امروز با گذشت ۲۵ سال از آن سخنرانی، سیدمحمد خاتمی پیشنهادات ۱۵ گانه ای را برای خروج از بحران و ناکارآمدی ها عرضه کرده است که می تواند در حل بسیاری از مسائل مورد توجه قرار گیرد، اما به نظر می رسد همان کسانی که باعث ناکام ماندن نظریه گفت وگو و پیشگامی ایران در جهان بین الملل شدند، این بار نیز نخواهند گذاشت که این پیشنهادات به مرحله اجرا گذاشته شود.

به گزارش صبح ما، سفر حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی به سازمان ملل متحد در نیویورک در سال ۷۷، در نوع خود و (از حیث سفر یک مقام سیاسی بلندپایه جمهوری اسلامی)، منحصر به فرد و درخور توجه بود. چرا که هیأت همراه او، به جای ده ها نفر همراه روسای جمهور بعدی، تنها پانزده نفر از مسئولان دولتی بود؛ بدون هرگونه تشریفاتی اضافه.
سخنرانی ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل، در واقع توام با ارائه یک فلسفۀ سیاسی بود که با بیان ارتباطات انسان ها، تاریخ و تمدنها آغاز می شد؛ به نحوی که با گذشت ۲۵ سال، هنوز کسی در پی بیان آنها از چنین تریبونی برنیامده است.
نتیجه این بحث فلسفی به ضرورت گفت وگوی تمدن ها بر می گشت و رئیس جمهور در پایان، پیشنهاد خود را برای اعلام سال ۲۰۰۱ به عنوان سال گفت وگوی تمدنها از آن می گرفت.
به این ترتیب، دولت ها مخاطبان آن نبودند و به واسطۀ ملت ها مخاطب به حساب می آمدند. رئیس جمهور اصلاحات، نشانه های تمایل بشری به زندگی مسالمت آمیز در هزاره جدید و خواست عمومی آنان را برای حرکت به سوی اهدافی متعالی و رهایی از فقر و خشونت را از مدت ها پیش حس کرده بود و جنبش های مدنی وسیع و تحرک بازگشت به معنویت جدید را می شناخت و می دانست که گفت و گوهای بین الادیانی کنونی، نباید در چارچوب تعارف باقی بمانند.
او سوار بر این موج فکری و معنوی، ابتکار الهام بخش خود را عرضه کرد و به همین دلیل بود که دولت ها مجبور بودند به دنبال نظریه او بروند(همه کشورهای عضو به طرحی که سیدمحمد خاتمی بر اساس آن، سال ۲۰۰۱ میلادی را سال گفت وگوی تمدن ها نامید، رأی مثبت دادند) و با اینکه دولت ها تصویب کردند، اما مضمون پیشنهاد خاتمی به ملت ها بر می گشت.
او همیشه فاصله خودش را با سیاستمداران مرسوم به معنای واقعی کلمه اعلام و هدفی بالاتر از طرح شعار سیاسی دنبال می کرده است.
سخنرانی خاتمی به قدری موثر بود که یکی از معتبرترین فدراسیون های آمریکا نامه ای خطاب به او فرستاد که در حاشیه آن، نام ۵۰ برنده جایزه نوبل ثبت شده است.
این نمایندگان برجسته ترین محققین و اندیشمندان جهان بودند که خطاب به آقای خاتمی می نوشتند در جمع خودمان حرفهای شما را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که دانشمندان جهان نیز بخشی از این طرح شما هستند و ما می خواهیم باب گفت وگو میان تمدن ها را باز کنیم.
برخی از این دانشمندان کسانی بودند که از علم آنان برای ساخت سلاح های مرگبار استفاده شده بود. اما در آن مقطع، این فدراسیون را برای جبران استفاده های نابهنجار از علم تأسیس نمودند و قصد داشتند گفت و گوهایی در حوزه های علمی و تخصصی جریان پیدا کند؛ با این مضمون که چگونه می توان جهانی عاری از خشونت و سلاح ایجاد کرد.
یکی دیگر از شاهکارهای خاتمی، برگزاری نشستی بود که با ایرانیان خارج از کشور در آن مقطع اتفاق می افتاد. مضمون سخنانش در آن نشست نیز بسیار سنجیده بود؛ از اساطیر ایران، از فرهنگی که اتصال دهنده همۀ ایرانیان است، شروع کرد و به ایران امروز و آرمان های ملی و اسلامی کنونی که خود واضع آنها بود، رسید؛ همین جا بود که سه اصل خود برای پدید آوردن زمینه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را عرضه کرد:
آزادی در عرصه اندیشه
منطق در عرصه گفت وگو و قانون در عرصه عمل.
سخنرانی او بسیار تأثیرگذار بود؛ به نحوی که یکی از حاضران گفت: «این نوعی التیام برای ایرانیان بود» او که روبروی جمعیت ایستاده بود و کسانی را که آشکارا و آرام اشک می ریختند می دید.
در چشمان ایرانیان حاضر چیزهایی که دیده می شد، باوری نوظهور به اینکه ایرانی در هر کجای جهان می تواند شخصیت خود را حفظ کند و اینکه به قول خاتمی، آنها می توانستند، ترجمان و سفیران تمدن ایرانی در گفت وگوی بین تمدن ها باشند، و اعتمادی تازه به خودشان که دیگر لازم نبود خود را پاکستانی، مکزیکی، سریلانکایی و… معرفی کنند. در حقیقت، یخی ذوب شده بود که سیلاب اشک، قطره ای ناچیز از آن می نمود.
اما دلگرمی اصلی پس از سخنان خاتمی پدید آمد، قرار بود پرسش هایی از سوی حاضران و سوال هایی از طریق اینترنت طرح شود. برنامه طرح پرسش ها قرار بود به صورت کتبی باشد. اما رئیس جمهور جلسه را بازتر و دستیاران خود را حیرت زده کرد و گفت: «نیازی به این نیست که پرسش ها مکتوب باشد»، جلسه سرشار از عاطفه ای بود که پیش بینی نشدن میکروفن در میان حاضران و ضبط کامل آن را منتفی می ساخت.
با این حال، سی ان ان که فقط بخشی از جریان کامل پرسش و پاسخ را پخش کرده بود، آن سخنرانی را به طور کامل روی آنتن فرستاد و شبکه های دیگری نیز در نیویورک، لس آنجلس و در اروپا گفت و گوی مستقیم
را پخش کردند.
دکتر فرهنگ مهر که خود را استاد دانشگاه بوستون معرفی کرد، گفت: «بیشتر این عزیزان تحت تأثیر بزرگواری، آزادی خواهی، بزرگ منشی و عدالت خواهی جنابعالی قرار گرفتند و لذا من مایل نیستم سخنی بگویم که ناخواسته باعث آزردگی خاطر آن بزرگوار بشود….»
رئیس جمهوری در پاسخ گفت: «با آقای فرهنگ مهر شاید همشهری باشیم. زرتشتی اند ایشان، همۀ ما ریشۀ زرتشتی داریم آقای دکتر فرهنگ مهر هم از اساتید بزرگوار بودند که خُب واقعاً فرهنگ و ادب ایران و اندیشه و دانش ایران مرهون پژوهش ها، زحمت ها و شاگرد پروری های ایشان است. مطمئن باشید که آزرده نمی شوم هر چه شما بگوئید…»
و چنین بود که هر کس هر چه خواست پرسید و پاسخ گرفت، گروهی دیگر نیز از سراسر جهان از طریق اینترنت خواستار پرسش از رئیس جمهور کشورشان شده بودند.
جمع دو نفره ای که پرسش ها را بررسی می کرد در مقدمه گزارش خود سه ویژگی ذکر کرده بود: (تنوع سرزمین هایی که ایرانی ها از آنها پرسش فرستاده اند و متعلق به همه قاره ها هستند، برخورد توأم با ادب و بسیار بسیار اندک بودن موارد منفی) و قرار داشتن اکثر پرسش کنندگان که در رده های سنی بیست تا سی ساله بودند، در پایان جلسه، خروج رئیس جمهوری از سالن را ناممکن کرده بود. ایرانیان ایشان را در میان گرفته بودند و برخی نیز کتاب هایی به او هدیه کردند.
امروز با گذشت ۲۵ سال از آن سخنرانی، سیدمحمد خاتمی پیشنهادات ۱۵ گانه ای را برای خروج از بحران و ناکارآمدی ها عرضه کرده است که می تواند در حل بسیاری از مسائل مورد توجه قرار گیرد، اما به نظر می رسد همان کسانی که باعث ناکام ماندن نظریه گفت وگو و پیشگامی ایران در جهان بین الملل شدند، این بار نیز نخواهند گذاشت که این پیشنهادات به مرحله اجرا گذاشته شود.