یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: نسل جدید جهان را به شکل دیگری میبیند. با در پیش گرفتن رویکرد سلبی هیچ مشکلی حل نخواهد شد. باید شرایطی به وجود بیاید که به خواستههای منطقی جوانان پاسخ مناسب داده شود.

«در مدیریت برخی اصولگرایان با اقیانوسی مواجه هستیم که تنها چند سانتیمتر بیشتر عمق ندارد و از نظر محتوا از کارآمدی کافی برای مدیریت جامعه برخوردار نیست. این گروه در زمینه اجرایی نیز بیشتر به شعار متوسل بودهاند. کسانی که در دو انتخابات اخیر وارد دولت و مجلس شدند به دنبال این بودند که مشکلات کشور را یک شبه حل کنند. رئیس دولت سیزدهم نیز عنوان میکرد که۷۰۰۰ صفحه برنامه اقتصادی دارد. این گروه به دنبال این بودند که ارزش پول ملی را در حد پولهای معتبر جهانی بالا ببرند. با این وجود از سطح شعار که خارج شویم متوجه میشویم که عملکرد این گروه نه تنها وضعیت اقتصادی جامعه را بهبود نداده، بلکه چالشهای جدیدی نیز برای کشور ایجاد کرده است.» جملات ذکر شده اظهارات غلامرضا انصاری، عضو سابق شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب است. انصاری در این گفتوگو با تحلیل دوران پسا اعتراضات خواستار تغییر و تحول مثبت در جامعه است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
در شرایط کنونی یکی از مهمترین موضوعات پاسخگویی به دغدغهها و مطالبات نسل جدید است. تصمیمگیران جامعه باید چه رویکردی در مقابل خواستههای نسل جدید در پیش بگیرند؟
نسل جدید جهان را به شکل دیگری میبیند. با در پیش گرفتن رویکرد سلبی هیچ مشکلی حل نخواهد شد. باید شرایطی به وجود بیاید که به خواستههای منطقی جوانان پاسخ مناسب داده شود. نکته دیگر اینکه جنس هویت فرهنگی جامعه ما نرم است و نه سخت. در طول هزاران سال گذشته هر زمان ما به هویت فرهنگی خود رجوع کردهایم ادبیات و گفتمان جهانی را به دنبال داشته است. در مقابل هر زمان از هویت فرهنگی و آن لطافت و نرمی موجود در هویت فرهنگی ایران فاصله گرفتهایم در داخل و خارج با چالش مواجه بودهایم. گفتمان فرهنگی ما با کشورهای غربی، جنوب شرقی آسیا و بسیاری از کشورهای دیگر متفاوت است. اگر برخورد سخت و ادبیات خشن در کشورهای عربی جواب میدهد قطعا در ایران و در فرهنگ ایران جواب منفی خواهد گرفت. اگر ما به سابقه تاریخ عصر جدید نگاه کنیم، هنگامی که شعارهایی از جنس فرهنگ خودمان در دستور کار حاکمیت و مردم قرار گرفته خیلی زود انعکاس جهانی پیدا کرده است. در زمینه تکنولوژی و علمی نیز اگر ما رویکرد متناسب با فرهنگ خود را در دستور کار قرار بدهیم امکان رشد و توسعه وجود خواهد داشت. به همین دلیل هنگامی که از فرهنگ اصیل خود فاصله میگیریم امکان تأثیرگذاری در محیط پیرامون از بین میرود. اگر قرار به تداوم حیات اجتماعی است باید هویت اصیل فرهنگی خود را پاس بداریم و ویژگیهای فرهنگی را در گفتار ورفتار خود متبلور کنیم. در چنین شرایطی باید عنوان کرد که بسط خشونت به هیچ عنوان در چارچوب گفتمان فرهنگی جامعه ما نیست. برخلاف کسانی که فکر میکنند ادامه خشونتها باعث تغییر یک نظام سیاسی میشود من فکر میکنم با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعه ما این وضعیت وجود ندارد و این اتفاق اصلا رخ نخواهد داد.
آیا تمایل به اعمال خشـــونت همچنان وجود دارد؟
به هر میزان که خشونت افزایش پیدا کند ونگرانی نسبت به آینده وجود داشته باشد باعث ناامیدی بخش خاکستری جامعه خواهد شد و در بلندمدت نیز میتواند شرایط را دشوار کند. ما باید به سمتی حرکت کنیم که خواستههای بحق اجتماعی و سیاسی خود را با استفاده از روشهای مدنی بیان کنیم. به هر میزان که حرکتهای مدنی و گفتمانی در جامعه افزایش پیدا کند جامعه را به سمت تغییرات مثبت رهنمون خواهد کرد. چین در ۴ دهه گذشته توجه ویژهای به توسعه اقتصادی داشته و به همین دلیل میتواند به عنوان یک الگو مطرح باشد. این در حالی است که اصولگرایان که در دولت و مجلس حضور دارند تمایل زیادی نسبت به شرق و کشورهایی مانند چین دارند. نکته مثبتی که در این زمینه وجود دارد این است که چین در سیاست خارجی خود عملگرا و منفعتگرا عمل کرده است. شرایط به شکلی است که هر کشوری که امکان منفعت اقتصادی بیشتری برای چین داشته با آن کشور همکاری و تعامل کرده است.
سیاست خارجـــی ایران در چه شرایطی میتواند به سمت عملگرایی حرکت کند؟
در کنار منفعتگرایی و عملگرایی تنها چیزی که باید ما را محدود کند چارچوبهای اخلاقی است. این سخن به معنای این است که سیاست خارجی ما نباید خارج از محدوده اخلاق باشد اما در زمینههای دیگر باید بر اساس منافع ملی حرکت کند. اگر ما همراهی با کشورهای جهان را در دستور کار خود قرار بدهیم قطعا میتواند در زمینه سیاست داخلی نیز تأثیر مثبتی بههمراه داشته باشد. با توجه به عمق فرهنگی که در بین اقشار مختلف مردم جامعه وجود دارد چنانچه برخورد منطقیتر در دستور کار قرار بگیرد میتواند همراهی و همکاری مردم را برای اصلاحات عمیق ساختاری بههمراه داشته باشد.
آیا نیاز به اصلاحات و تغییر در برخی رویکردها توسط برخی تصمیمگیران جامعه درک شده است؟
به نظر میرسد بخشهایی در جامعه هنوز نیاز به تغییر را درک نکرده است. ما باید بپذیریم که با زبان نرم با نسل جدید باید سخن گفت. نسل جدید در عمل در حال بازگشت به گفتمان فرهنگی جامعه ایران است. با توجه به اینکه دانش نسل جدید نسبت به نسلهای گذشته افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر دسترسی آزادی که این نسل نسبت به اطلاعات آزاد دارد دغدغههای این نسل نیز تغییر کرده است. گرایش به حفظ محیط زیست، گرایش به ارزشهای اخلاقی و حرکت آرمانی در راستای ارزشهای انسانی در نسل جدید مشاهده میشود. به همین دلیل جامعه به سمت اصلاح پیش خواهد رفت. برخی سیاستها در زمینه سیاست خارجی و داخلی باعث به وجود آمدن مشکلاتی در جامعه شده که متأسفانه ما مشاهده میکنیم که مردم ایران در یک وضعیت نه چندان مطلوب اقتصادی زندگی میکنند و با چالشهای مهمی در زمینه اقتصادی مواجه هستند. بدون تردید چالشهای اقتصادی باید از بین برود و دولت باید به سمتی حرکت کند که بتواند این چالشها را از بین ببرد . به همین دلیل با شنیدن دیدگاههای به حق جامعه میتواند مشکلات کشور را کاهش دهد. آنچه مشخص است این است که آینده این کشور متعلق به مردم است.
به نظر میرسد اصولگرایان به دنبال این هستند که ابتدا در خود جریان اصولگرایی اصلاحات ایجاد کنند و سپس به سمت اصلاح ساختارهــــای تصمیمگیری در کشور بروند. آیا جریان اصولگرایی از چنین ظرفیتی برخوردار است؟
قطار مدیریت جامعه در سالهای اخیر به شکلی به مسیر خود ادامه داده که میزان افراد پیاده شده از این قطار از جذب شدگان بیشتر است. طبیعی است که در چنین شرایطی نمیتوان اصلاحات واقعی ایجاد کرد. اصلاحات واقعی نیازمند رقابت بین گروهها و جریان سیاسی در یک فضای پویاست. در یک فضای رقابتی است که سازندگی و بالندگی نیرویهای اجتماعی و سیاسی بروز و ظهور پیدا میکند. این وضعیت عدم رقابت باعث می شود در مدیریت کشور با اقیانوسی مواجه شویم که تنها چند سانتیمتر بیشتر عمق ندارد و از نظر محتوا از کارآمدی کافی برای مدیریت جامعه برخوردار نیست. در مدیریت برخی اصولگرایان با اقیانوسی مواجه هستیم که تنها چند سانتیمتر بیشتر عمق ندارد و از نظر محتوا از کارآمدی کافی برای مدیریت جامعه برخوردار نیست. این گروه در زمینه اجرایی نیز بیشتر به شعار متوسل بودهاند. کسانی که در دو انتخابات اخیر وارد دولت و مجلس شدند به دنبال این بودند که مشکلات کشور را یک شبه حل کنند. رئیس دولت سیزدهم نیز عنوان میکرد که۷۰۰۰ صفحه برنامه اقتصادی دارد. این گروه به دنبال این بودند که ارزش پول ملی را در حد پولهای معتبر جهانی بالا ببرند. با این وجود از سطح شعار که خارج شویم متوجه میشویم که عملکرد این گروه نه تنها وضعیت اقتصادی جامعه را بهبود نداده، بلکه چالشهای جدیدی نیز برای کشور ایجاد کرده است.
منبع: آرمان