علی اکبر گرجی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، با انتقاد از طرح مجلس برای محدودسازی اینترنت گفت: فیلترینگ یک سیاست شکست خورده است. بنابر این از سیاست های اقتدارگرایانه دست بداریم. چون طبیعت بشر به گونه ای است که به محدودیت تن نمی دهد، تنها راه مقابله با آسیب های شبکه های اجتماعی، هدایتگری و ساماندهی است و هیچ راه دیگری ندارد.

 

طرح «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی و ساماندهی شبکه های اجتماعی» مرداد ماه سال گذشته در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول و برای بررسی جزئیات به کمیسیون فرهنگی ارجاع داده شد. اخباری که اخیرا منتشر شد حکایت از این دارد که این طرح به زودی وارد صحن علنی مجلس شورای اسلامی می شود و در صورت تصویب این طرح در مجلس محدودیت هایی در دسترسی کاربران ایرانی به شبکه های مجازی ایجاد می شود و حتی در طرح اولیه برای کاربران این شبکه ها مجازات های سنگینی هم در نظر گرفته شده بود.

در همین زمینه عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: «فیلترینگ یک سیاست شکست خورده است. بنابر این از سیاست های اقتدارگرایانه دست بداریم. چون طبیعت بشر به گونه ای است که به محدودیت تن نمی دهد، تنها راه مقابله با آسیب های شبکه های اجتماعی، هدایتگری و ساماندهی است و هیچ راه دیگری ندارد».

مشروح گفت و گو با دکتر علی اکبر گرجی را در ادامه می خوانید:

آقای دکتر گرجی اخیرا طرحی در مجلس در حال پخت و پز است که اینترنت و پیام رسان های خارجی ساماندهی شده و در نهایت در صورت عدم قبول شروط جمهوری اسلامی ایران، فیلتر شوند. چنین رویکردی که احتمالا به فیلترینگ می انجامد از لحاظ حقوقی چه مبنایی دارد؟

قبل از اینکه به بحث فیلترینگ بپردازم یک نکته را بگویم. هیچ آزادی مطلق نیست و شاید هیچ حقی هم مطلق نباشد. من در کتاب ها و نوشته های گوناگون تصریح کرده ام که در واقع بنیادی ترین کارها هم در مواردی نسبی می شود. یعنی مواردی پیدا می شود که آنها را محدود کند. مگر بنیادی تر از حق حیات چیزی را داریم؟! اما نظام حقوقی می گوید اگر شهروندی مرتکب قتل شد با دست خود، حق حیات خویش را نقض کرده است. یعنی به حق حیات خویش آسیب زده است. بنابر این حتی بنیادی ترین حق ها، که همان حق حیات باشد، هم در بزنگاه هایی با محدودیت مواجه می شود.

پس من این شبهه قابل طرح را این جوری پاسخ می دهم که نه تنها «آزادی های مجازی» بلکه همه آزادی های غیر مجازی نیز به هر حال در مواردی قابلیت محدود شدن، قید خوردن و نسبی شدن را دارد. اما به رغم این سخن، باز هم اعلام می کنم که فیلترینگ کلی با حق ها و آزادی ها، مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مبانی حقوق بشری کاملا متضاد و ناسازگار است. برای اینکه با فیلترینگ کلی همه شهروندان را از دسترسی به تلگرام، توئیتر، یوتویوب، فیسبوک و غیره محروم می کنید. مثل این است که بگویید از فردا هیچ شهروندی حق رفت و آمد ندارد. این محدودسازی کلی، مغایر با قانون اساسی و همه فلسفه حقوق و آزادی ها است.

اما اگر شما بگویید که به دلیل احتمال وقوع یک عملیات تروریستی فردا ساکنان فلان خیابان در فلان ساعت محدودیت تردد دارند، شهروندان می پذیرند که در آن مورد یک محدودسازی موردی و موقتی، استثنائا انجام بگیرد. درباره اینترنت هم باید همین اتفاق بیفتد. یعنی اگر شما احساس می کنید شهروندی آزاد است و استفاده از آزادی را بلد نیست و در فضای مجازی به کودک آزاری، ترویج خشونت و غیره می پردازد، شما خیلی راحت می توانید آن فرد مجرم را فیلتر کنید؛ نه اینکه ابزار نوپدید آزادی بیان شهروندان که تلگرام، اینستاگرم، یوتویوب و غیره باشد را ببندید، فیلتر کنید، از دستشان بگیرید.

فیلترینگ یک سیاست شکست خورده است

فیلترینگ کلی اساسا یک سیاست شکست خورده است؛ هر کشوری هم اعمال کند در نهایت شکست می خورد و در ایران که اساسا قابل اعمال نیست. ممکن است زور دولت، مجلس یا قدرتی بچربد و این را مصوب کند ولی جامعه آن را پس می زند و اجرا نمی کند. تلگرام را فیلتر کردند، جواب داد؟! تلگرام توسط دستگاه قضایی و به حکم قاضی قاسم زاده فیلتر شد. ولی بعدها دیدیم که خود مقامات قضایی از این تکنولوژی های جدید استفاده کردند. الآن اکثر مردم در تلگرام هستند و حتی دفتر رهبری در اکثر این فضاهای مجازی حساب باز کرده اند.

بنابر این من دغدغه های نمایندگان مجلس را می فهمم و خود من هم مخالف هستم با بسیاری از محتواهایی که در فضای مجازی پخش می شود. خیلی از این محتواها مضرّ هستند اما شما اگر حسن نیست دارید، فیلترینگ هوشمندی را تجویز کن تا اعمال غیر اخلاقی، خشونت بار، تروریستی و امثال اینها فیلتر شوند؛ نه من شهروندی که می خواهم از آزادی بیانی که قانون اساسی به من داده استفاده و مثلا حکومت و نابسامانی های اجتماعی نقد کنم یا شهروند فلک زده ای که هیچ سرمایه ای ندارد و در مغازه او را به خاطر کرونا بسته اند و می خواهد رزق خانواده خود را از طریق تلگرام به دست بیاورد. شما وقتی این را می بندید، آن فلک زده چه کار باید بکند؟!

به همین خاطر سیاست فیلترینگ یک سیاست ضد اخلاقی، ضد حقوق بشری و ضد مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. متأسفانه بسیاری از فیلترشکن هایی که استفاده می شود باب ترویج فساد و فحشا در بین جوانان و نوجوانان را و گناه این شیوع فحشا به گردن کسانی است که از فیلترینگ دفاع می کنند.

همان طور که اشاره کردید، در دولت آقای روحانی به اندازه کل ۴۰ سال نظام جمهوری اسلامی این قضیه توسعه داده شد و انصافا بسیاری از مردم در اصناف و اقشار مختلف رزق و روزی و کسب و کارشان از این طریق تأمین می شود.

فیلترینگ چه تأثیری روی این قضیه خواهد گذاشت؟ با توجه به اینکه تفکر حاکم بر دولت جدید و مجلس ادعای توسعه معیشت مردم را دارد، این دو چگونه با هم قابل جمع است و اساسا تأثیرات منفی آن چه خواهد بود؟

هیچ دولتی با سیاست ها، رویکردها و راهبردهای انقباضی و محدودکننده نخواهد توانست هیچ کدام از مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را حل کند. ما محکوم به آزادی هستیم. به نظر من دنیایی حرف و فلسفه در این سخن هست که «جمهوری اسلامی» محکوم به آزادی است. یعنی اگر به قواعد آزادی تن ندهد با بی اقبالی اجتماعی و سیاسی روبرو خواهد شد و خدا نیاورد روزی که حکومتی با بی اقبالی مردم و ولی نعمتان خود روبرو شود؛ این بدترین حالت است.

به همین خاطر شما مطمئن باشید که هرگونه سیاست های تصلّبی، تعصبی، قیمومتی و محدود کننده در میان مدت و حتی کوتاه مدت محکوم به شکست است؛ در همه عرصه ها، مطلقا، همین طور است. در حوزه اقتصادی، سیاست دولتی سازی اقتصاد شکست خورد. دهه ۶۰ سیاست اقتصادی ما سوسیالیستی بود و دهه ۸۰ با نقض قانون اساسی از آن سیاست عبور کردیم و در واقع یک بازنگری اعلام نشده قانون اساسی را در دهه ۸۰ داشتیم. سیاست های کلی اصل ۴۴ به معنای خصوصی سازی اقتصاد است و مطمئن باشید که بازگشت از خصوصی سازی اقتصاد با شکست مواجه می شود. می توان خصوصی سازی را تعدیل، عاقلانه تر، هوشمندتر و نظارت پذیرتر کرد و جلوی فساد در مباحث خصوصی سازی را گرفت اما اینکه شما کاملا دنبال یک اقتصاد سوسیالیستی باشید، غیر ممکن است.

در حوزه سیاست، فرهنگ و اجتماعیات همین است. امروزه طبیعت بشر به گونه ای متحول شده است که به بسیاری از محدودیت هایی که احیانا در گذشته می توانست تن بدهد، تن نخواهد داد. شما می توانید این را در اعتراضات بعضا پر شوری که در کشورهای غربی به محدودسازی های کرونایی صورت گرفت هم ببینید. یعنی جامعه بشری امروز به جایی رسیده که حتی محدودیت های بهداشتی را هم نقض حق های بشری خود می پندارد و تلاش می کند به آنها نظم و نسقی بدهد.

از سیاست های اقتدارگرایانه دست برداریم

به همین خاطر است که غیبت بزرگ شهروندان ایرانی در انتخابات خرداد ماه ۱۴۰۰ به نظر من باید هشدار لازم را به جریان های اقتدارگرا در کشور داده باشد و بنده به عنوان یک معلم حقوق اساسی که هنوز دل بسته اندیشه های انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، توصیه می کنم که دست از این سیاست های اقتدارگرایانه در همه حوزه ها برداریم و اگر هم ناهنجاری ها و انحراف هایی در استفاده از آزادی ها مشاهده می شود، سعی کنیم با هدایت های پدرانه، اخلاقی و انسانی به قاعده و به سامان کنیم.

یعنی شما می گویید به جای ایستادگی و مقاومت در برابر تکنولوژی های نو، بحث هدایت گری و ساماندهی را دنبال کنند؟

تنها راه این است و هیچ راه دیگری وجود ندارد. من فقط توصیه می کنم که یکی دو مورد از فعالیت ها کنترل شود. فعالیت های مخرّب، تروریستی، خشونت زا، کودک آزاری و پورنوگرافی است را عقل سلیم می پذیرد که محدود کنید. ولی اینکه مثلا تلگرام را ببندید تا دیگر مردم اینجا حکومت را نقد نکنند و یا توئیتر و اینستاگرام را ببندید، اصلا چنین چیزی ممکن نیست. توئیتر را می بندید و بلافاصله تکنولوژی جدیدی ایجاد می شود.

اینترنت ماهواره ای اینترنت را از دست دولت های اقتدارگرا آزاد خواهد کرد

اصلا کل اینترنت را هم به نیروهای خودی بدهید، الآن آقای ایلان ماسک اینترنت نوظهور ماهواره ای را خلق کرده که من مطمئنم به زودی این اینترنت می آید و به یک معنا خداوند به دست بشر اینترنت را از دست دولت های اقتدارگرا آزاد خواهد کرد.

منبع: جماران