یك غده سرطانی یا انجام شیوههای درمانی جایگزین. هر دو عوارض خود را دارند و بد هستند ولی در هر حال باید تصمیم گرفت. هر كدام را انتخاب كنیم حتما و بدون تردید با عوارضی منفی مواجه خواهیم شد.
آیا از روی این عوارض میتوان اصل تصمیم را نفی و رد كرد. به قول امام علی(ع):«خردمند كسی نیست كه خیر را از شرّ تشخیص دهد بلكه عاقل آن است كه بین دو بد، بهترینشان را انتخاب كند.» این در سطح تصمیمات فردی است، كه خودش مرجع تشخیص خوب و بد در آثار تصمیم است، هنگامی كه این حالات را در امر سیاسی بررسی كنیم، قضیه خیلی پیچیده میشود.
در سیاست، خوب و بد مطلق نیست چون افراد جامعه منافع و ملاحظات و گرایشهای متنوعی دارند. چیزی را كه یك گروه خوب میداند، گروه دیگر خوبتر یا بد میداند و برعكس. اینجا چگونه باید تصمیم گرفت؟ در سیاست اختلافات هم در سطح ارزشها ظهور پیدا میكند و هم در سطح تطبیق و كارشناسی. برای مثال در پزشكی اختلاف در ارزشها و اهداف كمتر رخ میدهد. هر پزشكی میخواهد بیمارش درمان شود، ترجیح یك گزینه به گزینه دیگر صرفا یك تفاوت در ارزیابی كارشناسی است. تصمیم فردی با سیاسی یك تفاوت مهم دیگر هم دارد كه نباید فراموش كرد…
اگر بنده پولی را در بورس بگذارم، سود و زیانش مستقیم متوجه خودم میشود. حق دارم كه ریسك كنم یا ریسك نكنم، ولی در تصمیم سیاسی این قضیه میتواند به كلی متفاوت باشد. گاه یك تصمیم برای صاحب تصمیم زیانبار است و ممكن است معادل با ترس یا سازش او تلقی شود ولی برای مردم كشورش خیلی هم خوب باشد یا برعكس. ممكن است این تصمیم متضمن منافع مادی یا معنوی برای او باشد ولی به زیان مردمش باشد. سیاستمدار واقعی كسی است كه در درجه اول و پیشاپیش پذیرفته كه منافع جامعه و مردم را ملاك تصمیمگیری قرار دهد و در درجه دوم ریسكپذیری در تصمیم سیاسی را به حداقل میرساند، زیرا ما میتوانیم درباره منافع خودمان ریسك كنیم ولی این حق را درباره منافع عموم مردم نداریم.
تمایز دیگر در این دو تصمیم، لزوم همراه كردن جامعه با تصمیم سیاسی است. اینكه من فلان سهام را بخرم به خودم مربوط است چه سود كنم چه زیان. ولی اتخاذ فلان تصمیم مثلا جنگ یا صلح، قهر یا آشتی نیازمند همراهی مردم است كه اگر همراهی نكنند، آن سیاست به زمین خواهد خورد.
همه اینها را گفتم تا بگویم اتخاذ تصمیم سیاسی در مواجهه با ترور اخیر یا آمدن بایدن و ادامه یا توقف تحریمها و برجام و بسیاری از امور مشابه لحظات تاریخی و ویژه جامعه ما برای اتخاذ تصمیم است. هر كدام از گزینههای مطرح را انتخاب كنید، بد است.
باید وجه بدتر را حذف كرد. برخی از این گزینهها به شدت ریسكی است هر چند ممكن است روی كاغذ نتایج مثبت داشته باشد. نظر مردم در این میان نباید نادیده گرفته شود كه بدون آنها مصداق بیمایه فطیر است، خواهد شد. منافع شخصی برخی سیاستگذاران نیز در این میان وجود دارد كه میتواند منافع عمومی را قربانی خود كند.
مواردی از قبیل منتفع شدن از تحریم، ژست سازشناپذیری گرفتن، تاثیرگذاری بر انتخابات و رای آوردن یا اتهامزنی به دیگران، همه میتواند جزو منافع شخصی در یك تصمیم عمومی باشد. البته این نوع منافع به شیوههای گوناگون نزد هر كسی هست، مهم این است كه پوشانده و قلب شده معرفی نشود.
با این ملاحظات به نظر میرسد كه در مقطع زمانی حاضر برای مواجهه با مسائل جاری از جمله پاسخ به ترور یا چگونگی مواجهه با برجام یا حتی به نحوی كرونا باید تصمیماتی را گرفت كه بیش از همیشه با پیچیدگیهای مذكور در امر سیاسی مواجه است. ماههای آینده نشان خواهد داد كه ساختار سیاسی در ایران چگونه و براساس كدام معیارها تصمیم خواهد گرفت.