این وضعیت خاص حکمرانی ناکار آمد، نامطلوب و تمامیت خواه است که به رسم یک تجربه و سنت دیرینه از آن برای فریب جامعه و آحاد آن، مورد دستاویز قرار می گیرد.

محمدرضا جورکش نوشت؛ اگرچه تحول در نظریه های جامعه شناسی سیاسی عموما به معنی دگرگونی بنیادین، نظامند و تعالی گرا از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب در سطوح مختلف انسان، خانواده، جامعه، کشور حکومت و نظام های حکومتی آمده، در جمهوری اسلامی با تعاریف متعصبانه ایدئولوژیک از سیاست ورزی و حکمرانی سرانجامش امت اسلامی را نیز در بر می گیرد.
صرف نظر از میزان کاربرد نظریه تحول گرایی برابر تعریف فوق در جمهوری اسلامی که فرآیند همه نهادهای اجتماعی مرجع به امت اسلامی ختم می شود، جای تامل و حرف و حدیث بسیاری دارد، خطر آفت این معنا که ماهیتا در مقابل نظریه تحول و تحول گرایی و پیشرفت در نظریه های توسعه همه جانبه و فراگیر قرار دارد،”توهم تحول و پیشرفت” است.
این امر، در واقعیت از ایستای و عقب گردی، وادادگی در همه عرصه های اجتماعی برخوردار و فاقد هرگونه دگرگونی بنیادین است که بجای تحول گرای توسط حاکمان و نوع حکمرانی غیر شفاف به خورد مردم داده می شود.
این وضعیت خاص حکمرانی ناکار آمد، نامطلوب و تمامیت خواه است که به رسم یک تجربه و سنت دیرینه از آن برای فریب جامعه و آحاد آن، مورد دستاویز قرار می گیرد. به طوری که درتداوم آن، در اولین اقدام به آمارسازی و روی آوردن به آمارهای ساختگی دست می زنند و با تبلیغات وسیع آن را به دروغ در بوق و کرنا کرده تا حاکمیت و حکمرانی مستقر را بر خلاف واقعیت های موجود موفق جلوه دهند.
در این راستا، حکومت و نظام های سیاسی تمامیت خواه(توتالیتاریسم Totalitarianism) بیشتر با جدیت و تمرکز بر این موضوع با بهره جستن از قدرت سخت و نرم (که عموما از آن بطور نامشروع برخوردارند) استفاده می کند تا تلاشی باشد بر ماندگاری خود در قدرت. این شرایط نه تنها تحول نیست که توهم تحول و پیشرفت است. اگر چه این توهم با آمارهای دروغین بطور کاذب تحول جلوه داده می شود اما یک واقعیت غیر قابل انکار است و آن اینکه بدانیم سفره ها خالی و کوچک شده معشیت آحاد مردم و رفاه آنها حکایت از چه واقعیتی دارد؟ آزادی های مدنی و سیاسی و حقوق شهروندی در واقعیت از چه شأن و جایگاه و میدانی برخوردار است؟!! جهت تغییر و تحول جامعه چه سمت و سویی سوق دارد، خرابی یا سازندگی و رفاه و امنیت در عرصه های مختلف چه وضعیتی دارد!
از این روست که توهم تحول و پیشرفت در پارادوکس بین آمارهای ساختگی حاکمیتی و واقعیت های موجود در کف خیابان و کوچه بازار و جامعه به عنوان یک پدیده پیچیده بروز ظهور می یابد و کاملا بخوبی و درستی قابل احصاء و ارزیابی است. به طوری که هرچه ناکارامدی نظام های سیاسی سیرقهقرایی پیدا کند اندازه و وسعت توهم تحول و پیشرفت بیشتر و بیشتر شده به شکاف و گسست مردم و دولت در مواجه با واقعیت های موجود در جامعه می انجامد که سرانجام آن به فروپاشی نظام های سیاسی منجر خواهد شد و از طرف دیگر جامعه ای که بر اساس آمارهای دروغین حاکمان و دولت مردان آن به توهم تحول و پیشرفت کاذب دامن می زند موجب می گردد سطح توقعات مردمش، فزونی یافته فشار جامعه بر نظام های سیاسی تشدید گردد.
در چنین وضعیتی نظام های سیاسی که در ذات و ماهیت فاقد توان و کارآمدی هستند و اضافه بر آن دچار توهم تحول و پیشرفت نیز شده اند، این فشار را دو چندان کرده به فروپاشی چنین نظام سیاسی سرعت بخشیده و زمان فرارسیدن آن را کوتاه تر از حد تصور می کند.
این واقعیت علمی و تجربی شده را از آن جهت یادآور شدم که باور دارم دولت آقای رئیسی که از ناکارامدی
به شدت رنج می برد، در هفته دولت با ارائه و انتشار آمار و ارقام غیر واقعی، بطور واضح و مبرهن به قلع واقعیت های موجود و انکار ناپذیر جامعه پرداخته، از نظر علمی دچار توهم تحول و پیشرفت شده است. این نکته را از آن جهت متذکر می شوم، که هم نقدی بر عملکرد دولت ایشان باشد و هم تمرکزی بر این موضوع باشد که این گونه شتابان به فروپاشی دولت خود تن ندهند. و تا بیشتر از این دیر نشده، بیماری توهم تحول و پیشرفت مبتلا به را درمان کرده.
از آثار و تبعات ناگوار (علمی و تجربه شده) این بیماری که به آن اشاره شد، را پیشگیری نماید تا چند صباحی بیشتر در اریکه قدرت باقی بماند.