سیداصغر عفتی

ایران تشنه اصلاح و آبستن روش های غیر اصلاحی و جهشی است.هر فرد و گروه و جناحی که امروز توان و امکان اصلاح وضع موجود را دارد و با اصلاح مخالفت می کند به اندازه قدرت امروز خود در بروز رخدادهای فردا سهیم و دخیل است.

 

سیداصغرعفتی، دانش آموخته جامعه شناسی اقتصادی و توسعه نوشت: اصلاح‌طلبی مکتبی است که در آن از طریق نهادهای اجتماعی تغییراتی تدریجی و زیربنایی در ساختارهای اقتصادی یا ساختارهای سیاسی دنبال می‌شود. این جنبش در واقع واکنشی اعتراضی به سوسیالیسم  انقلابی بود که معتقد بودند برای ایجاد تغییراتی انقلابی راهی جز انقلاب توده‌ها وجود ندارد.

و هر کسی که وارد رادیکالیسم می‌شود، هرچه باشد، اصلاح‌طلب محسوب نمی‌شود، فقط نامی را دارد و فقط در این کالبد حرکت خود را انجام می‌دهد و کسی که معتقد است از درون نمی‌توان تغییری ایجاد و با همین ارزش‌ها و در این چهارچوب‌ها نمی‌توان فضا ایجاد کرد نمی‌تواند اصلاح‌طلب باشد.

سه گانه اصلاح طلبی:

۱- گروهی رویکرد اصلاح طلبی را به این دلیل برگزیده اند که جسارت و جرات اتخاذ رویکرد براندازانه ندارند. آنها در باور خویش تفاوت ماهوی و نظری با براندازان نداشته و صرفا برای ماندن در عرصه اجتماعی و رسانه ای کشور و یا از سر ترس و استیصال نقاب اصلاح طلبی را مقابل صورت خویش گرفته اند.
این طیف بزرگترین ضربات را به جامعه وارد کردند و سر هر بزنگاه و در مواجهه با هر مانع کوچک و بزرگی شروع به متلک پراکنی و طعنه به اصلاح طلبی کردند و با این رویکرد غیراخلاقی هم در شکست و ناامیدی جامعه از برنامه های اصلاحی نقش پررنگی ایفا کردند و بیش از پیش جامعه را نسبت به برنامه های اصلاحی بدبین ساختند.
۲- گروه دیگر نه تعهدی به نظام سیاسی حاکم و شعارهای آن، نه ایران و نه هیچ چیز دیگری دارند. آنها صرفا دنبال ماندن در قدرت و استفاده از منافع آن هستند. این طیف نه می خواهند که از خوان گسترده و رنگارنگ قدرت دست بردارند و نه دوست دارند که چهره ای محافظه کار از خود بروز دهند. اتخاذ رویکرد اصلاح طلبی برای این طیف نه یک باور و مرام سیاسی بلکه یک استراتژی از روی حساب و کتاب است. استراتژی که هم نگاهی به امروز و هم نیم نگاهی به فردای خود دارند.
۳- باورمندان به اصلاح طلبی، این طیف که شاید کوچکترین اقلیت، کسانی هستند که رویکرد اصلاح طلبی را نه از روی ریاکاری و منفعت طلبی و نه از روی استیصال بلکه به عنوان تنها باور و منش حقیقی برای رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه پذیرفته و باور دارند. باورمندان به این منش با هر حرکت اجتماعی مبتنی بر شور و احساسات و انقلاب و تغییرات آنی، به شدت مخالفند و نتیجه آن را چیزی جز اعمال خشونت و تندتر شدن فضا نمی دانند.

در میان این سه طیف، آنکه بیشتر هزینه داده و قربانی می شود و بیشترین فشار روانی و روحی را تحمل می کند و عملا هم چیزی جز توهین و ناسزا و تهمت نصیبش نمی شود، همان دسته سوم است که صادقانه و از روی باور و اعتقاد چنین منش و کردار سیاسی را برگزیده است…

کشور ما، تشنه اصلاح، با حضور باورمندان به منش اصلاح طلبی است و نمی تواند به وضع موجود ادامه دهد.
زیرا افزایش جمعیت و توسعه مطالبات ملی و انسداد در روابط خارجی و بالاخره انباشتگی بیش از حد مشکلات، تداوم وضع موجود را ناممکن ساخته است.

اگر تداوم وضع موجود مقدور نیست، در آن صورت باید پرسید که چه نوع تغییری قابل قبول است؟

تغییر در جوامع یا از نوع اصلاح است و یا به روش انقلابی، راه سوم هم وجود ندارد. ایران نمی تواند روش سومی اختراع کند.

“اصلاح” روشی خردمندانه، تدریجی و کم هزینه و روش تغییر “انقلابی” مخرب، پرهزینه و با طبیعت جامعه ناسازگار است.

انقلاب بر حسب تحلیل هزینه – فایده کاملا غیرعقلانی و ویژه جوامع هیجان زده است.

کشور ما عاجلا باید راهبرد ملی اصلاح را اعلام و عملیاتی کند و جمهوری اسلامی موضع خود را در این باب اعلام کند.
کشور تشنه اصلاح و آبستن تحولات  غافلگیر کننده است. حوادت پی در پی سال های گذشته نشانه و آیات روشن این روندهاست.
اگر کسانی در این مملکت فکر کنند که اصلاح را نپذیرند و وضع موجود پایدارست و پیامد خاصی هم پیش بینی نمی شود، خطرات نفی آن را جدی نمی گیرند!

انقلاب انتخاب طبیعی مردم جوامع  نیست، انقلاب اغلب از سوی نظام های بسته و اصلاح گریز به شهروندان تحمیل می شود.
ایران تشنه اصلاح و آبستن روش های غیر اصلاحی و جهشی است.هر فرد و گروه و جناحی که امروز توان و امکان اصلاح وضع موجود را دارد و با اصلاح مخالفت می کند به اندازه قدرت امروز خود در بروز رخدادهای فردا سهیم و دخیل است.
شهروندان اما، تحت هر شرایطی نباید جز به اصلاح فکر کنند، زیرا آنچه به طریقی غیر از اصلاح بدست آید همواره ارزشی کمتر از هزینه ها دارد. خوشبختانه به تعداد جوامع راههایی برای اصلاح وجود دارد خردمندان باید آن راهها را کشف و ابتکار نمایند.