اختصاصی؛

تقریبا همگان می دانند هر نوع برخورد با اخلالگران این سخنرانی ها «در صورت انجام»، برخورد با معلول ماجرا خواهد بود. چرا که قطعا آنها به تشخیص خود مرتکب این نوع اقدامات شنیع نمی شوند و دارای مرکز فرماندهی و سازماندهی مشخصی هستند.

 

به گزارش صبح ما، موضوع تکراری برهم زدن سخنرانی شخصیت ها از سوی عوامل هدایت شونده، نه محدود به زمان و نه مختص چهره ای خاص است. اما شیوه مشترکی در این رابطه وجود دارد که قابل اعتناست.

بنابراین بهتر است مروری بر برخی از شاخص ترین این اقدامات در دهه های اخیر داشته باشیم تا چهره واقعی اخلالگران بیش از پیش نمایان شود.

در ۱۵ خرداد سال ۸۵ در شرایطی که هنوز دولت اصولگرای احمدی‌نژاد یک‌ساله نشده بود، برخی نیروهای تندرو در مراسم گرامیداشت قیام ۱۵ خرداد سخنرانی اکبر هاشمی‌رفسنجانی را در شهر قم به تشنج کشیده و آن را برهم زدند.

پنجم دی ماه سال ۸۸ نیز، سخنرانی سیدمحمد خاتمی رییس جمهور محبوب دوران اصلاحات که به مناسبت شب تاسوعای حسینی ایراد می شد، با حمله گروهی از عوامل ناشناس «ولی متحد» و با تجهیزاتی نظیر گاز اشک آور و باتوم، نیمه تمام ماند.

در مراسم ویژه بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام هم که سال۹۵ برگزار شد، سخنرانی سیدحسن خمینی با اخلال عده ای از افراطیون مواجه شد. جالب اینکه مشابه همین اتفاق سال ۸۹ نیز تکرار شده بود.

همچنین روز گذشته در سی و سومین مراسم ارتحال امام که در حرم مطهر برگزار شد، عده ای هدایت شده اقدام به سردادن شعار حین سخنرانی نوه بنیانگذار کبیر انقلاب کردند که با واکنش رهبری نیز مواجه شد.

اما به راستی اخلالگران چه کسانی هستند؟ و چرا در مقاطع مختلف رفتارهای مشابهی از خود بروز می دهند؟ آیا واقعا خودسرند یا شبکه ای هدایت شده برای رسیدن به اهداف خود دارند؟

هرچند در گام نخست پاسخ به سوالات مذکور دشوار به نظر می رسد، اما با اندکی تأمل در این رابطه می توان به سرنخ های مشخصی از ریشه های خطرناک این ماجرا دست یافت. ریشه هایی که اگر هرچه سریعتر خشکانده و یا سوزانده نشوند، موجی از خشونت و افراطی گری را در جامعه به دنبال خواهند داشت.

در همین خصوص، آذر ماه سال ۹۵ بود که رییس فراکسیون امید مجلس دهم خبر از تلاش اعضای این فراکسیون برای تصویب طرحی جهت جلوگیری از اخلال در مراسم ها و سخنرانی ها داد. به موجب این طرح، اخلالگران سخنرانی ها با مجازات حبس از ۶ ماه تا دو سال روبرو می شدند؛ اما به نظر می رسد که با تغییر اعضای مجلس در پی انتخاباتی غیررقابتی و سرد در اسفند۹۸، طرح مذکور نیز به فراموشی سپرده شد تا دست و بال نیروهای هتاک در مراسم های سخنرانی و یا میتینگ های سیاسی همچنان باز بماند.

به هر روی، در این بین پاره ای از شخصیت ها، اقدامات اخلالگرانه عده ای را که با شیوه های تکراری، سخنرانی های چهره های نزدیک به امام و اصلاح طلبان و حتی گاهی میانه روها را هدف قرار می دهند، در راستای پروژه امام زدایی می دانند. مسیری که به باور آنها در دهه اخیر تشدید شده و جلوه های شوم خود را در حوزه های مختلف نشان داده است.

به عنوان مثال، آیت الله هاشم زاده هریسی که عضویت مجلس خبرگان را داراست، اخیرا با انتقاد از اخلال در سخنرانی سیدحسن خمینی، گفته است:(یک جریان فکری و سیاسی در سال های اخیر«امام زدایی» را به صورت عملی دنبال کرده و به دنبال مصادره انقلاب در جهت تفکرات و خط مشی سیاسی خود است.)«دیده بان ایران/۱۴ خرداد۱۴۰۱»

از سوی دیگر، جواد امام دبیرکل مجمع ایثارگران نیز در واکنش به تلاش عده ای برای برهم زدن سخنرانی یادگار امام در روز گذشته نوشت: «کیست که نداند این نیروهای به اصطلاح خودسر، کاملا سازمان یافته با هدف برهم زدن سخنرانی ایشان همچون سال ۸۹ با اسم رمز «مرگ بر ضد ولایت فقیه» به میدان آمده اند؟!»

همچنین مجتبی توانگر، نماینده تهران در مجلس اصولگرا نیز در واکنش به تازه ترین اقدام این عده در برهم زدن سخنرانی سیدحسن خمینی نوشت: «افرادی که می‌خواستند مانع سخنرانی آقای حسن خمینی شوند‌ پیاده نظام جریانی هستند که فکر می‌کنند هر چه بیشتر فریاد بزنند سوپرانقلابی خواهند شد!»

اما سوپر انقلابی ها چه کسانی هستند؟

بنابراین گزارش، نگاهی به ظاهر اخلالگران و شعارهای سرداده شده از سوی آنها نشان می دهد که اکثریت این جماعت در سنینی قرار دارند که انقلاب و حتی جنگ را ندیده اند. از این رو، فکر می کنند هرقدر عربده های بلندتری بکشند و شعارهای تندتری سر دهند، انقلابی تر خوانده می شوند.

با این حال امروز به راحتی می توان دریافت که «انقلاب ندیده های اخلالگر»در این گونه مراسم ها که فریادهای بلندی سر می دهند و توجه ها را به سمت خود جلب می کنند، علیرغم تمایل عده ای که دوست دارند چنین وانمود شود، «خودسر» نیستند.

در ریشه دار بودن این نوع اقدامات انتقام جویانه از نزدیکان امام، می توان به ماجرای قطع سخنان سیدحسن خمینی از صداوسیما در آیین تجدید میثاق دولت سابق که بهمن ماه سال ۹۹ در حرم امام برگزار شد، اشاره کرد. متاسفانه امام زدایی نه تنها بیت شریف ایشان را در برگرفته، بلکه اصلاح طلبان را نیز به عنوان نزدیک ترین جریان سیاسی به امام و انقلاب نشانه رفته است.

از سوی دیگر، حجم تخریب های صورت گرفته علیه چهره های مورد وثوق امام در دهه های اخیر بر این شائبه دامن زده است که عده ای انقلاب را بدون نام و آثار بنیانگذار و فرزندانش می خواهند.

در همین راستا، مشاهده می شود که حتی گفته های صریح امام نیز با تحریف های عجیب و غریب مواجه می شود. مواردی نظیر منع نظامیان از حضور در عرصه های سیاسی و اقتصادی، تاکید بر جمهوریت نظام و نقش کلیدی مردم در تعیین سرنوشت خودشان و همچنین میزان قرار داشتن رای ملت که همواره مورد تاکید امام خمینی بوده، امروز با تفسیرهای دیگری از سوی برخی گماردگان فرمایشی در تریبون های رسمی و رسانه ها، وارونه جلوه داده می شوند.

همچنین نخست وزیر مورد حمایت امام و رییس بنیاد شهید دوره حیات ایشان که هر دو از دوستداران و نزدیکان امام بوده اند، بیش از ۳۰۰۰ روز است که در حصری غیرقانونی به سر می برند. این درحالیست که وضعیت دیگر علاقه مندان مکتب خمینی نیز چندان تعریفی ندارد.

در قالبی دیگر نیز، اقدامات ویژه ای در راستای پروژه امام زدایی صورت می گیرد که حکایت از ریشه دار بودن برخی تحرکات در همین رابطه دارد. برای نمونه، سرودی ساخته می شود که با آنکه تصاویر سردار سلیمانی و سایر اشخاص کشور در آن خودنمایی می کند، اما هیچ نامی از بنیانگذار انقلاب اسلامی در آن برده نمی شود و زمانی که انتقاداتی نسبت به این مساله مطرح می شود، آقایان به این جمله بسنده می کنند که سرود مذکور متعلق به حضرت ولیعصر (عج) بوده است.

در چنین شرایطی، کدام عقل سلیم و سالمی باور می کند که برهم زدن سخنرانی نزدیکان امام و انقلاب، پروژه ای تعریف شده و معین از سوی گروهی از وابستگان به قدرت برای تعیین آینده سیاسی خودشان و با هدف حذف اندیشه ها و اصول اصلی انقلاب نبوده است؟

با این وجود، تقریبا همگان می دانند هر نوع برخورد با اخلالگران این سخنرانی ها «در صورت انجام»، برخورد با معلول ماجرا خواهد بود. چرا که قطعا آنها به تشخیص خود مرتکب این نوع اقدامات شنیع نمی شوند و دارای مرکز فرماندهی و سازماندهی مشخصی هستند.

بنابراین اگر واقعا اراده ای برای برخورد و عمل به توصیه و تذکر رهبری وجود دارد، باید با آن مراکز برخورد شود که البته امری بعید به نظر می رسد.