سیدضیاءمرتضوی

عدالت یک واقعیت تکوینی است که با فرض وجود، با این رفتارها از نگاه شرعی مخدوش می‌شود و نیاز به توبه دارد و مانند منصب، امری صرفا اعتباری نیست که بتوان هرچند به ناروا به کسی داد.

 

سیدضیاء مرتضوی نوشت: آقایان! آقایان جمهوری! آقایان جمهوری اسلامی! باور کنید این کشور و این مردم نجیب و این جمهوری برخاسته از «الله اکبر»ها و خون صدها هزار شهید، هیچ نسبتی با برخی رفتارهای «عوامل» شما ندارد؛ رفتارهایی که اگر هم ناشی از خطا و «خودسری» باشد اما واکنش درخوری در برابر آنها نشان نمی‌دهید. مردم را تحقیر نکنید و این گونه وجدان جامعه و داوری آنان درباره خود و ارزش‌های مورد ادعا را نادیده نگیرید. این رفتارها سرانجام خوبی ندارد. اگر برخی رفتارها در پستوخانه‌های فکری و تصمیم‌سازی و مراکز بازجویی و مانند آن در برابر دید همگان نیست، اما خوشبختانه بسیاری از رفتارهای بیرونی، از نگاه تیز و پی‌گیر مردم و دوربین‌های آنان پنهان نمی‌ماند و «صیانت» واقعی همین است!

بنده انگیزه‌های شما را که چه بسا در جای خود قابل دفاع و قدردانی باشد نادیده نمی‌گیرد؛ چنان که هیچ گاه نمی‌توان آن همه خدمات نیروهای حافظ امنیت و نظم را نادیده گرفت. روی سخن با چنین رفتارهای نارواست که هیچ نسبتی با شرع و حکمرانی اسلامی و انسانی ندارد. چگونه می‌شود به نام «حفظ کرامت زنان» در لزوم پایبندی به حجاب، همین کرامت و شخصیت نادیده گرفته شود و در برابر دیدگان عموم، فریادهای یک مادر که «دخترم بیمار است» پایمال گردد؛ آن هم مادری که دست‌های خود را در برابر خودرو برخی عوامل ناصالح شما حمایل کرده و التماس می‌کند دخترش را نبرند ولی بر زمین افکنده می‌شود! البته به لطف انتشار عمومی، تذکر می‌گیرد.

آقایان محترم! سرزدن خطا طبیعی است اما اگر تکرار و به رویه تبدیل شد، دیگر قابل گذشت نیست. اگر برخورد شایسته با خطاکاران صورت نگرفت، چه بسا نشان‌دهنده این باشد که در راستای خواست کلی کسانی است که مسئولیت‌های اصلی را در کشور بر عهده دارند. باور کنید عذرخواهی از کسانی که شخصیت و سلامت آنان پایمال خشونت برخی عوامل شما می‌شود، حتی در بالاترین سطوح کشور از جایگاه و حرمت شما نخواهد کاست؛ بگذریم که برای برخی از این رفتارها به مقتضای سخن علی(ع) در نهج البلاغ باید خون گریست و حتی اعلان عزا کرد! چنان که آن عزیزدردانه «معزول» چند سال پیش با یک زن بی دفاع چنان کرد که به قتل او انجامید!

شما و ما مدعی پیروی از پیامبری بزرگ‌منش و سراسر اخلاق و کرامت هستیم که مؤذن خود، جناب بلال را توبیخ کرد که چرا پس از پیروزی در جنگ خیبر، دو نفر از زنان اسیر را که داغدار بودند و برای انتقال به او سپرده شده بودند، از کنار برخی کشتگان آنان عبور داد و یکی از آن دو با دیدن کشتگان با شیون به صورت خود سیلی زد و خاک بر سر پاشید! لابد بلال گمان می‌کرد با همان شدت که در میدان جنگ عمل کرده، می‌تواند با زنان بی‌دفاع آنان نیز رفتار کند و احساسات و شخصیت انسانی آنان را پایمال سازد! اما پیامبر اکرم(ص) بی‌درنگ او را نکوهش کرد: «ای بلال! آیا رحم و مهربانی از تو کنده شده است که این دو زن را بر کشتگان خودشان عبور می‌دهی!»

در جامعه چه رفتارهایی و چندبار باید اتفاق بیافتد که آقایان به درستی به خود آیند؟ این بنده، چنان که در جای دیگر به تفصیل نشان داده، سیاست‌گذاری صحیح در حوزه پوشش از جمله حجاب زنان را که بی‌تردید از واجبات شرعی است و نیز اعمال سیاست‌های کاملا کارشناسی‌شده در این باره را در قلمرو اختیارات حکومت صالح می‌داند، اما تردید ندارد که رفتارهایی از نوع آنچه اشاره شد، پرداختن به معلول‌ها و نادیده گرفتن علل و عوامل اصلی است که عمدتا به سیاست‌های نادرست جاری در حکمرانی موجود برمی‌گردد و رفتارهای یادشده به جای «ارشاد» مایه «اضلال» خواهد شد و در روابط و مناسبات کلی حکومت و مردم نیز بسیار زیان‌آور است.

آن خطیب «منصوب» هم، که با تکیه بر «پوتین» قدرت، در موضوع حجاب، اصالت خانوادگی بخشی از جامعه را زیر سوال می‌برد و به بهانه «کلی‌گویی» و «مقصود برخی است»، به آنان تهمت «حرامخواری» می‌زند، نه تنها خدمت به فرهنگ حجاب و عفاف نمی‌کند بلکه برخی چارچوب‌های اخلاقی دیگر را پایمال می‌کند و آن گاه باید پرسید شرط «عدالت» در نماز که با یک «غیبت» از میان می‌رود، چه نسبتی با چنین اهانت‌ها و نسبت‌های ناروا در یک «خطابه» عمومی دارد؟ عدالت یک واقعیت تکوینی است که با فرض وجود، با این رفتارها از نگاه شرعی مخدوش می‌شود و نیاز به توبه دارد و مانند منصب، امری صرفا اعتباری نیست که بتوان هرچند به ناروا به کسی داد! آقایان با مردم بیشتر مهربان باشید و در روش خود بازنگری کنید و این همه وزر و وبال و مظلمه را بر خود بار نکنید.