هادی سروش

باعث تاسف بسیار عمیق است که چگونه از یک واجب مشروط که حدود آن به عنوان “حدودالله” مشخص است و طریقه انبیاء بوده، احیانا جنایت زائیده شود و به نام دین عرضه شود.

 

هادی سروش نوشت: اشاره؛ امام‌ خمینی: “ناهی از منکر مانند طبیب مهربان و پدر دلسوزی است که همواره متوجه خیر و صلاح است و اقدامات او همه لطف و رحمت بر او و همه اجتماع است. من حقیقتاً نگران هستم من نگران اسلام هستم. آدم های جاهلی هستند که به خیال خودشان خدمت می کنند برای اسلام، لکن سرخود کارهایی می کنند که ضرر به حیثیت اسلام می خورد!”

به نام خدا

رخدادهای با پوشش امربه معروف و یا نهی از منکر دیده می شود که با مبانی دینی و انگاره های انسانی قابل جمع نبوده و نیست.
ضروری است در هر زمانی که عده ای با پوشش نهی از منکر دست به خشونت زده و “حق الناس” را پای مال اهداف سیاسی و یا ایدئولوژی افراطی خود می کنند، باید این فضیلت انسانی و اسلامی به نام نهی‌از منکر شناسایی مجدد قرار گرفته و حریم دین محافظت شود.

مطالب مهم خود را در چند مطلب تقدیم می کنم؛ ۱ ) “هویت” اصلی امربمعروف و نهی از منکر طبق احادیث؛ ” منهج الانبیاء و طریق الصالحین” است، یعنی همان روش زیبایِ تعامل و برخوردِ انبیاء و خوبان عالَم  با انسان ها بوده.

غیر از این هرچه بنام نهی از منکر باشد از ساحت”فقه”جداست و بردن نهی از منکر به”سلاخی”است!

۲ ) در وجوب و ضرورت نهی از منکر تردیدی نیست، تا جائی که حضرت امام (ره) آن را «اشرف فرائض» دانسته و انکار آن را در صورت توجه و التفات محکوم به کفر می ­داند. (تحریر الوسیله)
تصریحات آیات قرآن و انبوه روایات در این مقام کفایت می­ کند. (ر.ک وسائل، جلد۱۶)
همانطوری که در مشروط بودن این واجب الهی هم هیچ یک از محدثین و مجتهدین ظن به خلاف ندارند، یعنی امربه معروف و نهی از منکر واجبی است که در صورت وجود شرائط آن واجب می شود و در صورت فقدان شرایط؛ اصلا واجب نخواهد بود. (ر.ک جواهر جلد۲۱)

۳ ) امامان(ع) و بالتبع آنان فقهاء برای نهی از منکر سه مرحله تعریف کرده اند که به ترتیب هم هست یعنی تا مرحله اول عملی نشود، نوبت به مرحله بعدی نمی رسد.
بگذریم که در همین جا؛ خیلی ها اشتباه می کنند و نهی از منکرشان، نهی از منکری که در دین تعریف شده نیست!

اول؛ «انکار قلبی» یعنی از درون صادقانه از آن منکر خود به شخصه مبرا باشیم و این حالت درونی است و با “بازی و خدعه” هماهنگ نیست.
دوم؛ مرحله«تذکر زبانی»است که باید واقعا “تذکر”باشد نه “تحکّم”. اگر آن دو روش نتیجه بخش نبود، نوبت به مرحله آخر «اقدام عملی» می رسد.

به معنای پیش قدم شدن در راه خیر و صلاح است که ناهی از منکر  باید با عمل و رفتار شایسته خود که فاقد هر گونه منکری باشد، نه اینکه به بهانه نهی از منکر تعدی به مال و عرض و آبرو مردم کند تا چه برسد به اقدامی که موجب آسیب شود!

صاحب جواهر در جلد۲۱ کتابش تصریح می کند: «از مؤثرترین اقدامات عملی در راستای نهی از منکر آن است که سکّان داران دین و متولیان امور دینی ، خود به واجبات حتی مستحبات جامه عمل پوشانده و از هرگونه حرامی و حتی مکروهی مبرا باشند و باطن خود را آراسته به کمالات معنوی و پیراسته از بداخلاقی ها باشند».

۴) تحقق این واجب الهی نیاز به؛ «تعقل و برنامه ریزی» دارد. برای انجام نهی از منکر حتما”عقل” لازم است، استاد مطهری می گوید: «منکرها کلاف در هم پیچیده­ای است که با سر انگشت تدبیر و عقل آنهم بوسیله عده ­ای (نه یک نفر) باز می شود».
لذا فقهاء فتوا داده اند نهی ازمنکر بر افراد فاقد تدبیر واجب نیست. چون نهی کننده فاقد شرایط؛ چیزی غیر از افراط و نابسامانی ایجاد نمی کند.

۵ ) آنچه تقدیم داشتیم‌ تبیین کننده حدود دینی است که در قرآن از آن به «حدود الله» نام برده شده و تجاوز از ضوابط الهی؛ خروج از حدود الله است، و چون خروج از عدالت است، معنای ظالم محقق خواهد شد و در نتیجه همین شخص آمر به معروف و ناهی از منکر که وجه دینی به کار خود می داد، می شود یک ظالم تمام عیار! در قرآن فرمود: « و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون» [بقره ۲۲۹] و هر ظالمی قبل از اینکه به دیگری آسیب وارد کند خود را تباهِ ستم خویش کرده است : «و من یتعدّ حدود الله فقد ظلم نفسه»[طلاق ۲]

۶ ) نهی منکر نباید باعث بی دینی شود چرا که برخی در نهایت “افراط” این فریضه الهی را مستمسکی برای جوش و خروش، لعن و نفرین، زور و زدن قرار داده اند! و با برنامه ریزی و تدوین شرح وظایف و روشن بودن خط قرمزها در نهی از منکر شاید بتوان مانع از جسارت و خسارت به دین و حق الناس شد.

استاد مطهری؛ از نهی از منکرهایی که در کمال افراط و خارج از موازین دینی و انسانی انجام می شود به «رجّاله بازی و شرارت و ماجراجوئی» نام می برد !
اینجاست که ممکن است نهی از منکر  به قول استاد مطهری سر از «شرارت» و «رجّاله بازی»درآورد!
۷ ) غیر قابل انکار است که با یک زشتی نباید و نمی توان جلوی زشتی دیگر را گرفت. ناهی از منکر، حق استفاده از هر روشی که مذموم و یا حرام باشد را ندارد.
قاعده اصولی باب تزاحم بنام “دفع افسد به فاسد”اگر هم درست باشد که البته محل تردید است ، و نیز اگر مشمول باب امر به معروف شود که نمی شود چون در این قاعده سخن از “دفع” است نه “نهی”، بازهم در نهی از منکر جاری نیست. پس نمی توان با یک زشتی جلو زشتی را گرفت.

امام خمینی؛ به صراحت هرگونه اهانت و دروغ و هر فعل حرامی را برای نهی از منکر به شدت حرام اعلام کرده (ر.ک : تحریر الوسیله) و در مورد رفتار تند و بی ضابطه حکومتی تان فرموده: “من حقیقتاً نگران هستم من نگران اسلام هستم … آدم های جاهلی هستند که به خیال خودشان خدمت می کنند برای اسلام، لکن «سرخود» کارهایی می کنند که ضرر به حیثیت اسلام می خورد، … اصلاً موازین تو کار نیست، همان طوری که در رژیم سابق بدون میزان اسلامی و شرعی عمل می کردند، حالا هم بدون میزان شرعی و عقلی عمل می کنند، و این تأسف بسیار دارد”. (صحیفه امام ، ج ۱۱ص۳۱۲)

از فقهاء معاصر استاد بزرگوار ما آیت الله شبیری؛ صریحا نفیِ نهی منکری نموده اند که با منکر دیگری بخواهد انجام شود، و تصریح می فرماید: “استفاده از برخورد فیزیکی برای نهی از منکر خود منکری بزرگتر است و هر کاری که موجب آسیب به اعتقادات مردم شود یقینا از معاصی کبیره است.”

بجاست متذکر شوم؛ استاد مطهری یاد از رفتار گروهی می کند که به اسم نهی از منکر، مرتکب چندین معصیت کبیره می شدند و چنین‌ می نویسد:« برخی از پشت بام چندین خانه عبور می کردند تا وارد خانه ­ای شده و به صورت عروس چک می زدند… این نهی از منکرها خودش منکر بود!»

تردیدی نیست که چنین نهی از منکرهایی نامی غیر از “جنایت” نداشته و ندارد.

۸ ) سوال مهم این است چرا برخی نهی از منکر را به سلاخی می برند؟ دو علت اساسی در اینجا مطرح است:
اول) دخالت قدرت ها و اغراض سیاسی!
دوم) روحیه عیب جوئی و رنجاندن مردم و ماجراجویی و انتقام گیری!

۹ ) باعث تاسف بسیار عمیق است که چگونه از یک واجب مشروط که حدود آن به عنوان “حدودالله” مشخص است و طریقه انبیاء بوده، احیانا جنایت زائیده شود و به نام دین عرضه شود.

این سخن استاد مطهری است که می نویسد:«ای نهی از منکر چه جنایت ها که به نام تو نشد!  نمیدانم از نهی از منکرهای نشده بیشتر باید متاسف بود، یا از نهی از منکر های شده که خودشان منکر بودند؟! »

در حالیکه امام خمینی از نهی از منکر این چنین نام برده: «ناهی از منکر مانند طبیب مهربان و پدر دلسوزی است که همواره متوجه خیر و صلاح است و اقدامات او همه لطف و رحمت بر او و همه اجتماع است. ناهی از منکر همه قصدش خداست و ذره­ای هوای نفسانی و حس برتری جوئی و خودنمایی در وجود او دیده نمی شود». (تحریر الوسیله)

۱۰ ) خشونت و آسیب زدن به افراد و یا به حیثیت “اسلام” با نام نهی از منکر ؛ خارج از دین است. و توجیه به “قانونی” بودن، غیر قابل قبول است. چون اصلا چنین قانونی وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد؛ خشونت به هر اسمی ؛ حتی اسم های مقدس و ممدوحی مانند؛ معروف و ارشاد و …، چون متکی به تئوری های دینی نیست و بر خلاف اکثریت است، هیچ گونه پیشتوانه تئوری و حقوقی ندارد.