رئیس اسبق خانه احزاب گفت: وضعیت موجود کشور نتیجه برخی نیروهای سفارشی است. مسئولیت در اختیار افرادی که قرار میگیرد به عنوان امانت است و به همین دلیل باید در حفظ این امانت کوشا باشند.

چالش مدیریتی و استفاده از مدیران ناکارآمد به چه میزان در عدم تحقق برخی وعدههای دولت تأثیرگذار بوده است؟ آیا رئیسی از همه ظرفیتهای انسانی موجود کشور برای موفقیت بهره برده است؟ دولت در این زمینه با چه چالشهایی مواجه است؟
برای پاسخ به این سوالات با حسین کاشفی، فعال سیاسی اصلاحطلب و رئیس سابق خانه احزاب گفتوگو کرده ایم. کاشفی معتقد است: «وضعیت موجود کشور نتیجه برخی نیروهای سفارشی است. مسئولیت در اختیار کسانی که قرار میگیرد به عنوان امانت است و به همین دلیل باید در حفظ این امانت کوشا باشند. در بسیاری از کشورهای جهان هنگامی که یک مسئول پس از مدتی متوجه میشود که از عهده کار برنمیآید استعفا میدهد و یا اگر مرتکب اشتباهی شد معذرت خواهی میکند. این در حالی است که در شرایط کنونی به جای اینکه برخی مدیران به مردم پاسخگو باشند با مردم برخورد طلبکارانه نیز دارند. دولت اگر میتوانست از نیروهای انسانی کارآمدتر و تواناتر استفاده کند امروز در شرایط بهتری بود و عملکرد قابل دفاعتری از خود بروز میداد. این در حالی است که چنین رویکردی مشاهده نمیشود.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
در حکمرانی خوب مدیران چه نقشی دارند؟ آیا رئیسجمهور در دولتش مولفههای لازم برای مدیران را لحاظ کرده است؟
حکمرانی خوب دارای مولفههای مختلفی است که یکی از مهمترین آنها نیروی انسانی کارآمد و متخصص است. نکته مهم این است که اگر کشور امروز به این نقطه رسیده که با چالشهای مختلفی مواجه است به دلیل وجود مشکل در یک زمینه نبوده و بلکه ما در زمینههای مختلف با چالش مواجه بودهایم. مردم باید از زندگی خود احساس رضایت کنند. این موضوع نیز تنها مختص به مدیران جامعه نیست و به بخشهای دیگر مانند خدمات اجتماعی، سلامت، اقتصاد، فرهنگ و… است. نمیتوان تک بعدی به موضوع نگاه کرد و بلکه باید این نکته را در نظر گرفت که مجموعه عواملی در جامعه وجود دارد که باعث رضایتمندی مردم میشود یا فقدان این مجموعه عوامل سبب نارضایتی آنها میشود. موضوع مهم دیگری که وجود دارد مشارکت مردم در تصمیم گیریهای جامعه است که براساس اصل ششم قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است. قانون اساسی تأکید دارد که آنچه مردم میخواهند باید در تصمیمگیریها مورد توجه قرار بگیرد. در سالهای اخیر برخی از نخبگان و نیروهای متعهد و دلسوز را به بهانههای مختلف کنار گذاشتهایم. البته ممکن است کسانی که به کار گرفته شدهاند افراد دلسوزی باشند اما عملکرد آنها باید در زندگی مردم خود را نشان بدهد. در حکمرانی خوب اینکه فردی انسان خوب و دلسوزی باشد کفایت نمیکند و آنچه حائز اهمیت است این است که فردی که به عنوان مدیر انتخاب میشود آیا با جایگاهی که به وی داده میشود تناسب دارد و یا خیر. از سوی دیگر آیا چنین فردی از توانایی کافی برای مدیریت در این زمینه برخوردار است و یاخیر. به صورت طبیعی هر سازمان و وزارتخانهای برای خود اهداف و وظایفی دارد. این کار را نیز باید نیروی انسانی انجام بدهد. به همین دلیل وزیر و مدیری که برای یک سازمان انتخاب میشود باید نسبت به فضای کار و نیروی انسانی موجود در آن مجموعه شناخت کافی داشته باشد. نیروی انسانی نیز تنها یک مدیر نیست بلکه مدیریت بخشی از آن است.
نظارت بر مدیران نکتهای است که در شعارهای آقای رئیسی وجود داشت. وی عنوان میکرد هر مدیری که از توانایی و کارآمدی لازم برخوردار نباشد را کنار خواهد گذاشت. آیا در واقع چنین اتفاقی رخ داده است؟ زمان چه تأثیری روی این رویکرد گذاشته است؟
مسأله نظارت در سطوح مختلف در دولت مطرح است. از یک طرف رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت باید نسبت به عملکرد وزرا و مدیران خود نظارت داشته باشد و هرجا لازم بود تذکر بدهد و یا تغییر ایجاد کند. از سوی دیگر هر وزیر نیز باید در زیرمجموعه خود نظارت داشته باشد و مشکلات و چالشهای زیرمجموعه خود را رصد کند. این در حالی است که این اتفاق به خوبی رخ نمیدهد. مدیری از تواناییهای کافی برخوردار است که بتواند در زمان چالش و ایجاد مشکل راهحل ارائه کند و فضا را مدیریت کند. توانایی و کارآمدی یک سازمان همواره از سوی نیروی انسانی کارآمد به وجود میآید. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد استفاده از نیروهای غیرمتخصص در زیرمجموعه برخی وزارتخانههاست. برخی از وزرا به محض اینکه وارد وزارتخانه میشوند دست به تغییر مدیران میزنند و در اغلب موارد نیز کسانی را به کارمیگمارند که از آنها حرفشنوی داشته باشند. در بیشتر موارد چنین افرادی تنها به دلیل رابطه با وزیر انتخاب میشوند و به تخصص و تعهد آنها توجه نمیشود. اتفاقی که در شرایط کنونی رخ داده این است که برخی از افرادی که بر مسند کار نشستهاند از تخصص کافی برخوردار نیستند و به همین دلیل دولت در حل مشکلات مردم با چالش مواجه شده است. از سوی دیگر نیروهای یک مجموعه باید به صورت مرتب روزآمد شوند و همراه با تحولات جهانی حرکت کنند. این در حالی است که در این زمینه نیز ما با چالش مواجه هستیم.
یکی از موضوعاتی که رئیسی در رقابتهای انتخاباتی روی آن تأکید داشت شفافیت مدیران بود. دولت سیزدهم به چه میزان در این زمینه موفق عمل کرده است؟
یکی از مولفههای مهم در زمینه حکمرانی خوب موضوع شفافیت است. آقای رئیسی نیز در دوران انتخابات ریاست جمهوری روی این موضوع تأکید زیادی کردند. با این وجود تاکنون در عمل شاهد اتفاق مثبتی در این زمینه نبودهایم. مردم باید شفافیت مدیران را مشاهده کنند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد وجود رانت و تبعیضی است که در جامعه وجود دارد و مسئولان باید در این زمینه پاسخ بدهند. فساد و رانتی که در بخشهایی از جامعه به وجود آمده باعث نگرانی مردم است و مردم به شکلهای مختلف در حال مطرح کردن این موضوع هستند. مسئولان باید از مردم نظرخواهی کنند و دیدگاههای مردم را در مدیریت خود اعمال کنند. در این زمینه نیز ما با چالش مواجه هستیم و برخی مدیران کمتر به دیدگاههای مردم توجه میکنند. نکته دیگری که حائز اهمیت انتقادپذیری مدیران و به خصوص دولت است. یکی از چالشهایی که ما در زمینه مدیریتی در کشور داریم همین موضوع است که برخی مسئولان انتقادپذیر نیستند و گوش شنوایی برای شنیدن دیدگاههای مردم ندارند. باید از کسی که انتقاد میکند تشکر کرد که با دلسوزی یک نکته مدیریتی را یادآوری کرده است. در بسیاری از مجموعهها افرادی که انتقاد میکنند به مرور زمان به حاشیه رانده میشوند. دلیل این وضعیت این است که گمان میشود چنین افرادی قصد مخالفت را دارند و به همین دلیل به بهانههای مختلف آنها را کنار میگذارند. در برخی وزارتخانهها زیرمجموعه نیز دارای مشکل هستند که وزیر یا مدیر بالادستی باید این مشکلات را شناسایی و در رفع آنها تلاش کند. به همین دلیل اگر مدیر بالادستی از انگیزه و کارآمدی لازم برخوردار نباشد ممکن است حضور فیزیکی در محل کار داشته باشد اما نمیتوان در راستای مشکلات مردم و کشور حرکت کند.
طرفداران یکدستی حاکمیت عنوان میکردند در شرایطی که حاکمیت یکدست شود فضا برای تصمیم گیری بهتر میشود. آیا این یکدستی به بهبود روند کمک کرد؟
واقعیت این است که یکدستی حاکمیت نه تنها کمکی به بهبود وضعیت نکرده بلکه باعث ایجاد چالشهایی نیز شده است. به تازگی برخی اصولگرایان نسبت به این موضوع انتقاد کرده و به همین دلیل صدای برخی از نمایندگان مجلس بلند شده است. هنگامی که نماینده مجلس مشاهده میکند که دولت در تحقق وعدههای خود موفق نبوده و نتوانسته مشکلات کشور را حل کند نسبت به رویکرد دولت انتقاد میکند. این در حالی است که نمایندگان مجلس نیز به جای اینکه در برخی زمینهها به صورت ریشهای واصولی برخورد کنند با نگاه سیاسی و جناحی برخورد میکنند. ملاک و معیار موفقیت و یا عدم موفقیت یک دولت رضایت یا عدم رضایت مردم است. آیا امروز مردم نسبت به وضعیتی معیشتی و اقتصادی رضایت دارند؟ اگر امروز این سوال از مردم پرسیده شود چه پاسخی به آن خواهند داد؟ تردید نکنید که بخشهای مهمی از مردم در مقابل این سوال پاسخ منفی خواهند داد. همه کشورهای جهان به سمت استفاده از نیروهای متخصص و دلسوز حرکت میکنند. این در حالی است که در کشور ما چنین اتفاقی رخ نداده و بسیاری از نخبگان به دلایل مختلف و از جمله اختلاف سلیقههای سیاسی کنار گذاشته میشوند. اگر به وضعیت رد صلاحیتها در کشور دقت کنیم متوجه میشویم که افرادی که تا چند سال قبل دارای مسئولیتهای کلیدی در کشور و مناطق مختلف آن بودهاند به دلایل مختلف رد صلاحیت شده و اجازه حضور در انتخابات پیدا نمیکنند. مشکل دولت نیز با تغییر یک یا چند مدیر حل نمیشود و این مشکل باید به صورت ریشهای حل شود.
آیا ارادهای برای حل ریشهای این مشکل در دولت مشاهده میکنید؟
اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم باید عنوان کنم که چنین ارادهای و رویکردی مشاهده نمیشود. مشکل نیز فردی نیست بلکه به نوع نگرش و نگاهی است که بر دولت حاکم است. وضعیت موجود کشور نتیجه برخی نیروهای سفارشی است. مسئولیت در اختیار افرادی که قرار میگیرد به عنوان امانت است و به همین دلیل باید در حفظ این امانت کوشا باشند. در بسیاری از کشورهای جهان هنگامی که یک مسئول پس از مدتی متوجه میشود که از عهده کار برنمیآید استعفا میدهد و یا اگر مرتکب اشتباهی شد معذرت خواهی میکند. این در حالی است که در شرایط کنونی به جای اینکه برخی مدیران به مردم پاسخگو باشند با مردم برخورد طلبکارانه نیز دارند. دولت رئیسی اگر میتوانست از نیروهای انسانی کارآمدتر و تواناتر استفاده کند امروز در شرایط بهتری بود و عملکرد قابل دفاعتری از خود بروز میداد.
منبع: آرمان ملی