مسعود مصفا

چه شد که صف بازندگان توانست با پیاده کردن یک برنامه جامع و فریب مردم و ارکان نظام و با مشارکت و حماقت گروهی از فرصت طلبان معادله را وارونه بر آنان نشان دهد و کل داستان را طوری منهدم کند که هنوز هم مردم و ارکان نظام هرکدام به دلیلی حاضرند کشور را به آتش بکشند ولی به خاتمی اعتماد نکنند.

 

مسعود مصفا نوشت: خاتمی آمد در اقتصاد انقلاب کرد، روزی که میرفت با درامد نفت زیر ۱۷۰ میلیارد دلار بالاترین رشد هشت ساله را داشت تورم ۹ درصد سود سپرده گذاری ۱۴ درصد فعالان اقتصادی ملک می فروختند وارد چرخه تولید می کردند و خارجی ها در ایران در به در دنبال شریک معتبر برای سرمایه گذاری بودند و….صنایع همه در حال تجهیز به تکنولوژی روز اروپا بودند پایه گذاری بزرگ‌ترین پتروشیمی ها و…

صنعت خودرو با تولید زانتیا، ۲۰۶، رونیز، ماکسیما، پیکاپ، مزدا۳، سوزوکی و حتی شروع مونتاژ بنز با برنامه بالا بردن کیفیت قطعه سازان و تولید داخل با درصد بالا ظرف چند سال، به علاوه پراید و سمند طوری نیاز همه اقشار جامعه را تامین کردند که بدون نیاز به واردات خصوصا واردات خودروهای لوکس با کمترین اختلاف بین طبقات اقتصادی(پراید زیر ۵ و ماکسیما ۲۶ میلیون تومان) با تیراژ میلیونی وضعیت رویایی را در صنعت خودرو و سایر صنایع رقم زده بود.

باحضور اروپایی ها بیشترین سرمایه گذاری در صنعت انرژی در حال انجام بود و اروپا برنامه کلان خود را چرخش از وابستگی به انرژی روسیه به ایران قرار داده بود. از این رو، امنیت ایران ضامن امنیت اروپا بود که در صورت ادامه مسیر معادلات منطقه را زمین تا آسمان عوض می‌کرد.

در سیاست خارجی سیاست تنش زدایی پیشه شده با همراهی تعریف منافع مشترک با کشورهای مختلف قدرت ایران را به حدی رساند که بیشترین خدمات به ایدئولوژی انقلاب اسلامی هم در همان دوره انجام شد. جایی که شرط تعامل ایران با اروپا قرار گرفتن دشمنان جمهوری اسلامی در لیست تروریسم و اخراج و آواره کردن آنها توسط پلیس فرانسه از پاریس به ده کوره های اروپا شد، بیشترین ضربات به مشروعیت اسراییل آن زمان(شارون) زده شد و در آلمان راهپیمایی های چند ده هزار نفری بر ضد جنایات حکومت اسراییل برگزار می شد و‌ در سایه اعتبار جهانی و قدرت اقتصادی بیشترین حمایت های اقتصادی و تسلیحاتی از حزب الله هم همان موقع صورت می پذیرفت.

طوری که بعدا اسراییل مجبور شد طی یک برنامه ده ساله برای عبور از بحران مشروعیت جهانی برای اجرای سیاست مرسوم مظلوم نمایی قوم یهود، علاوه بر دادن تریبون موسع و پوشش گسترده لجن پراکنی های احمدی نژاد زیر بار عقب نشینی مصلحت آمیز از لبنان رفت، تا خود را بار دیگر در چشم جهانیان مظلوم و سرخورده نماید.

بین کره و ژاپن رقابت بود بر سر مشارکت در میادین نفتی و بین انگلیس و ایتالیا و فرانسه رقابت بر سر میادین گاز! ایران در آستانه جهشی تاریخی بود که در صورت وقوع آن دامنه قدرت فراگیر و پایدار و همه بعدی ایران از منطقه فراتر می رفت و بر روسیه و عربستان و قدرت های همسایه تاثیرات شگرفی می گذاشت!

صد البته پایه اصلی این قدرت مشارکت و حمایت بالای مردم و رضایت نسبی آنها از دولت و نظام نشأت می گرفت. به مرور، نظم این معادله طوری شکل گرفت که مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و ارکانش از مقام رهبری تا نیروهای نظامی به معنای کلیت، متحدان ایران، شرکای تجاری ایران از شرق دور تا اروپایی در صف برندگان، و اسراییل و عربستان و روسیه و منافقین و… و گروهی در داخل که قدرت را از کف داده بودند و به دنبال منفعت شخصی بودند، در صف بازندگان قرار می گرفتند.

اما چه شد که صف بازندگان توانست با پیاده کردن یک برنامه جامع و فریب مردم و ارکان نظام و با مشارکت و حماقت گروهی از فرصت طلبان معادله را وارونه بر آنان نشان دهد و کل داستان را طوری منهدم کند که هنوز هم مردم و ارکان نظام هرکدام به دلیلی حاضرند کشور را به آتش بکشند ولی به خاتمی اعتماد نکنند!!!

خاتمی شد خائن و سیاست هایش را جورج سورسی خواندند! بعد از بیست و چند سال تلاش و ممارست و کارشکنی در کار دولت های مخالفشان و کاسبی و خسارت زدن و هدر دادن بالاترین درآمد تاریخ ایران در دولت‌ دست نشانده و نور چشمی شان کارنامه ما شده این:
تهدید به لغو سفر خاتمی به خاطر عکس تقسیم شده دریای خزر بر دیوار اجلاسیه ای که باعث شکر خوردن میزبان و برداشتن تابلو می شد، تبدیل شد به نشستن رییس جمهور پای میز شامپاین دار!
تروریست شدن و آوارگی منافقین جایش را به تروریستی خواندن سپاه داد!
پای پرواز آمدن پادشاه عربستان جایش را به خلیج عربی شدن خلیج فارس در زبان نوچه حضرات شد،
اقتصاد و حقوق شهروندی و خودرو اشتغال و امید و شادابی جوانان را که ولش کن!
بازگشت نخبگان و سرمایه داران شده، الفرار با عجله مغز و سرمایه و نیروی انسانی ماهر و کارآفرینان!
دولت دارای ۵۰ درصد واجدین شده ۳۰ درصد!

به این میگن جنگ روانی در سرزمین نا آگاهی.