کوچکترین تشنجها در روابط خارجی روی قیمت نان شب مردم موثر است، پس استراتژی آشتی واقعی و نه شعاری در داخل و خارج چاره سازخواهد بود.

جعفر گلابی نوشت: آثار کسری بودجه سال ۱۴۰۰ تازه درحال سربرآوردن است و همه در انتظارموج های بزرگ و مخربتر از موجهای قبلی گرانی هستند و ظاهرات دبیر دولت این است که ارز۴۲۰۰ تومانی را حذف کند و درآمد ناشی ازآن رابه افزایش یارانهها اختصاص دهد.
اما آنچنان که کارشناسان اقتصادی میگویند چنین اقدام بزرگی خود به نقدینگی دامن میزند و صعود تورم را دچار جهش میکند و برخی معتقدند که این جهش که درشرایط کنونی هم امکان وقوع دارد حتمی و بزرگتر هم خواهد شد. اگرچه رئیس دولت اعلام کرده است که دراین زمینهها اقدامات غافلگیرکننده انجام نمی دهد و قراراست که مردم توجیه شوند ولی معلوم نیست توجیه شدن! مردم درصورت انجام چه نتایج عینی در زندگیها دارد و چه دردی از آنها را دوا خواهد کرد؟ بله قطعا سخن گفتن با مردم درزمینه اتفاقات اقتصادی که قراراست رخ دهد شاید از ایجاد شوک روانی مثل فاجعهای که در موضوع سهمیهبندی بنزین رخ داد جلوگیریکند و نوعی احترام به مردم است ولی درصورت مسئله هیچ تغییری ایجاد نخواهدکرد.
واقعیت آن است که زندگی مردم هرروز سختتر میشود و ظاهرا هر دولتی روی کار بیاید فقط به حواشی موضوع میپردازد و از مواجهه با مسائل اصلی خودداری میکند. میخواهند کسری بودجه دولت و مشکلات سخت مالی کشور را برای مردم شرح دهند ولی از هم اکنون این سوال وجود داردکه مگر مقصر کسری بودجه دولت مردم هستند؟
مگرمردم راجع به مسائل کوچک و بزرگ تصمیم میگیرند که اکنون با توجیه آنها تحملشان بالا رود و سفره خالی خود را مدلل بدانند و شکم گرسنه زن و بچه خود را با دلیل و منطق و برهان پر کنند!؟ اصلا دولتها تشکیل میشوند تا با استفاده ازظرفیتهای کشور و نظرات کارشناسی و تدبیر امور از بحرانی شدن وضع معیشت ملت جلوگیری به عمل آورند.
جالب اینکه در مسائل اصلی و مهم که مردم میتوانند و باید نظر دهند و جهتگیریهای کلی را مشخص کنند حداقل طی ۴۳ سال گذشته بهجز رفراندم تعیین نوع حکومت از مردم سوال نشده است! اگر چنین امری خصوصا آنجا که به اقتصاد و معیشت مردم گره میخورد سوال شده بود اتفاقا دولتها آسوده بودند و میتوانستند همه نواقص و عیوب احتمالی را به خواست خود مردم ارجاع دهند. جامعه انگلستان پس ازخروج از اتحادیه اروپا با مشکلات سخت اقتصادی روبهرو شد
ولی چون اکثریت مردم دریک همه پرسی به برگزیت رای دادند دولت توانسته است از بار اصلی موضوع شانه خالی کند وهزینه هایی که در این رابطه پرداخت میشود را ناظر به اجرای منویات خود مردم بداند. منتقدان هم فقط از نوع اجرای دولت اشکال میگیرند که موظف بوده اراده مردم را بهگونهای عملی سازد که دارای کمترین هزینهها برای جامعه باشد.
ما در بسیاری از زمینهها میتوانستیم و میتوانیم به آراء مردمی مراجعه کنیم و مردم راجع به سرنوشت خود هر تصمیمی گرفتند حتما پای کارخواهند ایستاد و جامعه دچار بحران نخواهد شد. مگراینکه عدهای معتقد باشند که مردم صلاح و فسادخود راتشخیص نمیدهند و دیگران باید برای آنها تصمیم بگیرند! اتفاقا اگر هر موضوعی را بتوان به تصمیم مسئولان محول کرد آنجا که با معیشت روزمره و حال و آینده اقتصاد مردم ارتباط دارد عقلا و عرفا و قانونا باید از ملت سوال شود و قانون اساسی هم برای آن پیش بینی لازم را کرده است.
مثلا اگر لوایح دولت گذشته در مورد پولشویی به معیشت مردم ارتباط مستقیم داشت که دارد، طبیعی است که بهترین راه سوال از مردم است. پیرامون روابط خارجی وموضوعاتی چون پرونده هستهای هم اگر به رای و اراده مردم مراجعه شود زمینه هر بحرانی از بین خواهد رفت. موضوع حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی که احتمالا تبعات گسترده دارد البته در سطحی نیست که پیرامون آن رفرندوم برگزار شود ولیچندین موضوع مهم و اساسی و مقدمهای وجود دارد که بهخاطر آنها جامعه ما به نقطه کنونی رسیده است، ابتدا باید برای آنها چاره اندیشی کرد و اگرلازم بود ازمردم سوال شود.
اگر در آینده نزدیک ما با جهش قیمتها روبهروشدیم راهش اقدامات سطحی و مخدوش ساختن صورت مسئله نیست. تحریمهای ظالمانه آمریکایکی از تاثیرگذارترین عوامل مشکلات اقتصادی، تورم و بیکاری است اگر دولت موفق به رفع تحریمها شود قطعا به سادگی از پس تورم لجام گسیخته برخواهد آمد و اگر در این زمینه بنبستی بهوجودآید طوفانی از تورم وگرانی پیش خواهد آمد که با هرمیزان از تمهیدات قابل جلوگیری نیست.
اگرمسئولان نمیخواهند یا قادر به اتخاذ تصمیمات بزرگ، مهم وشجاعانه نیستند، میتوانند از مردم سوال کنند و نزد خدا وخلق حجت را تمام کنند. روندهای کنونی اقتصادی چنان نگران کننده است که ممکن است قیامتی از افزایش قیمتها پیش بیاید، پس همین حال وقت تصمیمهای اساسی و راه گشاست. همین حالا باید راجع به مقدماتی که ارزش پول ملی را تنزل میدهد و قیمت ارز را به اوج میرساند تصمیم گرفت. همین حالا باید طاقت مردم را اندازه گیری و براساس آن سیاستهای خارجی را تنظیم کرد.
کوچکترین تشنجها در روابط خارجی روی قیمت نان شب مردم موثر است، پس استراتژی آشتی واقعی و نه شعاری در داخل و خارج چاره سازخواهد بود. اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری به یک دوره طولانی ازآرامش وثبات نیازمند است و حوادث و بحرانهای پی درپی پایههای آنرا سست کرده است. اگر قرار است جراحی صورت گیرد و تصمیمهای بزرگ تحقق یابند دقیقا درهمین نقطه است و نه رهاکردن مردم در برابر امواج طوفانی گرانی و تورم.
منبع: کانال نویسنده