احسان شریعتی

پیگرد و خاموش سازی فعالان رسانه و اطلاع‌رسانی در کشور نه به نفع مردم است و نه حتی به مصلحت حاکمیت، زیرا گوش‌های عموم را برای پذیرش اخبار غیرموثق و غلوآمیز شنوا و نیوشاتر می‌سازد.

 

احسان شریعتی نوشت: درون‌مایه‌ی جنبش اعتراضی جاری خواست‌های «مدنی» است. به عبارتی دیگر، جوهر حقّانی و مشروع این حرکت، در سطح ملی و به‌ویژه از سوی جوانان و زنان در شهرها،  دادخواهی، تظلّم و در یک کلام «عدالت‌»جویی است.

اگر همه‌ی گسل‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، همچون شکاف سنت-تجدد،  دولت-ملت، مرکز-مناطق، و..، در اینجا و اکنون و در پساپشت این جنبش اعتراضی فعال شده اند، از منظر گفتمانی اما جملگی در دادخواهی و مطالبه‌ی عدالت به هم‌رایی و اجماع می‌رسند.

از این رو، تحلیل‌های ایدئولوژیکی، از سنخ ‌ناسیونالیستی، سکولاریستی و..، که می‌کوشند آراء و امیال جزمی خود را بر واقعیت تحمیل کنند بیشتر موجب تفرقه، سردرگمی، و گم‌راهی این پویش مدنی و همسویی جنبش مردم‌سالار، آزادی‌ و عدالت‌خواه می‌شوند.

حرف حساب و درخواست مردم معترض مطالبه‌ی عدالت و محکومیت و برپایی محکمه‌ای است برای بررسی مسئولیت‌ها و پاسخ‌گوسازی مسئولان در رابطه با پرونده‌های مشخص و همچنان مفتوح جرم‌ و جور‌هایی که طی چند دهه ‌انباشته شده و بی‌جواب و بلانتیجه مانده اند و اکنون به مرز انفجار رسیده‌اند.

پس جامعه، زنان، جوانان و دانشجویان، معلمان و کارگران، پزشکان و اهل رسانه چیز عجیبی نمی‌خواهند جز «آزادی» بیان و  تجمع و اطلاع‌رسانی و تشکل و..، حق انتخاب سبک زندگی و پوشش و.. تنوع فرهنگی، و خلاصه حقوق بشری و شهروندی خویش و اجرای «عدالت»، حقوقی در کوتاه مدت و عدالت اجتماعی در بلندمدت. در یک کلام و در نهایت هدف، برقراری وضع و نظمی است حق‌بنیاد، قانون‌مدار و عدالت‌محور که در یک نظام جمهوری به‌معنای عام و متعارف کلمه، ممکن و تحقق‌یافتنی است، زیرا چهار مشخصه‌ی بارز آن، «مردم‌سالار»(دموکراتیک) و «عُرفی»(تفکیک دو نهاد دینی و دولتی)، «اجتماعی» و «تقسیم‌ناپذیر» بودن است.

در برابر این اعتراض و تظلم مدنی، رفتار حاکمیت تاکنون به‌جای در پیش گرفتن راهکار بازبینی و پذیرش اشتباهات انکارناپذیر گذشته و تساهل در برابر اعتراضات و گفتگو با منتقدان و مخالفان، سیاست ارعاب و سرکوب نظامی و به میدان آوردن نیروهای انتظامی و لباس شخصی و امنیتی‌سازی فضا و سپهر عمومی و ایجاد انقطاع و اختلال در شبکه اطلاع‌رسانی و رسانه‌ها و بازداشت‌ها و تنش و درگیری در معابر عمومی و دانشگاه‌ها و مدارس و..، بوده با غفلت از این واقعیت که این شیوه بیش‌تر نشان واهمه و نمایش ضعف تلقی می‌شود تا علامت ثبات و اقتدار.

در این میان، نقش روزنامه‌نگاران و اهل مطبوعات و رسانه‌ در داخل کشور، در گزارش درست و حقیقی، ارایه‌ی تصویری واقعی از وضعیت  وروشنایی‌بخشی به ابهامات و پیچیدگی موقعیت، بسیار مهم و تعیین‌کننده و حیاتی است. از همین‌رو، این قشر اجتماعی در ایران و جهان، زیر شدیدترین فشارها و تهدید و تطمیع‌ها از سوی قدرت‌ها، بوده و هستند. و بزرگترین معضل نیروهای مستقل مردمی، آزادی ‌وعدالتخواه، نداشتن پایگاه‌ و رسانه‌های خبری آزاد و مستقل، به‌ویژه در داخل کشور، است.

پیگرد و خاموش سازی فعالان رسانه و اطلاع‌رسانی در کشور نه به نفع مردم است و نه حتی به مصلحت حاکمیت، زیرا گوش‌های عموم را برای پذیرش اخبار غیرموثق و غلوآمیز شنوا و نیوشاتر می‌سازد و بر ترس‌آوری واهی و ارعاب متقابل می‌افزاید و به گسترش خشونت و پرخاش‌گری و توحش ضدمدنی می‌انجامد.