جواد اطاعت

امشب شب علی(ع) است. همو که به گفته خویش راههای آسمان را از زمین بهتر می شناسد. او که قدرت و حکومت را از کفش پاره، نه، از ترشحات عطسه ماده بزی بی ارزش تر می داند، مگر آنکه در پناه آن حقی را احیاء و از ظلمی جلوگیری کند.

 

جواد اطاعت نوشت: به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

جاذبه گیرا و پژواک دلنشین آوای قرآن که از ماذنه پراکنده میشود، با ربایش دلها همه را به میعادگاه کشانده است. ستارگان این دخترکان معصوم که در تاریکی ها فرصت خود آرایی دارند درغیبت مهر و ماه به زمینیان چشمک می زنند تا اوج را به رخ بکشند. نسیم خنکی که گویا رایحه ای بهشتی است وزیدن گرفته است. آن سوتر در لابلای شاخسارها صدای مرغان تسبیح گوی گوش هوشمان را نوازش میدهند.

فضای روحی و معنوی طبایع مختلف را در کنار یکدیگر نشانده و مردان از هر قوم و قبیله در رواق مسجد در شعشعه چراغ زنبوری ها تکیه به دیوار نشسته اند تا به تناسب هر کدام از کوچک و بزرگ پنج آیه ای قرائت کنند. زنان نیز در نیم طبقه فوقانی گرد هم جمع آمده، همه سمع و بصر شده اند تا کلام حق در گوش جانشان فرو خلد. قاری ارشد، پیر مردی نیک سیرت، که عابدی صادق و زاهدی عاشق است با محاسن سفید و عینکی قطور بر صفحات قرآن بزرگش متمرکز است تا عثرات احتمالی قاریان را متذکر شود. گویا او مامور است که تمامی کلمات و آیه های این مصحف آسمانی به درستی تلفظ و قرائت شوند. گهگاهی این مصحح و مفسر که با قناعتی کم نظیر در اوج استغنا عمری به عزت و حرمت زیسته با زبانی نرم و لطیف ،شان نزول برخی آیات و معانی ظریف و لطیف آن را با فصاحت و بلاغت تشریح و تبیین می کند. بیان او آمیزه ای شگفت از اختصار در عین رسایی و زیبایی و بیانگر استادی و تسلط او بر کلام وحی است.

    شکوه، عظمت و معنویت بر این مجلس قرآنی حاکم است. در تاریکی شبستان که تنها چند شمع با بضاعت اندک خویش به جنگ تاریکی ها آمده اند، عاصی و عابد در آن کورسو زانوی تعبد به بغل گرفته اند تا با والگی دل، روح را صیقل زنند و با اعتلای آن سبک روحی، نشاط و حوائج معنوی را در عمق وجدان خویش جویا شوند.

قطره های آب چون در شاهوار از گوشه چشمان بر گونه ها غلطان است تا سوز درون را با خنکای آن فرو نشانند و مرهمی بر دل افگار خویش باشند.

فانوس مهتاب در تربیع کم کم از ستیغ کوهها فرو می ریزد تا سیاهی ها را فراری دهد و ستارگان را به تعظیم وادارد.در تراوش مهتاب با اتمام محفل قرآنی، دعای جوشن کبیر با حالتی موزون همراه با تضرع، نجوا کنان خدا را با صفاتش فرا می خوانند (اللهم انی اسئلک باسمک یا الله یا رحمان یا رحیم یاکریم یا مقیم یا عظیم یا قدیم یا علیم یا حلیم یاحکیم سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من االنار یا رب…) تا با استغاثه و تضرع ، رهایی از آتش جهنم را طلب کنند.

     آری در شب قدر ، مصحف آسمانی تمام وکمال بر قلب محمد(ص) نازل شده است تا در سایه عمل به آن انسان به رستگاری نائل آید، باید با تلاوت آن و نردبان دعا به بام عشق صعود کرد و سروش رستگاری را در اعتلای روح فریاد زد.

آن طرف در زاویه شبستان جوانی که نور حقیقت و عشق و محبت در خانه دلش لانه کرده است صورت بر خاک ساییده ،توفان سرشک می گشاید تا در ظلمت غم ،زیباترین و عمیق ترین رابطه عاطفی و معنوی را با خالق خویش پیوند زند و با پالایش روح و تزکیه نفس از گرفتاری ها رها و در سعد وصال به شادی ابدی بپیوندد.

آن سوتر گریه امان زنان را بریده است گویا همه حوائجشان را امشب طلب می کنند.کودکان معصوم که فلسفه وجودی این آه وناله ها را نمی دانند با حالتی غمگین و محزون  نظاره گرند و بعضا بی هدف اشک میریزند.

آری این شب از هزار ماه برتر و بالاتر است، باید که موقع را مغتنم شمرد.

امشب شب علی (ع) است. همو که به گفته خویش راههای آسمان را از زمین بهتر می شناسد. او که قدرت و حکومت را از کفش پاره، نه، از ترشحات عطسه ماده بزی بی ارزش تر می داند، مگر آنکه در پناه آن حقی را احیاء و از ظلمی جلوگیری کند. همو که در کوچه های کوفه شبانه از کودکان یتیم تیمار داری می کند. او که دوست و دشمن در قلمرو حاکمیتش از حقوق مساوی برخوردارند. همو که با مخالفان مدارا میکند مگر آنکه دست به شمشیر به جنگ برخیزند تا ناگزیر به دفاع شود. همو که در تقسیم بیت المال عدل را میزان و ملاک است. همو که در دادگاه حکومتش در مقابل شاکی تسلیم رای و نظر قاضی محکمه است. او که شجاعتش زبانزد عام وخاص است ؛اما مظلومیش فریاد همیشه رسای تاریخ است. همو که از فرط تنهایی دردهای دل خویش را با چاه زمزمه می کند.او که خار در چشم و استخوان در گلو از حق خویش میگذرد تا جامعه نوپای اسلامی بماند. هموکه موقع نماز از خوف خدا چون بید بر خود می لرزد و خدا را نه بخاطر ترس از آتش جهنم یا طمع بهشت؛ بلکه چون او را شایسته عبادت می داند در پیشگاه او به سجده فرو می افتد(الهی ما عبدتک خوفا من نارک ولا طما الی جنتک بل وجدتک اهل لعبادتک). همو که در کعبه به دنیا می آید و در محراب بدست شقی ترین انسان ها به شهادت می رسد تا بگوید به خدای کعبه رستگار شدم (فزت برب الکعبه). آری در شب قدر باید با بالهای علی(ع) در فراز شد، تا وسعت ملک لا مکان بینی و تا عین الیقین ،نه،حق الیقین پرواز کنی.

و چه زیباست این آئین…

از خوانندگان عزیز التماس دعا دارم.