برنامه حزب برای دولت سیزدهم تدوین و رونمایی شده است.این برنامه کانون فعالیت های حزب در چهار سال پیش روست. رویکرد ما در قبل از انتخابات این بود که باید گفتگو با گروههای اجتماعی را شروع کنیم. به توسعه کمی و‌کیفی تشکیلات بپردازیم. موضع حزب در انتخابات ۱۴۰۰ انسجام در مجموعه حزب را به بهترین شکل ممکن افزایش داده است و این انسجام به ما کمک می کند در آینده پیش رو با امید بیشتری به فعالیت بپردازیم.

 

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حرف ها و حدیث های بسیاری داشت. در همین رابطه آذر منصوری قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت و سخنگوی جبهه اصلاح طلبان با صدا گفت و گویی داشته است.

تحلیل شما از عدم استقبال مردم به اصلاح طلبها در انتخابات چیست؟

اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰در قالب جبهه اصلاحات به صراحت اعلام کردند که کاندیدایی ندارند. دلیل این نداشتن کاندیدا را نیز هم در بیانیه جبهه و هم بیانیه ۲۱حزب که پس از جبهه بیانیه دادند، تهی شدن انتخابات از معنا و مفهموم و‌نیز به خصوص حذف مردم ار انتخابات با روندی که شورای نگهبان بر سر انتخابات آورده عنوان کردند. حال اینکه جمعی از احزاب و افراد مخیر شدند که از نامزد مورد نظرشان در انتخابات حمایت کنند نافی رای و تصمیم جبهه نیست.

در واقع می خواهم بگویم آنچه در عمل انفاق افتاد، را نمی توان به نصمیم و موضع جبهه اصلاحات ایران بر مبنای سازو کار مصوب تعمیم داد رای نیاوردن کاندیدای مورد حمایت جمعی ار اصلاح طلبان را به کل جریان اصلاحات تعمیم داد. به هر حال حزب اتحاد و جمع کثیری از احزاب و شخصیت های حقیقی جبهه اصلاحات اعلام کردند که کاندبدای ندارند و نظرشان همان مصوبه جبهه اصلاحات بود. اما همین مصوبه و رفتارهای پی از این مصوبه جبهه نشان می دهد تشکیلات جمعی اصلاح طلبان باید به طوری جدی آسیب شناسی شود که جای بحثش اینجا نیست.

در واقع سوال شما را اینگونه اصلاح می کنم که چرا در انتخابات۱۴۰۰ ، ۵۲ درصد مردم رای ندادند و رای باطله بعد از نامزد پیروز رای دوم شد؟

پاسخ دادن به این سوال خود می تواند موضوع پژوهش های جدی تحلیل آراء این انتخابات باشد. اما کوتاه ترین پاسخی که می توان به آن داد این است که این ۵۲ درصد و آن میزان آراء باطله نسبتی بین مطالبات خود و صندوق رای و نهاد انتخابات نمی بینند. در واقع این عدم تناسب اگر به درستی مورد مداقه حاکمیت و جریان های سیاسی قرار نگیرد، حداقل پیامد آن در انتخابات بعدی ریزش رای دهندگان و افزایش این درصد است. این در حالی است که تصور می شود انتخابات شوراها به دلیل رقابت های محلی موجب افزایش مشارکت شهروندان بشود، اما دیدیم که در همین انتخابات هم در بسیاری از شهرها آراء باطله پیشی گرفت! البته بحث انتخابات شوراها را به نظرم باید جداگانه آسیب شناسی کرد. اما دریک نکاه کلی فقط این را می گویم که نهاد شورا که قرار بود در خدمت دمکراسی باشد، به ضد دمکراسی تبدیل شده است.وقتی نزذیک به ۵۸ درصد از شهروندان انتخاب دیگری غیر از اسامی کاندیداها را ترجیح می دهند به این معنی است که هم معنی و مفهوم انتخابات در حال از دست رفتن است و هم نهادهای انتخابی در جایگاهی قرار ندارند که بتوانند نسبت معنی داری بین عملکرد خود و مطالبات خرد و کلان شهروندان برقرار کنند. این نسبت بنا به دلایل متعدد من جمله وعملکرد شورای نگهبان بشدت بی اعتبار شده است.من معتقدم اصلام طلبان در این بی معنا شدن نقش چندانی نداشتند .همه راهها به نظارت استصوابی ختم می شود.

حالا که ننیجه انتخابات مشخص شده فکر می کنید بهترین راهبرد ممکن برای انتخابات چه بود؟(رای سفید، حمایت از همتی،تحریم و …)

به نظرم من هیچکدام از این راهبردها راهگشا نبوده و نخواهد بود. اگر دریافت و شناخت درستی از جامعه امروز ایران و اقتضائات و مطالباتش وجود داشته باشد، روشن می شود که رفتار مردم در هر انتخاباتی ممکن است متفاوت باشد. دلیل آن هم فقدان جامعه مدنی و احزاب قدرتمند است. در صورت بودن چنین ظرفیتی ساماندهی و سازماندهی سلبی به اشکالی که شما گفتید وجود داشت و می تواند منجر به شکل گیری جنبشی اعتراضی و مسالمت جویانه شود هر چند رای ندادن این ۵۲ درصد در انتخابات بانضمام رای های باطله نماد همین اعتراض مسالمت جویانه به رفتار شورای نگهبان است، اما شکل گیری چنین جنبشی الزاماتی دارد که هم از عهده و توان اصلاح طلبان خارج است و هم اساسا چنین باوری در این انتخابات وجود نداشت. اصلاح طلبان با همه توان آمدند، کاندیداهایشان رد شدند و ضمن اعتراض به شورای نکهبان اعلام کردند که امکان معرفی نامزد از آنها سلب شده است. اصلاح طلبان باید سر این موضع می ایستادند و به این رقابت که خداقل های یک انتخابات ازاد و عادلانه را هم نداشت، مشروعیت نمی دادند. این اتفاق اکر می افتاد و همه از موضع جبهه دفاع می کردند، امروز می توانستند با قدرت و انسجام بیشتری خود را کنار مردم قرار دهند. این انتخابات نه اولین انتخابات و نه آخربن انتخاباتی است که اصلاح طلبان در آن مشارکت می کنند، اما اگر شورای نکهبان بخواهد همین رویه و رویکرد سلبی را ادامه دهد، می توان گفت که سیاست‌ورزی اصلاح طلبانه انتخابات محور به نقطه پایان خود نزدیک شده است.

بعد انتخابات نقدهایب به نهاد اجماع ساز و رهبران آن شد؟تا چه اندازه این نقدها را وارد می دانید؟

ما با توجه به تجربه عملکرد تشکیلاتذجمعی اصلاح طلبان در این دوره از انتخابات تلاش کردیم ضمن آسیب شناسی گذشته به گونه ای عمل کنیم که آن نقدها به تشکیلات جدید وجود نداشته باشد.اما در عمل همان اتفاق سال ۹۸ باشدت بیشتری در این انتخابات هم تکرار شد. این به دلیل ضعف تشکیلات جمعی نبود.چرا که همه سازو کارهای لازم برای تحقق تصمیمات جمعی دیده شده بود. مثلا همین رای ۲/۳اعضای مجمع عمومی برای کاندیداهای ریاست جمهوری به این دلیل دیده شد که اجماع بیشتر روی انتخابات و افراد وجود داشته باشد و از تشکیلات چند صدا بیرون نیاید.

اما مسئله بیش از آنکه ناشی از ضعف تشکیلات باشد، به دو نگاه متفاوتی بر می گردد که در این جمع وجود داشته و دارد. بک نگاه همچنان معتقد است با تکیه بر حداقل هابی گه شورای نگهبان پیش روی ما می گذارد، می شود هم رای مردم را داشت و منشا اثر در مناسبات قدرت بود و گزوه دیگری که حزب اتحاد هم جزو این گروه است معتقد است انتخابات با رویه ای که شورای نکهبان در پیش گرفته از معنا و مفهوم تهی شده و با این رویه نه مردم دیگر با اصلاح طلبان همراهی می کنند و نه کاندیدای به فرض پیروز در چنین انتخاباتی می تواند از پس مطالبات مردم بر بیاید. به همیم دلیل به نظرم مسئله اصلی به وجود این دو نگاه بر می گردد.بعید است به فرض فعال بودن جبهه نتیجه دیگری منتج شود.

راهبرد حزب اتحاد برای آینده کشور بعد از سال۱۴۰۰چیست؟

برنامه حزب برای دولت سیزدهم تدوین و رونمایی شده است.این برنامه کانون فعالیت های حزب در چهار سال پیش روست. رویکرد ما در قبل از انتخابات این بود که باید گفتگو با گروههای اجتماعی را شروع کنیم. به توسعه کمی و‌کیفی تشکیلات بپردازیم. موضع حزب در انتخابات ۱۴۰۰ انسجام در مجموعه حزب را به بهترین شکل ممکن افزایش داده است و این انسجام به ما کمک می کند در آینده پیش رو با امید بیشتری به فعالیت بپردازیم.

آموزش و جریان سازی گفتگو ها و هم اندیشی های درون حزبی و عمومی دستور کار ثابت حزب در فعالیت های پیش روست. اگر جریان اصلاحات نتواند مرجعیت لازم برای نمایندگی گروههای اجتماعی، طبقات محروم و حذف شده و مطالبات قاطبه شهروندان ایران را از آن خود کند، عملا مهم ترین و اصلی ترین کانون قدرت خود را برای اثر گذاری در مناسبات قدرت هم از دست خواهد داد.حزب اتحاد در صدد کسب این نمایندگی است.

 

منبع: هفته نامه صدا