هدی صابر

حرکت های تحول طلب برخاسته از نیازهای عینی، در روند خود به رشد آگاهی ها و احساس نیاز به مشارکت منجر می شود. این نمونه به رغم برخورد فیزیکی، سرکوب شدنی نیستند.

 

مرحوم هدی صابر نوشت: دو دهه پس از انقلاب بهمن خونین۵۷، جنبش تحول طلبی به راه افتاد. انقلابی با هدف دگرگون کردن کامل وضع موجود سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. دگرگونی کامل العیار و انقلابی، موسیقی متن آن دوران بود.

مضمون سخن مرحوم طالقانی در شب عید۵۸ و بیان فرازی از خطبه های علی(ع)، الذی بعثه بالحق، لتبلبلن بلبله و لتغزبلن غربله و لتساطن سوط القدر حتی یعود اسفلکم اعلکم و اعلکم اسفلکم، مبنی بر آنکه کفگیر ته دیگ باید بالایی هایی را پایین و پایینی ها را بالا ببرد و تحول اساسی رقم بخورد، وضع حال دوران صدر انقلاب بود.

انقلابی با پس زمینه خونین دهه های ۴۰ و ۵۰ به همراه تمامی مرارت ها، فداکاری ها، قهرمانی ها، آموزش ها و بذرپاشی های وسیعش، انقلابی با آرمان های محوری استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.

استقلال به معنی اراده ملی امور، نفی کمپرادوریزم اقتصادی، سیاسی و نظامی و قطع تدریجی وابستگی به نفت.

آزادی به مثابه نابودی ساخت استبدادی و ظهور و بروز ظرفیت های استعدادهای ملی در عرصه های مختلف و نهایتا جمهوری به معنای نفی سلطنت مطلقه و حاکمیت آزاد جمهور.

اسلامی با تلقی حاکمیت معنا به جای سلطه ماده و رویکرد به مذهب رهایی بخش ملهم از آموزه های روشنفکران مذهبی نوگرا.

همنوایی داوطلبانه مردم ایران با آرمان های محوری و نیز آرای ۹۸/۲ درصدی به نظام دو عنصر «جمهوری اسلامی» و نفی سلطنت با عنایت به چنان مضامین و جوهری بود. اما به فاصله کوتاهی پس از آن صحه و میثاق ملی چه گذشت؟

هم امروز با عنایت به وضع موجود می توان عنوان کرد که راه طی شده در دو دهه اخیر، نه جمهوریت و نه اسلامیت بود. با توجه به روند طی شده ۶۰-۷۶ واکنش تاریخی ویژه مردم ایران در سرفصل دوم خرداد ۷۶ فی الواقع واکنشی در قبال آنچه گذشته و وضع موجود بود.

در این مرحله، شعارها، وعده ها و برنامه های رئیس اصلاحات جدا از آنکه شرایطی تازه را رقم زد، آخرین تیر ترکش نیز به حساب می آمد، آخرین تیر ترکش مترتب بر روند طی شده.

در مرحله نوین حیات اسلامی-اجتماعی مردم ایران بر موارد زیر تاکید شد:

رجوع مجدد به قانون اساسی متروکه
قانون مداری
توسعه سیاسی
پاسخگو بودن قدرت و حد زدن به قدرت بی مهار
تفکیک قوا
برجسته شدن جمهوریت و…

در واقع هم پیوندی خواسته های اجتماعی با برنامه ها و شعارهای رئیس جمهور جدید بود، در ارزیابی های نهایی بازگشت مجدد به مطالبات نخستین انقلاب صورت گرفت، گرچه با ادبیاتی جدیدتر.

حرکت تحول طلب سال های اخیر ریشه در ضرورت های مشخص داخلی دارد و در روند خود به رشد محسوس آگاهی های سیاسی اجتماعی و ارتقای سطح تحلیل جامعه منجر شده است که خود دستاوردی سترگ محسوب شده و تضمینی برای بازگشت ناپذیر شدن شرایط و رجعت به اوضاع سالهای قبل از ۷۶ است.

گرچه هم اینک عزمی جدی برای سرکوب حرکت جدید وجود دارد و براندازی آگاهانه علیه آن صورت می گیرد، معهذا جریانی است ماندگار.

در ارزیابی دو نمونه برخاسته از ضرورت های عینی داخلی نیز می توان عنوان داشت:

حرکت های تحول طلب برخاسته از نیازهای عینی، در روند خود به رشد آگاهی ها و احساس نیاز به مشارکت منجر می شود. این نمونه به رغم برخورد فیزیکی، سرکوب شدنی نیستند. کما اینکه با گذشت نزدیک به نیم قرن از نهضت ملی، قوانین آن همچنان کشف کردنی و آموزه هایش همچنان به کار بستی است.

این گزینه ها به طور طبیعی به تحولات مشخص می انجامند. در جمع بندی نهایی در قیاس میان دو گزینه متفاوت، وجه ممیزه اصلی را باید در ناپایداری و نامگذاری گزینه غیر ذاتی و ماندگاری گزینه ذاتی جستجو کرد.