به هر حال عمر دولت روحانی به پایان رسید و تاریخ فردا در باره عملکرد این دولت بهتر قضاوت خواهد کرد. بی شک عملکرد دولت جدید در قبال بحرانهای موجود و مجاز شدن ورود به عرصههایی که برای روحانی حرام ابدی بود، حقایق را بیش از پیش نمایان خواهد کرد.
حزب توسعه ملی ایران اسلامی به مناسبت پایان دولت دوازدهم و در تبیین عملکرد آن بیانیهای صادر کرد که متن آن در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده
نیکوکاران را از آنچه خداوند در باره آنها بر زبان مردم جارى میسازد، توان شناخت.(نهج البلاغه، عهدنامه مالک اشتر)
با برگزاری مراسم تحلیف آقای رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران دوره دولت دوازدهم به پایان رسید. طبعاً با فاصله گرفتن از دوران ریاست جمهوری آقای روحانی طی ماهها و سالهای آینده و آشکارتر شدن مشکلات ساختاری، زمینه ارزیابی منصفانهتری از عملکرد دو دولت وی فراهم خواهد آمد. در عین حال حزب توسعه ایران اسلامی به مثابه حزبی اصلاح طلب و حامی ریاست جمهوری آقای روحانی وظیفه خود میداند همزمان با پایان عمر دولت دوازدهم ضمن مروری اجمالی بر عملکرد او نکاتی را به اطلاع ملت شریف ایران برساند.
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با صحنه گردانی و مهندسی رقابت کاندیداها توسط شورای نگهبان در شرایطی برگزار شد که از یک سو کشور در عرصههای داخلی و خارجی گرفتار بحران بود و اقتصاد کشور براثر تحریمهای بین المللی ناشی از بحران هستهای شرایط ناگواری را سپری میکرد و از سوی دیگر جامعه پس از آشفتگیهای ناشی از بی اعتمادی در انتخابات سال ۸۸، در قهر با صندوقهای رأی به سر میبرد. رد صلاحیت باور نکردنی مرحوم آقای هاشمی به عنوان حلقه آخر مهندسی انتخابات به سود نامزد یا نامزدهای مورد نظر، میرفت تا قهر جامعه از انتخابات را عمیقتر کند. آقای حسن روحانی یکی از کاندیداهایی بودکه صلاحیتش به هزینه رد صلاحیت مرحوم هاشمی و به تصور این که امیدی به پیروزی او نیست، تأیید شد. روحانی به عنوان کاندیدای اصولگری معتدل و برخوردار از حمایت مرحوم آقای هاشمی رویکرد تنشزدا در سیاست خارجی و پیگیری دیپلماسی مذاکره را برای برون رفت از بحران هستهای و نجات اقتصاد ایران، روی میز انتخابات گذاشت. در چنین شرایطی اصلاحطلبان با تدبیری معطوف به مصالح ملی، از روحانی نه در قامت نامزد اختصاصی خویش، بلکه بر مبنای برنامه محوری انتخاباتیاش، یعنی پیگیری سیاست خارجی هوشمند، ملی و خردگرا، در برابر مسببان تحریم حمایت کردند تا با انتخاب او خواست روشن مردم که همانا تنشزدایی حکیمانه همراه با حفظ غرور ملی در سیاست خارجی بود، به کرسی بنشیند. برنامه محوری آقای روحانی و حمایت مرحوم آقای هاشمی و به ویژه آقای خاتمی و احزاب اصلاح طلب از او، جامعه را به عبور از قهر انتخاباتی و حضور در صندوقهای رأی ترغیب کرد . این حضور چشمگیر سناریوی از پیش طراحی شده را بر هم زد و آقای روحانی پیروز آن انتخابات شد.
دوران ریاست جمهوری آقای روحانی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
اول، روحانی در شرایطی قدرت را به دست گرفت که بر اثر بی کفایتی و ناآشنایی دولت و مسؤلان اداره کشور در دوره قبل با واقعیات عرصه بین الملل پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده و با توجه به حق وتوی آمریکا مقدرات کشورعملاً به گروگان آمریکا درآمده بود. همچنین قطعنامههای متعدد سازمان ملل عملاً فعالیت هستهای ایران را غیرقانونی و برای جامعه بین الملل خطرناک توصیف میکرد و با قرار دادن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، ایران را هدف تحریمهای بین المللی قرار داده بود. روحانی در دوره نخست ریاست جمهوری خود به همت وزیر امور خارجه و همکاران دیپلمات حرفهای آشنا با سیاست خارجی موفق شد؛ پرونده هستهای ایران را از سازمان ملل متحد به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هستهای بازگرداند و به تحریمهای بین المللی علیه ایران پایان دهد. این در حالی بود که در تاریخ معاصر سابقه نداشته است کشوری بدون تحمل خسارتهای سنگین ملی و بعضاً فروپاشی و تجزیه از تحت تحریمهای بین المللی ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد خارج شود. این موفقیت بی نظیر در تاریخ دیپلماسی کشور و رشد اقتصادی ناشی از رفع تحریمها با اقبال عمومی جامعه مواجه شد، به طوری که میزان آرای او در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ به نحو چشمگیری افزایش یافت.در نتیجه این توفیقات، اقتصاد ایران پس از یک دوره رشد اقتصادی منفی شش درصدی، رشد اقتصادی ۵/۴ درصدی، تک رقمی شدن نرخ تورم و رونق اقتصادی را تجربه کرد.
اگر چه اصلیترین شعار روحانی حل مشکل بحران هستهای بود، اما دستاوردهای دولت اول او به این حوزه محدود نماند، و جامعه در این دوره شاهد گشایشهای محسوسی در عرصه های فرهنگی و سیاست داخلی نیز بود، نهادهای مدنی و صنفی و انجمنهای دانشجویی که در دوره قبل منحل و یا تعطیل شده بودند یکی پس از دیگری مجدداً فعال شدند، احزاب جدیدی موفق به کسب مجوز فعالیت گشتند، در حوزه فرهنگی از جمله سینما، کتاب و نشریات گشایشهای امید بخشی به وجود آمد.
این توفیقات طبیعتاً احساس بی آیندگی و نگرانی شدید جریانهای اقتدارگرا در سطح حاکمیت را برانگیخت، لذا آنان که خود مسبب اصلی تحریمهای بین المللی علیه ایران بودند برای شکست دولت روحانی تمامی امکانات خود را بسیج کردند. کانون تهاجم آنان برجام بود، چرا که اجرای برجام و نتایج آن را در تضاد با موجودیت خود میدیدند. از این رو همه ابزارهای اطلاعاتی، تبلیغاتی و سیاسی از رسانههای دیداری و شنیداری تا منبرهای جمعه و جماعات و در راس آنها صدا و سیما برای تبدیل این دستاورد بینظیر و افتخار ملی به یک شکست و خیانت ملی به کار گرفته شد. در اولین گام همکاری شرکتهای آمریکایی و اروپایی در طرحهای اقتصادی کشور به مثابه یکی از نتایج مهم برجام، تحت عنوان مخالفت با برجام دو و سه مورد مخالفت شدید قرار گرفت و به این ترتیب میدان برای جریان ایران ستیزی که دو سال بعد در آمریکا بر سرکار آمد، فراهم گردید. بی تردید اگر شرکتهای آمریکایی در کنار شرکتهای اروپایی و چینی و روسی در طرحهای پروژههای اقتصادی و طرحهای توسعهای ایران درگیر میشدند، ترامپ به راحتی قادر به خروج از توافقنامه برجام و وضع تحریمهای غیر انسانی علیه ایران نبود.
دوم، دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی با حوادثی آغاز شد که خبر از فرجامی نامبارک میداد.اقدام ضد ملی مافیای قدرت ثروت و سازماندهی تظاهرات ضد دولتی در مشهد سرآغاز این حوادث بود. آن تظاهرات خیلی سریع از اختیار طراحان خارج شد و با پیوستن اقشار محروم و ناراضی موج اعتراضات به سرعت به بیش از صد شهر کشور گسترش یافت. گستردگی بی سابقه موج اعتراضات خیابانی بهمن ۹۶ نقطه عطفی در عمر دولت روحانی به شمار میآید. گستردگی این اعتراضات برای ترامپیستهای ایران ستیز کاخ سفید پیامی مثبت به همراه داشت و آنان را به خروج از برجام و تحریمهای همه جانبه ترغیب کرد. نهایتاً برجام میان دو تیغه قیچی افراطیون داخلی و ایران ستیزان راهیافته به کاخ سفید به محاق رفت. کاسبان تحریم تنها از اعلام جنگ اقتصادی تمام عیارعلیه ایران از سوی آمریکا استقبال نکردند، بلکه با ایجاد بحرانهای مختلف در داخل و اقدامات ماجراجویانه در خارج بر توفیق و کارآمدی این جنگ غیر انسانی افزودند.
در شرایطی که کاهش شدید صادرات نفت بر اثر تحریمهای غیر انسانی آمریکا اقتصاد کشور را با بحران روبرو کرده بود و کشور برای مقابله به شدت نیازمند وفاق و همدلی و پراکندن بذر امید و آرامش بود، افراطیون حاکم بر کوره بحرانآفرینی در داخل و ماجراجویی در خارج میدمیدند. تا از یک سو موجب سقوط دولت شوند و افکار عمومی را برای همیشه از تحقق مطالبات خویش از طریق صندوقهای رأی ناامید سازند و از سوی دیگر به جهانیان پیام دهند که به جریان اعتدال و اصلاح در داخل کشور امید نبندند. ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراین، برخورد خشن با اعتراضات مردمی در آبان ۹۸ که به مرگ تعداد زیادی از هموطنانمان انجامید از جمله دیگر حوادث بی سابقهای بودند که روان جامعه را به شدت آزرد و زخمی برجای گذاشت که تا کنون باقی است. از سوی دیگر بلایای طبیعی پی در پی بی سابقه نظیر سیلهای ویرانگر در جنوب و شمال و شرق و غرب، زلزلههای با وسعت تخریب گسترده، شیوع بیماری کوید ۱۹، و این اواخر خشکسالی و بحران آب به کمک بلاها و فتنههای سیاسی آمدند تا نام دولت روحانی به عنوان بدشانسترین دولت در تاریخ معاصر کشور ثبت شود. به رغم این همه در همین شرایط سخت و دشوار دولت روحانی اقداماتی ارزشمند و درخور تحسین در کارنامه خود ثبت کرد. مقاومت در برابر اجرای مصوبات ضد ملی که میتوانست پرونده هستهای کشور را به بن بست بکشاند و بازگذاشتن مسیر مذاکرات برجامی که در ماههای آینده ارزش حیاتی آن بیشتر ملموس خواهد شد، مقاومت در برابر فشارها برای محدود کردن فضای مجازی که تا احضار و تهدید وزیر ارتباطات پیش رفت، اقدامات افتخارآفرین در بخشهای نفت و گاز و تولید بنزین، اجرای طرحهای حیاتی انتقال آب و آبیاری، توسعه راهها و خطوط راه آهن، اصلاح حقوق کارمندان و کارگران و بازنشستگان و مستمری بگیران در حد امکان و مهمتر از همه حفظ اقتصاد کشور از فروپاشی در دورانی که صادرات نفت به کمتر از دویست هزار بشکه در روز رسیده بود، خدمات به یادماندنی و درخور تقدیر روحانی و همکارانش در دولت دوازدهم است
این کارنامه میتوانست بسیار موفقتر از این باشد اگر روحانی با پیش بینی تشدید بحرانها در دور دوم -که چندان دور از انتظار نبود، کادر مدیریت قویتری را در سطح وزیران و مدیریت میانی به کار میگرفت. متأسفانه عقب نشینی در برابر فشارها و اعمال نفوذها به مجموعهای از مدیران انجامید که توان و ظرفیت لازم برای مواجهه موفق و قابل قبول با بحرانها و مشکلات کشور نداشت. تیم رسانهای دولت در قبال تهاجمات گسترده کاملاً منفعل و در برقراری ارتباط و توجیه رسانههای همفکر به شدت ضعیف و ناکارآمد عمل میکرد. در حالی که جامعه از روحانی انتظار قاطعیت در عمل و استحکام در مواضع داشت، واکنش او در قبال بحران آفرینان صاحب قدرت، به اظهارات گزنده در سطح تبلیغاتی و عقب نشینیهای عجیب در سطح عمل و اعتماد بیش از حد به کسانی بود که کمر به سقوط دولتش بسته بودند، محدود میشد. نمونه روشن این تضاد در کلام و عمل را میتوان در انتقاد ازبودجه کلان نهادهای غیر پاسخگو و عمدتاً مخالف و تخریبگر و در عین حال تن دادن به افزایش بودجه آنها در لایحه بودجه یا تقبل تعهدات و زیانهای انباشته بنگاههای مالی و بانکهای ورشکسته وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی و ادغام آنها در بانکهای دولتی مشاهده کرد. عملکرد فاجعه بار وزارت کشور و شخص وزیر کشور در جریان اعتراضات مردمی علیه افزایش قیمت بنزین، شکایت و پرونده سازی وزارت اطلاعات روحانی علیه فعالان رسانهای و سیاسی اصلاح طلبی که علیه برخورد خشن با اعتراضات مذکور اقدام به صدور بیانیه کرده بودند و مواضع غیر قابل توجیه شخص حسن روحانی در جریان این اعتراضات هدیههای بسیار ارزشمندی به مافیای قدرت ثروت مخالف دولت در بیاعتبار کردن کامل دولت و رنگ باختن خدمات ارزشمند آن در نزد افکار عمومی بود. سکوت تأیید آمیز در برابر شوهای تبلیغاتی وزیر بهداشت در جریان شیوع بیماری کوید ۱۹ و تمکین در برابر فشارها و ادعاهای گزاف مبنی بر ساخت و تأمین واکسن مورد نیاز کشور در داخل و اختصاص مبالغ هنگفت و خارج از محاسبه در این مسیر و در نتیجه عدم اقدام به موقع برای دریافت سهمیه اختصاص یافته از سوی سازمان بهداشت جهانی به ایران جملگی از انفعال و مدیریت ضعیف و فقدان مشاورانی کاردان و فهیم یا احساس کاذب بی نیازی از چنین مشاورانی حکایت میکرد.
در کنار این غفلتها و تغافلها و رفتارهای منفعلانه منصفانه نخواهد بود اگر از خطای فاحش برخی از اصلاح طلبان و بازی در سناریوی مافیای قدرت ثروت علیه دولت روحانی نگوییم که به رغم آگاهی از علل واقعی وضع موجود، آدرس غلط داده دولت روحانی را آماج حملات خود قرار میدادند تا شاید از خود در قبال حمایت از روحانی در گذشته و وضعیت موجود سلب مسؤلیت کنند.
به هر حال عمر دولت روحانی به پایان رسید و تاریخ فردا در باره عملکرد این دولت بهتر قضاوت خواهد کرد. بی شک عملکرد دولت جدید در قبال بحرانهای موجود و مجاز شدن ورود به عرصههایی که برای روحانی حرام ابدی بود، حقایق را بیش از پیش نمایان خواهد کرد.
حزب توسعه ملی ایران اسلامی که همواره کوشیده است در قبال دولت روحانی موضعی منصفانه داشته باشد؛ بر خود فرض میداند از خدمات او و دولتش تقدیر کند. دولت روحانی در دور نخست توانست به کمک دیپلماسی حرفهای و تحسینبرانگیز خود ایران را از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و تحریمهای بین المللی خارج کند و با توافقنامه برجام به فعالیت هستهای ایران رسمیت جهانی ببخشد، و زمینههای بازگرداندن ایران به مسیر پیشرفت و توسعه را فراهم آورد؛ فرصتی که مانند بسیاری از فرصتهای دیگر طی سالهای پس از انقلاب خیلی ارزان از دست رفت. ایرانیان با دولت روحانی به خوبی دریافتند که وجود یک دیپلماسی کارآمد و معطوف به تامین منافع و امنیت ملی، یکی از مهمترین پیشنیازهای توسعه همه جانبه، به خصوص توسعه اقتصادی است. این دولت توانست موضوع سیاست خارجی را از محافل نخبگان، به فضای عمومی و کوچه و بازار بیاورد. نگاهی گذرا به مطالبات و خواستههای مردم در جریان اعتراضات اخیر به روشنی از آگاهی عمیق مردم از ریشه مشکلات کشور و نقش سیاست خارجی فعال و تعامل سازنده با جهان در پیشرفت و توسعه کشور حکایت میکند. مفهوم گفت و گو و ارتباط براساس منطق برد-برد کلید واژه ای است که در صورت پذیرش در سطح ملی میتواند کشور را از فضای دوقطبی و تقابل مخرب و ویرانگر به سوی مفاهمه و تعامل پیش براند. تحقق این چشمانداز امیدبخش چندان دور نیست.
منبع: عصر ما