لازم به تاکید است که این نقد و قضاوت تنها در خصوص خاطرات انتشار یافتهٔ مرحوم آقای هاشمی در دورهٔ زمانی ابتدا تا انتهای سال ۷۹ متمرکز بوده و قابل تعمیم به خاطرات قبل و بعد خصوصا اواخر عمر پر برکت ایشان نخواهد بود.

ناصر سرمدی نوشت: با اشتیاق خاطرات روزانهٔ سال ۷۹ مرحوم هاشمی را که در روزنامهٔ شرق نیز چاپ شده مطالعه نمودم.
ابتدا لازم است از همهٔ کسانی که در گردآوری،تدوین ،اصلاح و انتشار آن دستی داشته اند به سهم خود سپاسگزاری کنم .بطور کلی خاطره نویسی و ثبت رویدادها به ویژه توسط افراد موثر در تحولات تاریخی یک جامعه نشان از بلوغ فرهنگی و درک اهمیت مستندسازی آنها برای قضاوت تاریخی نسل های آینده از رویکردها و رفتارها و ملاحظات موجود مقاطع گوناگون زمانی و مکانی دارد. به عبارت دیگر این اقدام نشانگر ظرفیت های منفی یا مثبت نگارندگان در مواجهه با پدیده های تلخ و شیرین روزمره و نحوهٔ مدیریت کردن آنها می باشد. ثبت و انتشار خاطرات مرحوم جناب هاشمی رفسنجانی بعنوان یکی از معدود شخصیت های اصلی تاثیرگذار بر وقوع و ادامهٔ انقلاب و جمهوری اسلامی حتما یکی از منابع مهم ارزیابی تحولات تاریخی کشور به حساب می آید. با این مقدمه مایلم در حد بضاعت ناچیزم جنبه های متنوع خاطرات ایشان را مورد نقد و بررسی قرار دهم. امروز با گذشت بیش از چهار دهه از عمر انقلاب و جمهوری اسلامی ارزیابی و نقد رویکردها و عملکرد این پدیده و رهبرانش امری ممدوح به نظر می رسد.
اصولا همهٔ شخصیت ها و نهادهای نظام از حضرت امام تا رهبری و همهٔ چهره های موثر در ادارهٔ کشور طی این سال ها امروز شایسته نقد منصفانه هستند. حتی عملکرد امثال من نیز به سهم و قدر ایفای نقش بایستی در معرض قضاوت و نقد سالم قرار بگیرد. در جامعه سالم برای پرهیز از تملق و مداهنه ،تکریم و تعزیز نابجا و نیز تحقیر و تخریب به دور از انصاف، بایستی فرهنگ نقد و بیان توانایی ها و کاستی ها بدون لکنت زبان جاری و ساری باشد .
لازم به تاکید است که این نقد و قضاوت تنها در خصوص خاطرات انتشار یافتهٔ مرحوم آقای هاشمی در دورهٔ زمانی ابتدا تا انتهای سال ۷۹ متمرکز بوده و قابل تعمیم به خاطرات قبل و بعد خصوصا اواخر عمر پر برکت ایشان نخواهد بود. در مطالعهٔ این خاطرات نکاتی به نظر آمده که به شرح زیر مرقوم می گردد:
۱-در نگارش خاطرات بیشتر رویکرد توصیفی و انتقال مطالب و رخداد های روزمره همانطور که توسط ملاقات شوندگان بیان شده به چشم می خورد که این سبک خاطره نویسی بدلیل عدم دخل و تصرف در چگونگی مطالب امری پسندیده به نظر می آید. اگر چه در مواردی محدود ارزیابی و تحلیل ایشان پس از ذکر واقع منظور شده است.
۲-برداشت من این است که بیشترین فراوانی خاطرات در حوزه سیاست خارجی به ترتیب مربوط به فلسطین و لبنان و سپس همسایگان و آمریکا و دیگر کشورها در مراحل بعدی است.
در حوزه سیاست داخلی نیز بیشترین فراوانی مربوط به وضعیت پروژه های اقتصادی و فعالان بازار کسب و کار بوده و سایر موارد در مراتب بعدی منظور شده است.
۳-عدم تکلف و ریاکاری در پرداختن به امور تفریحی و اوقات فراغت در کنار ادارهٔ امور مهم کشوری، نکته ای جذاب به نظر می رسد. شاید در نگاه بعض افراد ذکر این خاطرات گاه به تفصیل، نقطهٔ ضعف شخصیتی ایشان تلقی شود اما به نظر صداقت در بیان واقعیت های روزمرهٔ همهٔ وجوه زندگی وپرهیز از پنهان کاری زوایای گوناگون آن امری پسندیده می آید.
۴-بطور مکرر اظهارات ملاقات شوندگان در برجسته ساختن خدمات و عملکرد فوق العاده دولت سازندگی ذکر شده که البته به جا و پسندیده است آنچه که در ملاحظات تقریر شده توسط ایشان ناپسند و به دور از واقعیت می نماید ذکر ناکارآمدی، خامی و صرفا سیاسی کاری دولت آقای خاتمی و جریان دوم خرداد می باشد. این مفهوم در نگاه و قضاوت های ایشان تا مرز عدم امانت داری دولت جایگزین و ناتوانی در تداوم اقدامات دولت سازندگی پیش رفته است.در حالی که اولا بخش قابل توجهی از مدیران و کادرهای دولت اصلاحات همان کارگزاران و همکاران دولت سازندگی بودند ثانیا برابر آمار و ارقام ثبت شده و رسمی در شاخص های مهم مانند رشد اقتصادی ،کنترل تورم ،یک نرخی شدن ارز،افزایش درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی، رونق بازار کسب و کار و پروژه های بزرگ سد و نیروگاه و راه سازی و…دولت اصلاحات موفق ترین دولت پس و یا حتی پیش از انقلاب بوده است ثالثا کارشکنی ها و مزاحمت های پیوسته و تولید بحران های پی در پی و حجم گسترده تخریب با کیس های شبیه قتل های زنجیره ای ،کوی دانشگاه،تعطیلی روزنامه ها، بر هم زدن مراسم و …(که هر یک به تنهایی قابلیت براندازی دولت را داشت) از نگاه تیزبین مرحوم هاشمی در قضاوت ها نسبت به عملکرد دولت اصلاحات دور مانده است.
همچنین داوری ایشان در ذکر خاطرات به جای توجه به ایضاء و آزارهای پیوسته مخالفین دولت و حجم سنگین کارشکنی ها، متوجه بازتاب انعکاس آن وقایع در رسانه ها و تحقیر رویکرد رسانه ای جریان حامی دولت بوده است. با استناد به خاطرات این ایام می توان گفت ایشان از یک طرف دچار مبالغه نسبت به توانایی های دولت خود شده و آن را غیر قابل تکرار می نماید و از طرف دیگر دولت جایگزین را بی برنامه ،ناتوان و ضعیف و اسیر مشتی جوان خام و احساسی قلمداد می نماید. نکته ای که در این خاطرات یکساله به نظر برجسته می نماید حساسیت کمتر مرحوم هاشمی و عدم واکنش مناسب در خصوص حقوق مردم و آزادی های سیاسی و اجتماعی می باشد که در بحران سازی های پیوستهٔ جریان مخالف دولت اصلاحات به چشم می خورد.
نکتهٔ دیگری که ذکر آن در این فرصت مناسب به نظر می آید به رسمیت شناختن تفاوت نگرش دولت های سازندگی و اصلاحات در عین همسویی می باشد که این مهم در ثبت خاطرات کمتر مورد عنایت واقع شده است.
۵-در ثبت خاطرات این دوره بیشتر نظرات ملاقات شوندگان ذکر شده و نشانی از بیان پاسخ و دیدگاه های مرحوم هاشمی نسبت به مطالب مطروحه در دیدارها موجود نیست . در حالی که بعض موارد ذکر شده در ملاقات ها بسیار مهم است و خوانندهٔ این خاطرات کنجکاوی زیادی در خصوص ماهیت پاسخ ها و دیدگاه های جناب هاشمی دارد که متاسفانه شفاف نیست.
۶-پرداختن به امور جزیی و به ظاهر کم اهمیت مثل شرح حال کودکی که در استقبال حضور داشته در کنار مسایل مهم کشوری و نیز برجسته نمودن مسایل عاطفی و شخصی توأم با جدیت و اهتمام ،نشان از همه سو نگری و جامعیت شخصیت ایشان دارد.
۷-تنوع مشرب سیاسی مراجعین به ایشان از طیف های گوناگون نشانگر مقبولیت و وجاهت او بوده که در کمتر سیاستمداری در سطح ملی به چشم می خورد اگر چه فراوانی دیدارها در این بازهٔ زمانی به نفع جناح راست و مخالفین آقای خاتمی رقم خورده است. شاید علت آن نامهربانی دوسویه در آن دوره باشد.
امر مسلم اتکا به خاطرات یک دورهٔ زمانی(سال ۷۹) نمی تواند معیار موجهی برای قضاوت شخصیت واقعی و دیدگاه های مرحوم آقای هاشمی باشد اما به هر حال این برش تاریخی بیانگر واقعیت هایی است که نکات برجستهٔ آن در نگاه نگارنده در محورهای فوق اگر چه گذرا منظور شده و در برگیرندهٔ ظرفیت های منفی و مثبت این شخصیت ملی در آن زمان است.