اختصاصی؛

مصدق حق آزادی بیان و آزادی مطبوعات را اساس دموکراسی می دانست. او با اعتقاد بر این اصل، روز ۱۱ شهریور ۱۳۳۰ طی نامه‌ای به شهربانی کل کشور نوشت: «شهربانی کل کشور! در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود، هرچه نوشته باشد و هرکه نوشته باشد، به هیچ وجه نباید مورد تعرض و اعتراض قرار گیرد…»

 

به گزارش صبح ما، روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰، مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. اعضای کابینه دولت دکتر مصدق بدین شرح بود: دکتر حسن ادهم(حکیم الدوله)، وزیر بهداری-یوسف مشار، وزیر پست و تلگراف و تلفن-باقر کاظمی، وزیر امور خارجه- جواد بوشهری، وزیر راه-محمد علی وارسته، وزیر دارایی- علی هیئت، وزیر دادگستری-حسنعلی فرمند، وزیر کشاورزی- سپهبدعلی اصغر نقدی، وزیر جنگ- سرلشکر فضل الله زاهدی، وزیر کشور-امیرتیمور کلالی، وزیرکار- کریم سنجابی، وزیر فرهنگ.

چند روز بعد از ارسال این اسامی، شمس الدین امیرعلایی به سمت وزیر اقتصاد ملی و دکتر حسین فاطمی نیز به عنوان معاون نخست وزیر منصوب شدند.

نکته مهم اینکه، مصدق مجبور بود که دو سمت وزارت جنگ و وزارت کشور را به دو تن از امیران وفادار به شاه واگذار کند. این سنت حکومت های دیکتاتوری است که شخص اول مملکت معمولا از کابینه دولت، دو یا چند وزارت خانه را به عنوان «سهم ملوکانه» در اختیار دارد.

مصدق قلبا به این اعتقاد داشت که وزیرانش را از میان جوانانی انتخاب کند که برای اولین بار به مقام وزارت می رسند.

و اما برنامه دولت مردمی مصدق چه بود؟

نخست وزیر شایسته مردم ایران، هنگام معرفی وزرا به مجلس، برنامه دولت خود را به دو موضوع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداری‌ها اختصاص داد و گفت:
«دولت فعلی بدون اینکه وعده های دور و دراز بدهد، عجالتا با وضعیات فعلی کشور، برنامه خود را منحصر به دو موضوع می نماید. البته نظریات اصلاحی دولت منحصر به این دو ماده نیست و عجالتا از ذکر جزئیات صرف نظر و در موقع خود لوایح ضروری را برای اصلاحات تقدیم خواهد نمود و بسیار ممنون و خوش وقت خواهد شد که نمایندگان محترم مجلس شورای ملی و سنا راهنمایی ها و هدایت های لازم به دولت برای اصلاحات بفرمایند.»

مصدق همچنین گفت:«اساس سیاست خارجی دولت مبتنی بر رعایت منشور ملل متحد و تقویت این سازمان بین المللی و دوستی با کلیه دول و احترام متقابل نسبت به همه ملل می باشد.»

او در جای دیگر، خود را نوکر مردم و نمایندگان مردم دانست و گفت: «بنده وقتی نوکر این مردم هستم، شما هم از این مردم هستید، بنابراین من کاری نمی کنم که شما با من مخالفت کنید یا آنکه از اوامر شما خودداری بکنم.»

مصدق که در نخستین روز زمام‌داری از زندان بازدید کرده بود، اظهار داشت:«اینجا قتلگاه بسیاری از صاحبان افکار روشن و آزاد بوده است.» او خطاب به نمایندگان مجلس گفت:«یک لایحه ای ما  پیشنهاد کردیم برای این زندانیان سیاسی، این از خیرات و مبرات؛ از راه خیر نوع بشر؛ این لایحه را تصویب بکنید که ما این ها را از زندان بیرون بیاوریم. نمی دانید این ها چه حالی در آن زندان دارند؛ والله خدا شاهد است اگر می رفتید می دیدید که چه حالی در آنجا دارند؛ چه جوری زندگی می کنند، هرگز راضی نمی شدید که یک دقیقه هم در آنجا بمانید. این لایحه را استدعا می کنم امروز بگذرانید. چون ما حق نداریم به قید سه فوریت پیشنهاد کنیم…»(مذاکرات مجلس شورای ملی، ۱۲ اردیبهشت ۳۰)

پس از بیانات او، نسبت به برنامه دولت رای اعتماد گرفته شد و از ۱۰۲ نماینده حاضر، ۹۹ نفر به دولت رای اعتماد داد.

پنج روز بعد، اطلاع پیدا کرد که مردم قصد دارند به پاس خدماتش، به خرج خود مجسمه ای از او بسازند و در یکی از میادین نصب کنند. در این مورد اطلاعیه ای به شرح زیر داد:

«به صدای رسا که تا پایان حیات و بلکه بعد از مرگ من نیز اثر خود را در ضمیر وطن پرستان باقی بگذارد، اعلام می کنم که به لعنت خدا و نفرین رسول(ص) گرفتار شود هرکس بخواهد در حیات و مماتم، به نام من بتی بسازد و مجسمه ای بریزد. زیرا هنوز رضایت وجدان برای من حاصل نشده و آن روز هم که به خواست خداوند، این مقصود حاصل شود، تازه نشانه انجام وظیفه است که هرکس بر آن مکلف است و حقا سزاوار خوشباش پاداش نیست.»(روزنامه کیهان، ۱۶ اردیبهشت ۳۰)

مصدق حق آزادی بیان و آزادی مطبوعات را اساس دموکراسی می دانست. او با اعتقاد بر این اصل، روز ۱۱ شهریور ۱۳۳۰ طی نامه‌ای به شهربانی کل کشور نوشت: «شهربانی کل کشور! در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود، هرچه نوشته باشد و هرکه نوشته باشد، به هیچ وجه نباید مورد تعرض و اعتراض قرار گیرد…»(قلم و سیاست،ص۴۶۶)