مرحوم ناصر کاتوزیان

حقوق اسلامی منهای اخلاق اسلامی، هیچ معنایی نمی دهد و اخلاق را به زور نمی توان به جامعه ای تحمیل کرد. اخلاق باید در اثر نفوذ در دل ها، تغییر وضع اقتصادی، نظام سیاسی، ارائه نمونه های فداکاری از طرف دولت یعنی مربی مردم رفته رفته ایجاد شود.

 

به گزارش صبح ما، مرحوم ناصر کاتوزیان، دوم خرداد سال ۶۰ در بخشی از نشست سازمان نهضت آزادی ایران در خصوص بررسی لایحه قصاص چنین گفت:

این حقیقت را همه ما قبول داریم که ملت ایران به جمهوری اسلامی رای داده است و معنی آن نیز همان حکومت مردم در چارچوب قواعد اسلامی است. بر طبق قانون اساسی هم که تصویب شده، باید همه قوانین اسلامی شود، ولی شیوه اسلامی کردن قوانین باهم تفاوت دارد.

گاهی ما می خواهیم به زور دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران، ژاندارمری و لشگر نظامی مردم را مسلمان کنیم و گاه از طریق نفوذ در دل ها و ایجاد اعتقاد مردم در پی این کار هستیم.

نتیجه این دو کار باهم برابر نیست، به اعتقاد ما اسلام یک مکتب انسان ساز است و هدفش تربیت انسانی است متعالی که ارتباط خودش را با حق دریابد و از خودبینی و خودخواهی بگذرد و غیرخواهی و ایثار را پیشه کند. این هدف نظام های حقوقی باهم متفاوت است.

در یک نظام حقوقی ایدئال، انسانی مورد آرزوست که عدالت خواه باشد؛ یعنی سر دیگران کلاه نگذارد و حق خودش را حفظ کند و به دیگران ندهد و حق دیگران را هم نگیرد. ولی در مکتب های الهی بدین هدف خاکی قانع نیستند و در پی ساختن انسانی هستند که از خودش هم بگذرد نه تنها حق دیگران را نگیرد بلکه حتی حق خودش را هم در موارد لزوم به دیگران بدهد و ساختن چنین انسانی جز از راه نفوذ در دل ها امکان ندارد.

این آیه را بارها شنیده اید که خداوند می فرماید: «لااکراه فی الدین»، مقصود این نیست که که در جامعه اسلامی هیچ گونه اکراهی وجود ندارد. جامعه اسلامی هم مانند هر جامعه دیگری قانون دارد و ضمانت اجرا هم هست. فشار و اکراه هم وجود دارد، مقصود این است که در این مکتب، برای ساختن نمی شود اکراه به کار برد.

حقوق اسلامی منهای اخلاق اسلامی، هیچ معنایی نمی دهد و اخلاق را به زور نمی توان به جامعه ای تحمیل کرد. اخلاق باید در اثر نفوذ در دل ها، تغییر وضع اقتصادی، نظام سیاسی، ارائه نمونه های فداکاری از طرف دولت یعنی مربی مردم رفته رفته ایجاد شود.

هر وقت گردانندگان دولت، رهبران انقلاب از خود گذشتند تا به خدا برسند، خودشان را فراموش کردند و مصالح جامعه را دیدند آن وقت می توانند از مردم انتظار داشته باشند که آنها هم از خود بگذرند و غیر خود بیندیشند، بنابراین اعتقاد ما این است که قبل از تدوین لوایح باید یک انقلاب فرهنگی به تمام معنا به ضمیمه انقلاب در روابط اقتصادی و سیاسی انجام بگیرد.

مجازات برای استثنائات جامعه است، یعنی وقتی شما یک جامعه اسلامی به تمام معنا ساختید، جامعه ای که در آن معنویت و عشق به وحدت و ایمان به غیب موج می زند، اگر اشخاص استثنایی پیدا شدند که درون این جامعه نیز به قانون شکنی دست زدند و متجاوز به حقوق عمومی برآمدند، آنها را به هر شکل که قوانین اسلامی مقرر می دارد مجازاتشان کنید، ولی تا زمانی که چنین محیطی فراهم نشده، و ما هنوز معنویت و رحم و شفقت و عطوفت اسلامی را به مردم نشان نداده ایم، اگر فقط خشونت و مجازات را به رخ آنها بکشیم، این از اعتقاد درونی آنها می کاهد.