حمیدرضا جلایی پور

یکی از خصیصه های تاریخی ایران نا امنی بوده و امنیت و تمامیت ایران در دوره مدرن هم مرتب تهدید شده است.

 

حمیدرضا جلایی پور، در بخشی از یک مقاله به این پرسش پاسخ داده است که چرا ایران به مرحله تحکیم دموکراسی نرسیده است. وی نوشت:

تنها با یک پاسخ کلی نمی توان به این سوال جواب داد و باید هر مقطعی را که ایرانیان در آن برای رسیدن به سامان دموکراتیک (مثل دوره مشروطه، نهضت ملی، انقلاب ۵۷، جنبش اصلاحات ۷۶ و جنبش سبز ۸۸) تلاش کرده اند بررسی کرد و چرایی آن را دنبال کرد و بررسی کرد که چرا این تلاش ها در این مقاطع به مقصد نرسیده است؟ نمی توان به ایک علت، اشاره کرد چرا که تقاطع علتها به همراه
پخت نقش مهمی در این عدم موفقیت بازی کرده اند. با این همه و در یک نگاه کلی در پاسخ به این که چرا ایران وارد مرحله تحکیم دموکراسی نشده است، دست کم می توان به سه عامل اشاره کرد. اول این که به خاطر ریشه داری رویه های استبدادی در ایران، همان فعالان ایرانی که برای دموکراسی تلاش می کنند، پس از کسب اندکی پیروزی، برای برقراری سامان سیاسی به رویه های استبدادی رجوع می کنند تا بر رقبا پیروز و نظم را برقرار کنند، به قواعد همزیستی دموکراتیک پایند نیستند و حوصله کار تدریجی ندارند. هر نیروبی علاقه دارد در برابر رقیب قدرت کامل را به دست بگیرد و رقیب را از صحنه خارج کند، عامل دوم این که گرچه بسیاری از مردم ایران علاقه مند به سامان دموکراتیک هستند و در بزنگاه های مختلف برای محقق کردن آن تلاش می کنند و به تعبیر دیگر مردم آفرینده جنبش ها هستند. هیچ جامعه ای دائما نمی تواند در حال خیزش جنبشی باشد، در غیاب جنبش ها نیز اگر جامعه مدنی ایران فعال نباشد. نیروهای حاکم بر حکومت می توانند با هزینه نسبتا کم روندهای استبدادی را باز تولید کنند، لذا عامل دوم ضعف جامعه مدنی است که راه را بر انحصارگران در حکومت باز می گذارد و ایران نمی تواند وارد مرحله تحکیم دموکراسی شود. عامل سوم این که با این که پیش از صدسال است که از شکل گیری دولت مدرن و بوروکراتیک در ایران می گذرد، اما در جامعه ایران هنوز دولتی با چنان ظرفیت اداری شکل نگرفته است که بتواند نیازهای پایه و اولیه آحاد مردم و جمعیت ایران را که در یک قرن گذشته هشت برابر شده پاسخ دهد، بنابراین، همیشه در جامعه ایران، گروه ها یا طبقائی از وضع موجود ناراضی هستند و این نارضایتی ها شرایطی را در ایران فراهم می کند که نخبگان مردم انگیز (پاپولیست ها و مخالفان دموکراسی» در حکومت و حتی در جنبش های اعتراضی دست بالا را بگیرند و نیروی مخالفان دموکراسی از موافقان آن بیشتر می شود و به جای اینکه ایران وارد مرحله تحکیم دموکراسی شود ، در جدال با پوپولیسم درجا میزند. عامل چهارم «تهدید امنیت و تمامیت» ایران به ویژه از سوی قدرت های خارجی است، یکی از خصیصه های تاریخی ایران نا امنی بوده و امنیت و تمامیت ایران در دوره مدرن هم مرتب تهدید شده است. پس از انقلاب مشروطه با دخالت و کودتای انگلیسی، اقتدارگرایی رضاشاهی شکل گرفت. نهضت ملی ایران در سال ۱۳۳۲ با کودتای مورد
حمایت انگلیس و آمریکا به شکست انجامید، پس از انقلاب، جنگ با صدام، تثبیت سامان دموکراتیک در ایران را به تاخیر انداخت، در جنبش اصلاحات در دهه هفتاد، آمریکا در دوره پوش پسر با تحمیل جنگ به خاورمیانه و پس از انتخابات ۹۲ و ۹۶، خروج یک طرفه ترامپ از موافقتنامه “برجام” به اقتدارگرایی در ایران کمک کردند، به عوامل دیگر هم می توان اشاره کرد اما همین چهار عامل تاحدودی نشان می دهد که چرا نیروهای دموکراسی خواه در ایران درجا می زنند و ایران وارد مرحله تحکیم دموکراسی نمی شود.