کاندیدای واحد جریان اصلاحات میبایست در گفتار، رفتار و کردار، نماد و نمودی از اصول این گفتمان باشد. پاکدستی و فقدان هرگونه شائبه حول خود و نزدیکان، کارآمدی، امکان رأیآوری و جلب اعتماد و حمایت مردم از اصول خدشهناپذیری است که کاندیدای جبهه اصلاحات را در موقعیتی برتر از رقیب قرار میدهد.
عباس موسایی نوشت: شرایط کشور و عزم جزم جریان ضداصلاحات برای یکدستسازی قدرت، امروز بر بخش وسیعی از فعالان سیاسی و مردم روشن شده است. کیست که نداند انتخابات در نظام سیاسی با مختصات ایران، پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
در این راستا و برای مدیریت توأم با تصمیم و تدبیر و لحاظ شرایط زمینه و زمانه، فهم درست از مختصات سیاست، برای اهالی تصمیم و تدبیر ضرورتی اجتنابناپذیر است.
بدیهی است که جبهه اصلاحات از احزاب و جریانهای مختلف با انگیزهها، برنامهها و دیدگاههای مختلف تشکیل شده و هرکدام بر اساس قرائت خود از اصلاحطلبی، خواستار تبدیل شدن استراتژی و برنامه خود بعنوان برنامه جبهه است؛ اما همگی پذیرفتهاند که تحت عنوان «جبهه اصلاح طلبان ایران»، پیشبرنده مصالح و منافع ملی باشند.
هرگونه عدول از این اصل و تلاش برای تحمیل تمامعیار منویات شخصی، حزبی و باندی بر جبهه اصلاحات، بیالتفات به مبانی هویتساز اصلاحطلبی و تکانههای برسازنده این گفتمان، هرگونه بیالتفاتی به میانگین مطالبات جامعه جنبشی، همزمان به تهیشدگی اصلاحطلبی از اصلاحطلبی و عدم همراهی بدنه اجتماعی همراه خواهد شد.
اشتباه برخی اصلاحطلبان آن است که نه مبانی هویتساز اصلاحطلبی و نظام تفاوت اصلاحطلبی از غیراصلاحطلبی را مدنظر دارند و نه آنچه در زیر پوست اجتماع میگذرد را میشناسند.
ایشان رقابت سیاسی را بیالتفات به مطالبات انباشتهشده ملت و بر اساس اراده معطوف به قدرت معنا کردهاند و بر این اساس، تمام هموغم خود را برای ورود به قدرت سامان و سازمان میدهند. این رویه همزمان به انسداد در اصلاحات و پیروزی جریان ضداصلاحات راه خواهد برد.
بر اشخاص و نمایندگان احزابی که در نهاد اجماعساز حضور دارند و بالاخص راهبران جریان اصلاحات و تئوریسینهای این جریان فرض است که با نگاهی همهجانبهنگر، امکان غلبه منویات فرصتطلبان در این جناح را به حداقل برسانند و گفتمان فاخر اصلاحات را به جای ابتنا بر اراده معطوف به قدرت برخی فرصتطلبان و تئوریهای سطحینگرانه ایشان رها سازند و بین ظرائف و واقعیات سیاسی، اصول گفتمانی و مطالبات جامعه جنبشی سنتزی سیاستساز ارائه دهند.
برخی از این ظرائف عبارتند از:
۱. کاندیدای واحد جریان اصلاحات میبایست در گفتار، رفتار و کردار، نماد و نمودی از اصول این گفتمان باشد. پاکدستی و فقدان هرگونه شائبه حول خود و نزدیکان، کارآمدی، امکان رأیآوری و جلب اعتماد و حمایت مردم از اصول خدشهناپذیری است که کاندیدای جبهه اصلاحات را در موقعیتی برتر از رقیب قرار میدهد. معرفی کاندیدایی که به درست یا غلط، معرف این نظام تفاوت نباشد، خطایی است که نتیجهای ناگوار را برای اصلاحات و کشور در پی خواهد داشت.
۲. گفتمان و برنامههای جبهه اصلاحطلبان ایران و کاندیدای مورد حمایت، میبایست پاسخی منطقی به مطالبات انتظاری جامعه جنبشی باشد. این برنامهها میبایست توسط نخبگان عرصههای مختلف و معطوف به مبانی بحران و ارائه راهحلهای ایشان برای عبور از بحران باشد. در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست داخلی، اولویتها شناسایی و در مرای و منظر ملت قرار گیرد.
۳. اصلاحطلبان در اتخاذ تصمیم نهایی، نباید مغلوب مناسبات دوستانه اشخاص، رودربایستیهای معمول و اتخاذ تصمیم بر اثر فشار، عواطف و علایقی مادون منافع و مصالح ملی شوند.
۴. حضور چند کاندیدای اصلاحطلب تا روزهای منتهی به انتخابات برای پادمهندسی، مهندسی جریان رقیب، نکتهای است که تجارب گذشته بر آن صحه میگذارد. مبادا منافع و مصالح اشخاص، دست اصلاحطلبان را برای تصمیم خردمندانه نهایی خالی بگذارد.
به نظر می رسد وجاهت عمومی و تجارب گرانسنگ بزرگانی چون مهندس بهزاد نبوی، دغدغههای مصلحانه اکثریت اعضای جبهه اصلاحطلبان ایران و اشراف آقای سیدمحمد خاتمی، منافع و مصالح ایران را در این شرایط سخت، بر فراز دیگر دغدغهها خواهد نشاند.
جبهه اصلاحطلبان و شخص آقای خاتمی، نمیبایست اجازه دهند تا تعیین تکلیف نهایی، از جایگاه و وجاهت عمومیشان به نفع کاندیدایی خاص استفاده شود؛ بدان معنا که موضع نهایی در روزهای پایانی اتخاذ شود.
منبع: کانال تلگرامی راهبرد