جواد امام

بازگشت به اندیشه امام راه برون رفت از بن بست کنونی است، به همین دلیل هم به اسم امام خلاف رسم امام عمل می شود و به جوانان ادرس غلط می دهند تا اندیشه و سیره امام ناشناخته بماند، در چنین شرایطی اتهام زدن و حملات ناجوانمردانه به امام در خدمت حفظ وضع موجود بوده و هیچ کمکی به بهبود و اصلاح اوضاع نخواهد کرد.

 

جواد امام، دبیرکل مجمع ایثارگران در واکنش به طرح برخی ادعاها درباره امام خمینی(ره) و نوع نگاه ایشان در جنگ ۸ساله نوشت:

اخیرا مشاهده می شود در شرایطی که کشور درگیر انواع معضلات است و نارضایتی و بی اعتمادی اجتماعی در سطح بالایی وجود دارد، برخی افراد و نحله های فکری، با اغراض مختلف فرصت را غنیمت شمرده تا به بهانه همراهی با  جریان اعتراضی مردم،
پاره ای از محکمات تاریخ انقلاب اسلامی و سندهای موجود دال بر حقانیت و مظلومیت انقلاب اسلامی و امام خمینی را به زعم خود سست کنند. گویی این اظهارات متهوّرانه موجب افتخار است و می خواهند بابت بیان آنها مدال شجاعت و آزاد اندیشی اعطا کنند!
یکی از آخرین موارد فوق، تکرار ادعای نخ نمای نقش امام خمینی در شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان بود. تحمیل جنگی که موجب شهادت، جانبازی و اسارت صدها هزار انسان ایثارگر این دیار شد. در حالی که خاطرات مجعولی که چنین روایتی را ترویج می کنند، بارها به صراحت توسط مورخین مسلط نقد علمی و از سوی اشخاص مطلع نظیر حجت الاسلام سیدمحمود دعایی تکذیب شده است. واقعا تکرار  این موارد غیرمنصفانه و شبهه برانگیز، از چه روی است؟!

به عنوان مثال، خوب بود نویسنده مطلب می دانست که تا قبل از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، کشورمان شاهد ۶۳۶ مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی شامل ۴۸۰ مورد تجاوز مرزی زمینی و ۱۵۰ مورد تجاوز مرزی هوایی و ۶ مورد تجاوز دریایی نیروهای عراقی بود و در ۳۰۰ درگیری مرزی و تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی قبل از آغاز جنگ، حدود ۱۰۵ نفر از ایرانیان به شهادت رسیدند.  تعداد ۵۴۸ نفر نیز زخمی شدند و ۱۱۹ نفر هم اسیر شدند.

تا پیش از آن تاریخ، ۷ فروند هواپیمای نظامی ایرانی به زمین اصابت کرده و ۳۵ خلبان هواپیماهای جنگی هم در درگیری های مرزی با عراق و نیز در حوادث و درگیری های کردستان به شهادت رسیدند.

روزنامه های عراق نیز استان خوزستان را «عربستان» و عرب های خوزستان را «مواطنین عرب» می خواندند. فعال کردن جریان خلق عرب برای خرابکاری در خوزستان، حمایت از حزب دموکرات کردستان عراق در حمله به مناطق کردی و… شواهد دیگری از مسیر طی شده عراق علیه کشورمان است.

دولت عراق برای اولین بار حدود یازده ماه قبل از آنکه معاهده ۱۹۷۵ الجزیره را رسماً لغو کند، لزوم تجدید نظر اعلام کرد و صدام هم با بیان شروطی عجیب، لزوم تجدیدنظر در این معاهده را مورد تأکید قرار داد.

و در نهایت اینکه، از همه شفاف تر خاطرات صلاح عمر العلی نماینده وقت عراق در سازمان ملل متحد است که طی مصاحبه ای با الجزیره در سال ۱۳۸۳ روایت می کند که صدام پس از مذاکره با مرحوم ابراهیم یزدی در هاوانا به او گفته بود: «این مسأله یک فرصت است که شاید در یک قرن یک بار اتفاق می افتد. ایرانی ها اهواز را از ما گرفتند، شط العرب را از ما گرفتند. طبعاً حالا فرصت برای ما دست داده است. الان خودشان آمده اند در حالی که کشورشان از هم پاشیده است. ارتش آن ها از هم گسیخته شده و نیروهایشان پراکنده گشته است. بین خودشان جنگ و دعواست. گروهی، گروهی دیگر را می کُشند. پس الان این فرصت تاریخی ماست تا بتوانیم تمام حقوق مان را به طور کامل باز گردانیم. این موضوع را فقط به تو می گویم. خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل متحد آماده کن. من می روم ضربه ای را بر آن ها بزنم که صدایش در تمام کره زمین شنیده شود. تمام حقوق مان را پس می گیرم».

در این مقال، قصد تفصیل و پرداختن به موارد مستند و مدارک متعدد در این زمینه نیست! مدارک و مستنداتی از قبیل قطعنامه سازمان ملل در خصوص آغاز گر جنگ، مستندات موجود در وزارت امورخارجه، گزارشات استانداران مرزی، مستندات ژاندارمری و معاونت اطلاعات نیروی زمینی منطقه جنوب ارتش و همچنین گزارش های دول غربی همگی به روشنی تاکید می کنند که چه کشوری اغازگر جنگ بوده است.

انتقام از امام با زیر سئوال بردن تاریخ پر افتخار دفاع مقدس و بازی با روح و روان صدها هزار خانواده هزینه داده ایثارگر؛ و گرا دادن به دشمنان ملک و میهن به خیال بلااثر شدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل … اینها نه باعث پاک شدن کارنامه و اقدامات افراطی امثالهم خواهد شد و نه به مواهب از باب رفتارهای غیر متعادل یا ژست روشنفکر مآبی؛ محلی از اعراب پیدا خواهد نمود.

وقتی این حجم انبوه از سند و شاهد برای از پیش برنامه ریزی شده بودن تهاجم عراق به کشورمان وجود دارد، انداختن «تقصیر» به گردن امامی که به پشتوانه قاطبه ملت ایران رهبر انقلاب و نظام را بر عهده داشت چه معنایی دارد؟

علاوه بر این، تقلیل دادن علت یکی از بزرگ ترین جنگ های قرن بیستم برخلاف منافع ملی و وحدت ملت به چنین اکاذیبی، خود ناشی از سطحی نگری نسبت به یک واقعه بزرگ تاریخی است.

شخص نویسنده، خود فرزند پدری است  که سابقه نمایندگی و شاگردی حضرت امام را داشته و ایت الله بوده، خودش را نیز حجت الاسلام میداند، ولیکن از خطاب قرار دادن رهبری یک امت و یک انقلاب مردمی و نظام برخاسته، از عنوان نمودن امام یا آیت الله، ابا دارد؛ این اگر از سر بغض و عناد نیست پس از سر چیست؟!

در جمع بندی موضوع باید گفت، در شرایطی که ناکارآمدی های داخلی از یکسو مردم را می آزارد و از طرف دیگر دشمنان خارجی با اهداف روشن سعی در سیاه نمایی مضاعف و تحریف تمام تاریخ انقلاب و انکار حقانیت ها، مظلومیت ها، افتخارات و نقاط درخشان تاریخ معاصر که با نقش آفرینی بی بدیل ملت ایران به رهبری امام خمینی رقم خورده، دارند؛ تکرار زمزمه هایی که بوی وادادگی و عدول از اصول به بهانه جوّ موجود می دهد، نشانه پختگی و عقلانیت نیست و پس از مدتی با گذر زمان، بطلان آنها بیش از پیش به اثبات می رسد.

بازگشت به اندیشه امام راه برون رفت از بن بست کنونی است، به همین دلیل هم به اسم امام خلاف رسم امام عمل می شود و به جوانان ادرس غلط می دهند تا اندیشه و سیره امام ناشناخته بماند، در چنین شرایطی اتهام زدن و حملات ناجوانمردانه به امام در خدمت حفظ وضع موجود بوده و هیچ کمکی به بهبود و اصلاح اوضاع نخواهد کرد.