دبیرکل حزب اتحاد ملت گفت: امیدوارم تا دیر نشده گوش شنوایی برای شنیدن این پیام های خیرخواهانه و آشتی جویانه پیدا شود و همان طور که خانم فهیمی عزیز هم مکرر گفته اند؛ زندان و حصر جایی برای دگر اندیشان و منتقدان دلسوز و مصلح ایران و مخالفان خشونت پرهیز نباشد.

 

آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت در مراسم یادبود سهیل اعرابی که روز پنجشنبه در کانون توحید تهران برگزار شد، گفت: ربنا افرغ علینا صبرا و‌توفنا مسلمین
ایوب پیامبر را سرسلسله صابران جهان تا روز قیامت می نامند:
«راس الصابرین الی یوم القیامه»
چه بلاها و مصیبت هایی که ایوب کشید خانواده و فرزندانش را از دست داد و باز هم صبوری پیشه کرد( برغم زخم زبان ها و تهمت هایی که به او زدند) حتی لحظه ای ناشکری خداوند را نکرد.
«چارچیز آورده ام شاها که در گنج تو نیست
نیستی و حاجت و عجز و نیاز آورده ام»
اینکه در توصیف مادرانی که فرزند از دست می دهند یا در توصیف صبوری و تحمل رنج ها صبر ایوب داشتن مثال زده می شود، بی دلیل نیست.
از نگاه من خواهر عزیزم پروین فهیمی عزیز که دو جوان نازنینش؛ اولی که سهراب وار با شهادت رسید و این روزها هم در سوگ و غم جانکاه و غریبانه سهیل است، هر دو پاره های تنش، یکی از نمادهای حقیقی صبر ایوب در زمانه و روزگار ماست.
می دانم که او این رنج را فقط و فقط به عشق وطن پرستی، خیر خواهی، صلح طلبی و ایمانی که دارد تحمل می کند.
صبوری بر داغ های اینچنینی در واقع عادت کردن به رنج مداوم نبودن عزیزان است
و تو چه می دانی که داغ فرزند چیست؟
پروین خانم دادخواه هم هست، به موقع خودش دادخواهی هم می کند، اعتراض هم می کند، اما این دادخواهی او ذره ای باعث نشده که باورها و اعتقاداتش را زیر پا بگذارد.
باور به صلح و نجات ایران، باور به آشتی ملی و اصرار بر شنیدن صدای مردم از طرف حاکمان…
این مقدمه را گفتم که به نقش در طو تاریخ و در جهت پیشگیری از خشونتها، درگیری ها و تقویت صلح داشتند،اشاراتی کوتاه کنم.
تاریخ شهادت می دهد که زنان عمدتا نه در افروختن جنگها نقش داشتند و نه جنگ ها را راه اندازی کرده‎‌اند، بلکه خود همواره قربانی اصلی جنگ ها بوده اند. چه آنجایی که مورد تعرض قرار گرفتند، چه آنجا که فرزندان و همسرانشان را از دست داده اند و چه آنجا که پس از جنگ ها نیز مرارت های اصلی را زنان متحمل شده اند.
اما زنان در عین حال همواره پیشقراولان صلح بوده اند. یک نمونه در تاریخ اسلام صلح حدیبیه است. حتما دوستان می دونند که این پیمان صلح،پیمانی ده ساله است که در سال ششم هجری میام پیامبر و مشرکان مکه در منطقه حدیبیه امضا شد.(در سوره فتح به آن اشاره شدن است)
بسیاری از تاریخ نگاران این صلح را زمینه ساز گسترش فعالیت تبلیغی پیامبر و از مقدمات فتح مکه می دانند.
در شرایطی که تعصب های جاهلی نزدیک بود امتی را به انحطاط بکشاند، ام سلمه به پیامبر مشورت می دهد و همین مشورت برای بستن پیمان صلح باعث جلوگیری از خونریزی و جنگ و کشتار می شود. و داخل پرانتز عرض کنم که من هنوز نمی دانم چرا در نظامی که به دنبال تحقق و توسعه تمدن اسلامی و جامعه اسلامی و … است، مردم ما به دلیل تقابل حکمرانی با بخشی از جهان باید در رنج و مشقت و تحریم و سختی باشند.
خداوند در سوره نمل داستان معروف سلیمان نبی و بلقیس ملکه سبا را نقل می کند. بلقیس ملکه ای است که مشورت و بهره گیری از خرد جمعی همراه با دیپلماسی صلح خواه در سیاست خارجی و توجهی که به امنیت داخلی و ملکش دارد،مردم و کشورش را از تهاجم و ویرانی نجات می دهد و می بینیم که خداوند ملکه سبا را به عنوان زمام دار دمکرات و حکیم دوراندیش که شورا را اساس حکومت خودش قرار داده، معرفی می کند. بلقیس بعد از دریافت نامه تهدید آمیز سلیمان در صدد آزمودن سلیمان بر میاد تا ببیند که آیا او براستی پیامبر خداست یا سلطان، ملکه سبا بعد از دریافت این نامه تسلیم احساسات و تندروی های سپاهش و مردان اطرافش که در پاسخ به اولتیماتوم سلیمات از موضع شدت و قدرت خود حرف می زدند، نشد و عقل خوذش را بکار بست و در نهایت سبب نجات ملک و ملت خودش شد.
اینها را گفتم که تاکید کنم انفاقا نمونه هایی دز متون دینی و تاریخ اسلام داریم که تاکید بر نقش مصلحانه زنان در کنار همه نقش های اجتماعی و سیاسی که دارد، باید حاملان و عاملان و داعیه داران صلح ، ابتدا در کشور خودمان که آن زا اسلامی می دانیم، باشیم و پیاممان انفاقا به جهان هم صلح و رواداری و تعامل سازنده به نفع مردم باشد.
من تردید ندارم اگرتعداد بیشتری از زنان جزء رهبران جهان بودند، سطح منازعات و درگیری ها به مراتب پایین تر از اینی بود که در جهان امروز می بینیم.
جامعه جهانی امروز بیش از هرزمان به رهبرانی نیاز دارد که جهان و زمین و‌مردمش را مانند فرزندان خود بدانند.
او که در مراسم خاکسپاری فرزندش سهیل دیدم که برغم درد جانکاهش از عمق جان فریاد می زد که ؛ به داد جوانان ایران برسید تا در غربت نمیرند، من غیر از آشتی و صلح و نجات ایران هیچ خواسته دیگری ندارم.
هیچ واژه و کلمه و شعر و سخنرانی قادر به توصیف حال و روز مادری که دو جوان نازنینش را از دست داده نیست.
ما مادران ایران و چه بسا همه مادران این کره خاکی، یکی از خواسته ها و آرزوهایمان این است که تا هستیم خیر و خوشی و شادمانی و آرامش زنده بودن فرزندانمان را ببینیم و شاهد رنج آنها نباشیم، آنها برای ما انالله و اناالیه راجعون بگویند نه ما برای آنها.
درد از دست دادن فرزندان به معنای واقعی جانکاه و جانسوز است، اما صبوری و مقاومت و شجاعت ‌ و تلاش پروین خانم عزیز برای صلح،برای آزادی،برای بهبود خواهی، برای خشونت پرهیزی، برای بهتر شدن حال مردم ایران، برای اصلاح رفتار حکمرانی، برای اعتلای ایران عزیز، برای خیرخواهی و نوعدوستی و برای نجات ایران.
همه اینها هم مثال زدنی است
و هم نشان می دهد او و زنانی مانند او همه جوانان ایران را فرزندان خود می دانند که روحی چنین بزرگ دارد.
روح سهراب و سهیل عزیز شاد
از خداوند بزرگ برای پروین و همه شما بازماندگان و دوستان و همراهان سوگوار سلامتی و صبر و اجر مسئلت دارم.
امیدوارم تا دیر نشده گوش شنوایی برای شنیدن این پیام های خیرخواهانه و آشتی جویانه پیدا شود و همان طور که خانم فهیمی عزیز هم مکرر گفته اند؛ زندان و حصر جایی برای دگر اندیشان و منتقدان دلسوز و مصلح ایران و مخالفان خشونت پرهیز نباشد.
صحنه پیوسته به جاست
خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد.

 

منبع: امتداد