در ماه دسامبر، طالبان تلاش کرد تا برخی از حقوق زنان را که تضمین خواهد کرد فهرست کند، اما منتقدان استدلال کردند که بدون هیچ سیستم یا نهادی که از زنان حمایت میکند، تقریباً برای زنان امکان عدالت وجود ندارد.
به گزارش گروه بینالملل صبح ما به نقل از گاردین، زمانی که طالبان صبح روز ۱۵ اوت سال گذشته وارد کابل شدند، «گل افروز ابتکار» از ترک دفترش در ریاست تحقیقات جنایی (CID) در وزارت کشور خودداری کرد. ابتکار بهعنوان معاون سابق رئیس بخش تحقیقات جنایی وزارت کشور افغانستان گفت: همه باعجله به خانه رفتند، اما من وظایفی داشتم.
او ترجیح داد که بماند، درحالیکه میدانست طالبان بهخاطر پروندههای زیادی که او علیه اعضایشان بررسی کرده بود، به دنبال انتقام خواهند بود. او با بیش از ۱۲ سال سابقه در نیروهای پلیس افغانستان، ریاست ادارهای را بر عهده داشت که بر موارد خشونت بر پایه جنسیت، از جمله بسیاری از موارد در مناطق تحت کنترل طالبان، نظارت میکرد.
این زن ۳۴ساله از محل اقامت موقت خود در شهر شنجین آلبانی میگوید: تنها زمانی رفتم که فهمیدم رئیسجمهور از کشور فرار کرده است.
ابتکار که در دهۀ نود میلادی در روستای کوچکی در ولایت مرکزی دایکندی بزرگ شده، آخرین دوران حکومت طالبان را به یاد میآورد. او میگوید: تمام مدارس دخترانه روستای ما را تعطیل کردند، اما من میخواستم درس بخوانم. بچهی سمجی بودم. پدر و مادرم در نهایت تسلیم شدند و علیرغم انتقاد بزرگان روستا، مرا در تنها مدارس پسرانه روستا ثبتنام کردند.
در نهایت، او تنها دختری بود که از دبیرستان در روستا فارغالتحصیل شد و در ادامه به یکی از معدود زنان پلیس افغان تبدیل شد که در بخش آموزشهای نظامی کارشناسی ارشد دارد.
واضح است که این عزم راسخ در حرفه او مشهود بود. او میگوید: با پیوستن به نیروها، متوجه شدم که نیاز به حرفهای کردن آنها وجود دارد. پلیس در افغانستان شهرت بسیار بدی داشت. آنها نهتنها بهعنوان یک مؤسسه فاسد تلقی میشدند، بلکه زنانی که در آنجا کار میکردند اخلاقیات مشکوک داشتند. وقتی برای اولینبار به عضویت پلیس درآمدم، بسیاری از بستگانم به خانوادهام گفتند که من شغل بدی را انتخاب کردهام و نمیتوانم شوهر خوبی پیدا کنم.
ابتکار که دلسرد نشده بود، انرژی خود را بر ایجاد تغییر در درون نیروها متمرکز کرد. ابتکار در ادامه میگوید: بیشتر زنان پلیس از حقوق خودآگاه نبودند، و این امر سبب میشد تا از آنها سوءاستفاده شود؛ بنابراین به مدیریت ارشد مراجعه کردم تا بر آموزش و تحصیلات عالی زنان در نیروها تمرکز کنم. من معتقد بودم که این نهتنها آنها را توانمند میکند، بلکه به آنها کمک میکند تا از حقوق زنان افغانستانی که به آنها مراجعه میکنند، بهتر محافظت کنند.
او به گاردین میگوید که پیگیریهای او منجر به ایجاد پویش داخلی برای فراهمکردن فرصتهایی برای تحصیلات عالی در میان چهارهزار زن پلیس شد.
او میگوید: بخشی که من در آن بودم مسئول بررسی موارد خشونت بر پایه خشونت، بهویژه خشونت خانگی که توسط زنان ثبت شده بود، بود. بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱، میتوانم به یاد بیاورم که بر روی نزدیک به ۱۲ هزار پرونده کار کردم. باتوجهبه اینکه بیشتر زنان افغان که خشونت خانگی را تجربه میکنند، پروندههای خود را در پلیس ثبت نمیکنند، این رقم نگرانکننده است.
بااینحال، تقریباً تمام دستاوردهای ابتکار در تابستان گذشته از بین رفت و در شهرش که اکنون تحت کنترل طالبان قرار دارد، تبدیل به فرد مطرودی شده است. او میگوید: وقتی در آخرین روز از سرکار به خانه رفتم، اعضای طالبان قبل از من به خانهام رفته بودند. آنها خانوادهام را بهخاطر عواقبی که کارم در پلیس خواهد داشت، تهدید کرده بودند.
تصمیم به درخواست پناهندگی در خارج از کشور تصمیمی فوقالعاده دشوار بود. او با اشاره به تحصیلاتش در مدرسه میگوید: آخرین باری که طالبان به قدرت رسیدند، من عصبانی شدم و راه خودم را در پیش گرفتم.
بعدازظهر همان روز، ابتکار و خواهرش که او نیز یک پلیس زن بود، کیف کوچکی را با چند وسیله و یک آلبوم عکس خانوادگی قدیمی جمع کردند و به فرودگاه رفتند. مثل آخرالزمان بود. همهجا وحشت و هرجومرج بود. سربازان خارجی به سمت جمعیت تیراندازی میکردند تا آنها را دور نگه دارند. یکی از نزدیکانم مورد اصابت قرار گرفت، روسریامم را برداشتم تا محل خونریزی او را بپوشانم. اما مورد ضرب شلاق یکی از نیروهای طالبان که مرا کافر خطاب میکرد قرار گرفتم.
ابتکار نتوانست فرار کند و هفتهها در افغانستان مخفی ماند. در پیامی که در فیسبوک پست کرده بود ابراز کرد از انسانیت ناامید است و به خودکشی فکر میکند. این پست در فضای مجازی منتشر شد و منجر به موج حمایت از ابتکار و خواهرش شد. آنها در نهایت در ماه اکتبر، دو ماه پس از تسلط طالبان، توسط افراد خیر نجات یافتند.
هفت ماه است که ابتکار و خواهرش در آلبانی هستند و منتظر دریافت خبر از بسیاری از کشورهایی که درخواست پناهندگی کردهاند.
ابتکار با وجود اجبار به فرار، امیدوار است که در مورد مسائلی که پلیس زنان در افغانستان با آن دستبهگریبان هستند، آگاهی را افزایش دهد. زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند، نزدیک به چهار زن پلیس در کشور وجود داشت که بیشتر آنها شغل خود را از دست دادند. وزارت امور زنان و سایر خدمات حمایتی زنان نیز منحل شدند. طالبان تعداد بسیار کمی از زنان را بهعنوان مأموران امنیتی نگه داشتهاند که بنا بر گزارشها در جریان تحقیقات و یورش به خانهها از آنها دعوت به کار شده است.
ابتکار میگوید: هزاران پلیس زن در افغانستان در معرض خطر هستند و این وظیفه ما و جامعه جهانی است که به آنها کمک کنیم. این زنان برای خدمت به افغانها بدون توجه به اینکه چه کسی در قدرت است آموزشدیدهاند. آنها سرمایهای برای جامعه افغانستان هستند و طالبان باید آنها را به کار بازگرداند، زیرا بدون آنها عدالتی برای زنان افغانستان وجود نخواهد داشت.
در ماه دسامبر، طالبان تلاش کرد تا برخی از حقوق زنان را که تضمین خواهد کرد فهرست کند، اما منتقدان استدلال کردند که بدون هیچ سیستم یا نهادی که از زنان حمایت میکند، تقریباً برای زنان امکان عدالت وجود ندارد.
«حیدر بار»، معاون مدیر بخش زنان دیدبان حقوق بشر، اظهار کرد: شما نمیتوانید به طور مؤثر به زنان در هیچ جامعهای، بهویژه در جامعهای با تفکیک جنسیتی مانند افغانستان، و بهویژه در موارد خشونت بر پایه جنسیت، بدون داشتن پلیس زن کمک کنید.
بار میگوید حتی قبل از ۱۵ اوت، تعداد زنان در پلیس افغانستان کافی نبود. بررسی پروندهها، مصاحبه با شاهدان زن یا قربانیان بدون پلیس زن برای پلیس مرد چالشبرانگیز بود. اما از ۱۵ اوت موانع بسیار بیشتر شده است، زیرا ممکن است توسط طالبان ممنوع شود که اساساً به این معنی است که دسترسی زنان به عدالت وجود ندارد.
ابتکار معتقد است که باید به زنان پلیس اجازه داده شود تا به کار بازگردند تا اطمینان حاصل شود که حداقل دسترسی به عدالت برای زنان آسیبپذیر امکانپذیر است. او میگوید: وجود زنان پلیس برای هر سیستمی که امیدوارند به افغانستان بیاورند، حیاتی است.
ترجمه: گلناز سادات غفاری