اگر دولت آقای رئیسی نتواند قفلهای اصلی را باز کند، واقعا در انجام فعالیتها و تکاپوهای روزمره مضمحل خواهد شد و این جای نگرانی است.
احمد شیرزاد نوشت: دولت آقای رئیسی به سرعت روزهای طلایی خود را سپری میکند و دورهای که معروف به ماه عسل دولتها است تقریبا طی شده است. هر چند برخی از اصحاب دولت خیلی تلاش دارند که بگویند ما میراثدار یک اقتصاد ورشکسته و مشکلات عظیم هستیم اما خودشان هم میدانند که این شوخیها خیلی نمیگیرد و چندان شنیده نمیشود.
به هر حال اگر مشکلاتی هم از دورههای قبل باقی مانده مشکلاتی است که خود آقای رئیسی هم در آن سهیم هستند. چرا که وی در دولت آقای روحانی رئیس قوه قضائیه بوده و مهمترین تصمیمات اقتصادی دولت در جلسه سران سه قوه گرفته شده که خود آقای رئیسی هم حضور داشته است. لذا این ادعا خیلی مسموع نیست.
البته در اینکه آقای رئیسی و دوستانشان انگیزه جدی برای کار کردن دارند، نباید تردید کرد و اگر با دولت گذشته مقایسه کنیم طبیعی است که اینها خیلی تازه نفستر، پرانگیزهتر و پر امیدتر هستند و شاید به دلیل اینکه درک دقیقی از مشکلات و حجم آن ندارند مقداری امیدواریهایشان بیشتر است که از جهتی میتواند مثبت باشد. انسجام دولت نیز در اوایل کار با مجلس و مجموعه نیروهای اصولگرا خوب بوده است.
اما همه اینها میتواند گذرا باشد، چرا که اگر هجوم مشکلات بیاید کاری از این هماهنگیها نیز بر نخواهد آمد. آنچه که دولت مشکل دارد یکی این است که نسبت به راهحلها و شناخت مشکلات هنوز خیلی سادهنگر است. یک تصور ابتدایی در همه این کسانی که با دولت کار میکنند، وجود دارد که گویا کار کردن در امور اجرایی کاری ندارد و دولت قبلی نمیخواسته آن را انجام دهد.
در حالی که اینگونه نیست و مشکلاتی که بر دولت قبلی فشار آورده همان مشکلات بر این دولت نیز فشار میآورد. مسائل مرتبط با فشارهای خارجی روی آن دولت بوده و بر روی این دولت هم تاثیر دارد و اینها را نمیتوان نادیده گرفت. متاسفانه در دوره انتخابات و بعد از شروع به کار دولت، اصحاب دولت چشم خود را بر روی این چیزها بستند و فقط فکر کردند که خودشان میخواهند کار کنند اما دولت قبلی نمیخواسته کار کند. گرچه دولت قبلی هم میخواسته کار کند اما شاید به هر حال خستهتر از دولت فعلی بوده ولی در اینکه تا روز آخر همه میخواستند کار کنند تردیدی نیست. برخی اوقات همه چیز قفل میشود.
اگر دولت آقای رئیسی نتواند قفلهای اصلی را باز کند، واقعا در انجام فعالیتها و تکاپوهای روزمره مضمحل خواهد شد و این جای نگرانی است. دولت درست مثل کسی که شنا کردن موزون و هماهنگ و حرکت یکنواخت اندام بدنش درست نیست و نمیتواند خود را روی آب نگه دارد اما در عین حال یکدفعه به استخر بسیار عمیقی پریده و باصرف انرژی فوقالعاده تلاش میکند اما جلو نمیرود. گاهی اوقات نیز این تحرکات را میبینند و تصور میکنند که خیلی دارند فعالیت و تلاش میکنند اما اینها واقعا جوابگو نیست.
وقتی در یک سفر استانی صد هزار نامه دریافت میکنند، این دامن زدن به مطالبات مردم، بدون امکان پاسخگویی مطلوب است و در برخی اوقات با این روشهای پوپولیستی جا پای احمدینژاد میگذارند. لذا نه تنها توقعات را پایین نمیآورند بلکه بالاتر هم میبرند. دولت باید به باز کردن قفلهای اساسی همت گمارد. البته ارتباط با مردم خوب است اما در جای خود و به شکل معقول، رسمیتر و تعریفشدهتر.
منبع: آرمان